تاوان فقدان "حمید امجد" در تئاتر برعهده چه کسی است؟


تاوان فقدان "حمید امجد" در تئاتر برعهده چه کسی است؟

ایسنا/ مراسم تجلیل از حمید امجد به پاس سال‌ها تلاش برای نشر و نگارش کتاب تئاتر با عنوان «کاتارسیس روی کاغذ» برگزار شد.
این مراسم با حضور محمد رحمانیان، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر، محمد چرمشیر، نمایشنامه‌نویس، شهرام زرگر، مدرس تئاتر،‌ مجیدغلامی‌جلیسه، دبیر هفته کتاب، مدیرعامل موسسه خانه‌کتاب و محمدناصر احدی، روزنامه‌نگار و منتقد سینما یکشنبه 24 آبان‌ماه در سرای اهل قلم برگزار شد.

رحمانیان درباره چگونگی آشنایی با امجد گفت: بنده قبل از این‌که وی را بشناسم با نوشته‌هایش به ویژه با نمایشنامه فوق‌العاده «تراژدی آقای قانع» آشنا شدم، فوق‌العاده به این دلیل می‌گویم که این اثر در سال‌هایی نوشته شد که شاید بتوان گفت که دوره فترت نمایشنامه‌نویسی بود. در این شرایط، وقتی من این نمایشنامه امجد را به اصرار عباس رنجبر خواندم، واقعا شگفت‌زده شدم از همان خطوط آغازین نمایشنامه و از احترامی که برای نمایشنامه‌نویسی قائل بود از توضیح صحنه‌نویسی درست و دیالوگ‌هایی که به قاعده و معقول نوشته شده بود.

وی با بیان ویژگی‌های نمایشنامه‌نویسی امجد افزود: از جذابیت‌های بازی‌های روایی که در کار به چشم می‌آمد و بازی با کلام که به نوعی تخصص امجد است، کافی بود با جابه‌جا کردن یکی دو کلمه در واقع دیالوگ را تبدیل به یک دیالوگ چندوجهی و پیچیده کند. کاری که وی با زبان روزمره کرده بود، زبان روزمره‌ای که به واسطه حضور تلویزیون و روزنامه‌ها بی‌اجر و قرب شده و تلاش‌های افرادی مانند حمید امجد در دوره‌ای که هست و دوره پیش از آن، افرادی مانند بهرام بیضایی و اکبر رادی به ویژه در دیالوگ‌نویسی کردند، باعث شد که زبان امروز یک زیبایی خاصی پیدا کند، آن هم زبانی که حتما زبان یک قشر پایین شهری نیست که لطافت‌ها و جذابیت‎ها یا خشونت‌های آن زبان را داشته باشد.

این نمایشنامه‌نویس و مدرس تئاتر اظهار کرد: کاری که اسماعیل خلج و استادمحمد در دیالوگ‌نویسی‌شان کردند، با همین زبانی است که ما امروز از آن استفاده می‌کنیم، امجد آن‌را ورز داده، به اشکال مختلف درآورده و آن را جذاب و تبدیل به زبان دیالوگ و زبان نمایش کرده است. این ویژگی است که ما در دوره قبل آن کمتر دیده‌ایم. بی‌توجهی از سوی نویسندگانی مانند غلامحسین ساعدی، یا یک شکل پیچیده‌تری در زبان نوشته‌های رادی وجود داشت و خصوصیت ویژه‌ای که در زبان بیضایی دیده می‌شود، هیچ‌کدام از این موارد در زبان امجد وجود ندارد.

رحمانیان عنوان کرد: در نمایشنامه «تراژدی آقای قانع» که امجد آن در جوانی نوشته است به نظر می‌رسد به دنبال ارائه یک زبان تازه است که برای دیالوگ‌نویسی در نمایشنامه‌نویسی معاصر ما پیشنهاد می‌کند. من بسیار خوشحال هستم که این راه را وی با نوشتن نمایشنامه‌های دیگر غنی و غنی‌تر کرد. مثلا امجد در «پاتوق اسماعیل آقا» یکی از آخرین کارهایی که در این زبان نوشته، به این زبان جایگاه ویژه‌ای اعطا کرده است. مرتبه‌ای از زبان که به سرعت از زبان روزمره فاصله می‌گیرد و وارد اساطیر و حوزه‌های دیگری می‌شود.

وی در بخش دیگری از سخنانش، در پیشنهاد به مدیرعامل خانه کتاب درباره حمایت از کارهای پژوهشی امجد گفت: به نظر من سوای تجلیل که کار بسیار خوبی است و هر نویسنده‌ای به آن نیاز دارد. مسئولان خانه کتاب، در کنار این نکوداشت‌ها و بزرگداشت‌ها امکانی فراهم بیاورند تا از طریق گفت‌وگو با بالادستی‌ها (معاونان وزیر) بخشی از تحقیق‌ها و پژوهش‌ها مورد حمایت قرار بگیرد. به ویژه این‌که در پژوهش‌های حوزه تئاتر بسیار فقیر هستیم، به‌طوری که کتاب‌هایی که بتوانیم درباره پیشینه تئاتر به آنها رجوع کنیم که از روی دست هم نوشته نشده و کپی نباشد، به 10 عنوان هم نمی‌رسد.

این کارگردان تئاتر بیان کرد: اگر خانه کتاب بتواند برای پژوهشگرانی مانند امجد قدم پیش بگذارد و پروژه‌هایی را تعریف یا به خود نویسنده مراجعه کند تا دریابد پژوهش‌های وی در چه مرحله‌ای است یا علاقه‌مند به پژوهش در چه حوزه‌ای است، فکر می‌کنم قدم بسیار بزرگی برداشته و این نکوداشت‌ها و تجلیل‌ها سمت‌و‌سو و هدفی پیدا می‌کند و باعث می‌شود که دیگران هم از این قضیه استفاده کنند.

رحمانیان خطاب به مدیرعامل خانه کتاب ادامه داد: کما این‌که امجد در برخی پژوهش‌هایش به متن‌های قدیمی آسیب‌دیده مراجعه کرده و آنها را بازنویسی کرده است. این نوع کارها نیاز به حامی دارد تا پژوهشگر در طول یک یا دو سال این طرح‌ها را انجام بدهد. بنده فکر می‌کنم وی از این نوع کارها بسیار دارد که هنوز فرصت و موقعیت آن فراهم نشد تا بتواند این کارهای ناتمام را سروسامان دهد. شما در موقعیت مدیرعاملی خانه کتاب می‌توانید چنین موقعیتی را برای پژوهشگرانی مانند امجد فراهم کنید تا کارهای پژوهشی ناتمام وی به سرانجام برسد.

در ادامه این نشست، چرمشیر گفت: من از امجد بسیار آموختم و این را از صمیم قلب می‌گویم. امجدی که پس از کناره‌گیری از تئاتر به انتشار کتاب‌های تئاتر در نشر نیلا با همکاری ژیلا اسماعیلیان روی آورد. در انتشار کتاب‌ها نیز علاقه‌مندان و دوستداران تئاتر را نیز صاحب یک دید و سلیقه کرد. از این طریق نوعی کنش‌گری را به تئاتر ما وارد کرد و از این طریق جای خالی خود را در صحنه تئاتر تا حدودی جبران کرد. به همین دلیل این حمید امروز و آن حمید دیروز برای من الگویی بسیار مهم بود و همیشه در سخن گفتن با وی ترس من از این بود که درباره مطلبی با وی سخن بگویم که نتوانم هم‌سخنی مسلط در آن حوزه با وی باشم. این ترس ناشی از دانش، حافظه دقیق و دقت وی در سخن گفتن و مباحثه با دیگران بود؛ چیزی که امروز، جوانان ما با آن کمتر محشورند، دانشی است که امجد را امجد امروز کرده و نمی‌توانیم وی را نادیده بگیریم.

وی ادامه داد: به هر کدام از نمایشنامه‌ها، نوشته‌ها و پژوهش‌های امجد که مراجعه کنیم می‌توانیم میل به دانستن و اشراف به آن را در تک‌تک سر سطور کارهایش ببینیم. ارجاعاتی که در متن‌های وی وجود دارد، زبانی که وی به شیوه‌های متفاوت در بیشتر نمایشنامه‌هایش وارد کرده و هر کدام زبان خاص خودش را دارد، این آدرس‌دهی که در درون متون وی شاهد آن هستیم، این شخصیت‌پردازی‌های درخشان در واقع طرح روابط کاراکتری که استادانه به آن پرداخته شده و به نظر من شاید امجد یکی از اساطیر این امر است. دانستنی‌تر از همه این است که می‌توان جوان بود و دانست و در کنار این دانستن تجربه نیز کسب کرد که وی هر دو این کارها را به خوبی انجام داده است.

این نمایشنامه‌نویس اظهار کرد: در جایگاه امروز حمید امجد، اگر فردی بخواهد بنشیند باید توشه‌اش را خیلی وقت پیش بسته باشد. من خودم و تئاتر کشور را مدیون وی می‌دانم که در آن روزها به عنوان یک جوان برجسته اجازه داد وی را به عنوان یک الگو بشناسم و دائم به وی مراجعه کنم. امیدوارم امجد پرکارترین فرد به ویژه در روی صحنه تئاتر باشد و جنس کارهای وی را دوباره بر روی صحنه تئاتر شاهد باشیم و دوباره فراوان‌تر از قبل از وی بیاموزیم و دریابیم که جایگاه هر کدام از این دوستان کجا هست و ارزش‌ها را زیر پا نگذاریم زیرا به قول قیصر خیلی زود دیر می‌شود.

چرمشیر در پاسخ به پرسشی درباره سلیقه کتابی امجد بیان کرد: یکی از مهم‌ترین مسائلی که در نشر نیلا از سوی امجد وجود دارد، این است که وی در آثاری که منتشر می‌کند یک زاویه دیدی به ماجرا دارد که نخست باید نویسنده اثر تازه‌کار و کمتر شناخته شده‌ای باشد و دیگر این‌که ترجمه یا چاپ این اثر تا چه اندازه به جریان تئاتری کشور کمک می‌کند؟ از این رو نویسندگانی از سوی نشر نیلا به جامعه ما معرفی شدند تا بتوانند به جریان‌سازی در تئاتر ما کمک کنند و در عین حال تاثیرگذار باشند. به نظر بنده این نگاه، نگاه بی‌طرفانه‌ای است و از این‌جا سرچشمه می‌گیرد که امجد به جریان‌های تئاتری دقت کافی و وافی دارد.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: این حرف‌ها ممکن است خطاب به برگزارکنندگان این نشست نباشد، اما جا دارد در این مجال گفته شود که چه تفکر و نگاهی وجود دارد که باعث شده افراد در یک بخش جداسازی و در بخش دیگر تجلیل ‌شوند؟ از نظر من، این سخنانی است که در همین مراسم‌ها باید به آن پرداخت و درباره‌اش اندیشید. به دلیل نگاهی که بر تئاتر ما حاکم شده در این چند ساله دوستان بسیار بزرگی را از دست دادیم که انبانی از تجربه و کارایی بودند و به جای آنها آدم‌هایی دست چندمی آمدند و ایفای نقش کردند. بزرگانی که امروز مجال حضور در تئاتر را ندارند، شاید برای برخی، آنها تنها چند نفر باشند، اما نبود آنها برای ما در عرصه تئاتر یک فقدان، حسرت و ضربه است.

چرمشیر عنوان کرد: بنده دوست ندارم درباره این فقدان‌ها سخن بگویم اما امروز ناچارم در این فرصت درباره آن حرف بزنم. این فقدان‌ها باعث شده نتوانیم چیزهایی از بزرگان و مجربان تئاتر بیاموزیم! نکته این است که باید پرسید تاوان این فقدان‌ها را چه کسی می‌پردازد؟ از برخی چهره‌ها مانند امجد در یک محفل تجلیل می‌شود، اما تاوان فقدان وی در عرصه تئاتر به عهده کیست؟ و کجا باید درباه آن صحبت کرد؟ همگی با چهره‌های بزرگ تئاتر کشور آشنا هستیم و یکی دو نفر را در ذهنمان داریم که همین اتفاق برای آنها نیز افتاده است! با وجود این، مهمترین انسان این فقدان بهرام بیضایی است، تا در ایران حضور داشت، نخواستند که کاری را به صحنه بیاورد، اکنون در جایی است که کمتر می‌توانیم از حضورش بهره‌مند شویم. اما درباره امجد، بنده فراموش نمی‌کنم که وی 13 سال بر صحنه تئاتر نرفت و ما این سال‌ها حسرت و فقدان نرفتن وی را بر روی صحنه داشتیم و حال باید پرسید این فقدان و حسرت را چه کسی جبران خواهد کرد؟

شهرام زرگر در بخشی دیگر از این نشست با سپاس از تلاش موسسه خانه‌ کتاب برای برگزاری مراسم تجلیل از امجد گفت: بنده در سال 64 در مجله «فیلم»، «گزارش فیلم» و «دنیای تصویر» نقدهایی از وی را در کنار نام‌آوران نقدنویسی و فیلمنامه‌نویس آن‌ روزگار می‌خواندم که نه تنها چیزی کم نداشت، بلکه از نثری فرهیخته و تمیز برخوردار بود. بعدها به کوشش وی صفحه‌ای در مجله «دنیای تصویر» برای تئاتر باز شد. همه شخصیت نمایشنامه‌نویس امجد را می‌شناسند و از این رو باید از وی به عنوان یک بازیگر هم سخن گفت. امجد، در فیلم «مسافران» استاد بیضایی نقش نخست را به عهده داشت. وی علاوه بر نمایشنامه‌نویسی، انتشار کتاب و فیلم‌نامه‌نویسی را نیز در کارنامه خود دارد. با این همه وی به نظر من، یک شخصیت کثیرالاضلاعی است که اگر بخواهیم از هر وجه وی سخن بگویم وجه دیگر وی مغفول می‌ماند. به نظر من، امجد ادامه سنت روشنفکری در جامعه ماست که صد و اندی سال از ورود مظاهر مدرنیته به آن می‌گذرد و نمایشنامه‌نویسی نیز یکی از مظاهر آن است که امجد در تز دکتری خود با نام «تجدد ایرانی» که همچنان منتشر نشده مانده، پرچمدار خوب و درجه یک این معقوله است.

وی ادامه داد: در زمان مشروطه همه روشنفکرانی که دغدغه آن را داشتند، از جمله میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و دهخدا همه به نوعی در راه‌اندازی یک نشریه سهیم بودند. اما امجد نیز کار مطبوعاتی را آغاز کرد و به سنت انتشارات دهه 40 مانند انتشارات نیل، مروارید و زمان که یک نشریه به ضمیمه درمی‌آوردند، وی نیز در انتشارات نیلا این سنت را پی‌ریزی کرد یک ضمیمه را در 10 شماره که به تئاتر و هنرهای نمایش می‌پرداخت، در‌آورد که می‌توان گفت این تلاش نقطه روشنی از کارنامه امجد است. اما از طرفی نباید کسانی را که به دلایلی شامل حذف و ناچار به خانه‌نشینی شدند، فراموش کرد کسانی که در ایام خانه‌نشینی کار یک گروه را یک‌تنه متحمل شدند مانند آنچه که باعث تالیف «لغتنامه دهخدا» شد در سالیانی که وی انزوا اختیار کرده واز آن‌طرف شاملو کار عظیم «کوچه» را تدوین کرد. این قصور نهادهای دولتی و ملتی باعث شد که یک کار گروهی بر یک نفر انباشت شود.

در ادامه این نشست مجید غلامی‌جلیسه، دبیر هفته کتاب و مدیرعامل خانه کتاب گفت: بنده در این جمع حضور پیدا کردم تا از امجد و انتشارات نیلا تشکر کنم. واقعیت این است که نشر به معنای عمومی آن کار بسیار مشکلی است. با توجه به اینکه اگر حیطه کار آن نشر کتاب‌های عمومی باشد، گسترش می‌یابد و مخاطب آن نیز افزون‌ می‌شود و به تبع آن گردش مالی بهتری پیدا می‌کند و می‌تواند از پس اداره خود بربیاید اما زمانی که یک نشر در یک راستا یا یک موضوع خاص شروع به فعالیت می‌کند، آن زمان کار شکل بسیار مشکل، دشوار و طاقت‌فرسایی به خود می‌گیرد.

وی افزود: از طرفی نویسندگی در موضوع خاص نیز به همین دشواری است که اشاره کردم. ما در روز جمعه سعادت این را داشتیم تا در بزرگداشت زنده‌یاد قوکاسیان در سینما چارسو مشارکت کنیم. حقیقتا افرادی مانند وی، امثال امجد و بزرگان بسیار دیگری که عمرشان را در یک راه خاص صرف می‌کنند با وجود این‌که تلاش آنها بسیار ارزشمند است و سرمایه‌های عظیم و بزرگی در ابعاد گوناگون برای کشور هستند، اما بسیاری آنها را نمی‌بینند و متوجه نیستند که تا چه اندازه حفاظت، رسیدگی و استفاده از آنها لذت‌بخش است.

دبیر بیست و سومین هفته کتاب ایران بیان کرد: ما در جلساتی مانند این نشست، با ارتباط با سینمای مستند تجربی، فیلم کوتاه یا بلند و به بهانه‌های مختلف که به نوعی ربطی به کتاب داشتند، تلاش کردیم از رهگذر این نشست‌ها قدردانی کوچکی از کوشش‌های افراد پرتلاش اما دیده نشده این عرصه داشته باشیم و به نوعی افرادی را نشان بدهیم که در کنار تلاش در صحنه، در عین حال دست به قلم هستند. قصد ما از این تلاش‌ها این بوده که به این افراد کم توقع بگوییم این را بدانند که هم در آن صحنه‌ها دوستان قدردان آنها هستند و هم در این صحنه‌ها کسانی وجود دارند که هنرمندان را می‌بینند و به آنها توجه می‌کنند و ارزش آنها را می‌دانند و هر چند از دست آنها کار چندانی برنمی‌آید، اما قدردان تلاش‌های شما هستند.

غلامی‌جلیسه افزود: من و امثال بنده در موسسه خانه کتاب حقیقتا کاری نکردیم و نمی‌کنیم و صرفا قصد ما یادآوری ارزش‌هایی است که شاید به یک نوعی در حوزه کتاب فراموش شده باشد و با این جلسه‌ها هم به خودمان و هم به اهالی کتاب یادآوری و هم به اهالی هنر گوشزد می‌کنیم که چنین افرادی دارند زندگی می‌کنند و در کنار کار گران‌سنگ خود، اقدام به نوشتن و اثرگذاشتن می‌کنند که کوشش برای اثرگذاری، بسیار ارزشمند است و ما افتخار این را داریم که در یک‌سال و اندی که بنده در خانه کتاب مسئولیت داشتم به بهانه‌های مختلف توانستیم جلسه‌هایی از این نوع را برپا و ان‌شاء‌لله بعد از این هم برگزار خواهیم کرد.

امجد در بخش پایانی این نشست ضمن سپاس از سخنان مهرآمیز سخنرانان و تلاش مسئولان خانه کتاب گفت: تصور بنده این است که با چنین جلساتی می‌شود بهانه و فرصتی برای دیدار دوستان تلقی کرد. دیداری وسیع که در آن کارهای همدیگر را ببینیم و ارزیابی کنیم و در نهایت کلام باید بگویم در این دیدارها نشان می‌دهیم که مراقب هم هستیم و این مراقب هم بودن نهایت چیزی است که از آن به دوستی تعبیر می‌کنیم.

وی اظهار کرد: انسان کاری را که دوست داشته و موفق به انجام آن شده را لذت بخش‌ترین قسمت زندگی می‌داند و لذت‌بخش‌ترین قسمت زندگی من کتاب است و به یاد می‌آورم که بسیار دوستدار کتاب بودم و از کودکی آرزو داشتم که سهمی در انتشار کتاب داشته باشم. من نخستین نشریه را در 10 سالگی به تنهایی درآوردم و خودم چند نسخه از آن را فروختم و شاید اگر در فروش آن اقبالی می‌یافتم کار چاپ دستی آن را ادامه می‌دادم. عدم موفقیت من در انتشار نشریه دوران کودکی‌ام به این دلیل بود که از وجود دوستان امروز در آن روزها بی‌نصیب بودم و بعدها با دوستان نشریه «صحنه» را منتشر کردیم. با این حال اگر امروز از انتشارات نیلا و اعتباری که دارد سخن می‌گوییم به دلیل یک ذائقه فرهنگی است و صورت نهایی دادن به کتاب است و این دوستان نیلا هستند که به آن معنا داده‌اند.

در پایان این نشست غلامی‌جلیسه، دبیر هفته کتاب و مدیرعامل خانه کتاب با اهدای کتاب آثار استاد محمود فرشچیان و لوح یادبود از حمید امجد تقدیر کرد.


ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟