سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



غفوری‌فرد:حضور پررنگ جبهه پایداری در لیست اصولگرایان موجب ناراحتی خیلی ها شده است


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یک نامزد اصولگرا با سابقه ورزشی می گوید: در فوتبال ممکن است که داور خاطی از ادامه فعالیت محروم شود؛ ولی در فضای سیاسی ما داور حذف نمی‌شود.

به گزارش انتخاب، حسن غفوری‌فرد که سال‌ها رئیس سازمان تربیت بدنی و معاون رئیس جمهور بوده، با زیرکی در پاسخ به برخی سوالات، فضای سیاسی کشور را به زمین فوتبال تشبیه می‎کند و پاسخ‌هایی از جنس ورزش ارائه می‎دهد تا شنونده خودش نتیجه گیری کند. مثلا می‎گوید، تضییع حق شهروندی افرادی که به ناحق رد صلاحیت شده‌اند، قابل جبران نیست. کما اینکه نتیجه بازی ای را که یک نفر با دست گل زد را هم عوض نکردند!

 او از اصولگرایانی است که با وجود سالها تجربه وزارت، استانداری، نمایندگی مجلس و دبیرکلی و عضویت در احزابی چون جامعه اسلامی مهندسین، جامعه ورزشکاران و .... در لیست ائتلاف اصولگرایان قرار نگرفته و همراه با علی مطهری، لیست صدای ملت را ارائه داده است. غفوری‌فرد در کوله بار تجربه خود بارها حضور و حذف از لیست های انتخاباتی را تجربه کرده است. او گردش موضع برخی اصولگرایانی که با تابلو «رایحه خوش خدمت» به مجلس هشتم آمده و حامی ریاست علی لاریجانی بودند اما با تابلو «جبهه پایداری» از مجلس خارج شده و نماینده لاریجانی در ائتلاف اصولگرایان را نپذیرفتند، از نزدیک دیده است.  

مشروح گفت و گو با او که برخی روزهای حضور احمدی‎نژاد در مجلس را «بسیار بسیار بد» ارزیابی می کند و او را رئیس جمهور غیرقابل پیش بینی قلمداد می‌کند را در ادامه بخوانید:

اصولگرایان نه در لیست جبهه متحد اصولگرایی در آستانه انتخابات مجلس نهم و نه امسال در لیست ائتلاف اصولگرایان، جایی برای شما در نظر نگرفتند. چرا این اتفاق افتاد؟

اینکه چرا اصولگرایان چنین تصمیمی گرفتند را باید از خود آنها پرسید. اما درباره من از مجلس پنجم تا کنون همیشه نوساناتی وجود داشته است، در انتخابات مجلس پنجم هم اسم من را در لیست قرار ندادند، لذا من مستقل کاندیدا شدم و تنها نامزد مستقلی بودم که تاکنون در تهران بدون آنکه از سوی لیستی حمایت شود، رای آورده است. بدون هیچ حمایت حزبی و گروهی من نماینده پنجم تهران شدم. آقایان ابوترابی و یحیوی و ناطق نوری و آقای حسینی بودند که درس اخلاق در تلویزیون می داد، نفرات اول تا چهارم تهران در آن دوره از انتخابات بودند. من حتی به جایگاه هیات رئیسه هم رسیدم و با آقای ناطق نوری همکاری کردم.

در مجلس ششم که اصولگرایان در موقعیت ضعیف تری بودند، مرا در لیست آوردند. البته شاید حضورم در هیات رئیسه مجلس هم بی تاثیر نبود. اما  در آن دوره از انتخابات به جز آقای حدادعادل کسی از اصولگرایان رای نیاورد. در مجلس هفتم باز هم مرا از لیست اصولگرایان حذف کردند ولی در انتخابات میان دوره‌ای اسم من را در لیست گذاشتند و رای آوردم. در مجلس هشتم هم در لیست نبودم ولی در آخرین لحظات من را در لیست گذاشتند و رای آوردم. در مجلس نهم هم اسم من را به دلایلی در لیست نیاوردند که هنوز هم برایم قابل توجیه نیست. انتخاب اعضای لیست بر اساس قرعه کشی را من اولین بار، آنجا شنیدم! آنها حتی در مرحله دوم انتخابات که باید 25 نامزد معرفی می کدند اما فقط 23 نفر از لیستشان به این مرحله راه یافته بودند هم حاضر نشدند از من حمایت کنند. حتی حاضر نشدند لیست 23 نفره منتشر کنند و جای آن دو نفر را خالی بگذارند، رفتند و دو نفر از لیست پایداری وارد لیست خودشان کردند که کاری بسیار عجیب و غریبی بود! البته نمی خواهم واقعا وارد جزئیات این مساله شوم چون علاقه دارم انتخاباتی آزاد، آرام و پرشور و هیجانی برگزار شود و آنچه مقام معظم رهبری درباره مشارکت بالای مردم تاکید کردند محقق شود. در عین حال گویا امسال هم تا مراحل نهایی من در لیست بودم ولی در نهایت حذف کردند.

یعنی به شما گفتند قرار است در لیست باشید ولی این کار صورت نگرفت؟

ببینید قراری را به من نگفتند، ولی گفتند از یک لیست 180 نفره به 90 نفره رسیدند، بعد به 60 نفر رسیده که من جز آنها بودم ولی در نهایت در لیست 30 نفره نامم را نگذاشتند.

تدوین کنندگان لیست ائتلاف اصولگرایان وعده داده بودند که این لیست مرکب از نمایندگان همه گروه های اصولگرا خواهد بود. اما همانطور که برخی پیش بینی می کردند و نگران بودند که برخی گروه ها از جمله جبهه پایداری همچون دور قبل، ترکیب لیست را به نفع خود ترتیب دهد؛ عاقبت لیستی ارائه شد که قریب به 60 درصد آن از اعضای جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان هستند. نظرتان درباره این لیست چیست؟ آیا واقعا نماینده همه طیف های اصولگرا در آن حضور دارند؟

اینکه پایداری‌ها در لیست این دوره ائتلاف اصولگرایان پررنگ هستند، موجب نگرانی خیلی از افراد شده است. لیست باید عمومیت داشته باشد. حتی به نظر می‌رسد شاخصه‌هایی که تعیین کردند هم خیلی رعایت نشده، مثلا یکی از شاخص‌ها این بوده که سهم خواهی نشود ولی بعد گفته شد فلان آقا را فلان فرد وارد لیست کرده است. یا یکی از شاخص‌ها این بود که سبد رای افراد بالا باشد ولی با اینکه نظرسنجی نشان داده بود که من رای زیادی دارم ولی در لیست قرار نگرفتم. به نظر می‌رسد شاخصههایی که خودشان هم مشخص کرده بودند هم خیلی رعایت نشده است. به هرحال لیستشان را دادند، انشاالله تصمیم مبارکی باشد، ما هم آنچه تکلیف خودمان بدانیم عمل خواهیم کرد و لیست خودمان را داریم.

چه شد در لیست صدای ملت قرار گرفتید؟ شما در دوره قبل هم در لیست صدای ملت بودید، این هم در ادامه همان است یا رایزنی های جدیدی شد؟

ما در همان دوره هم اعلام کردیم که صدای ملت یک تشکل دائمی خواهد بود و فقط برای انتخابات مجلس نهم نخواهد بود. البته به دلیل اشتغالات برخی دوستان مقداری فعالیت ها متوقف شد ولی از دو سه ماه قبل رایزنی ها دوباره شروع شد. حتی پیش از آنکه لیست اصولگراها مشخص شود، این لیست تدوین شد.

البته اول لیست 20 نفره ارائه دادید که بعد 30 نفره شد.

بله، چون از اول قرار نبود که لیست 30 نفره باشد، هدف ما پر کردن یک لیست 30 نفره نبود. ما معتقد بودیم باید افرادی که می توانند برای مجلس مفید باشند را در لیست بیاوریم. افرادی مثلا دکتر مطهری، دکتر سبحانی، آقای جلالی که رئیس مرکز پژوهش های مجلس هستند یا خود من که چهار دوره نماینده بودم. افرادی که وزنی برای لیست باشند، صاحب رای و صاحب نظر باشند.

شما در انتخابات قبل فهرست ائتلاف بزرگ اصولگرایان را معرفی کردید که خودتان سرلیستش بودید. البته چند روز بعد از آن اعلام شد که آقای مهدوی کنی دلخور شدند چون اسم این لیست شبیه ائتلاف اصلی اصولگرایان بود. شما هم بیانیه ای دادید و به احترام ایشان نام لیست را تغییر دادید. در این دوره نمی خواهید دوباره همان لیست را احیا کنید؟

در آن دوره ما گروهی را تشکیل دادیم و لیست خوبی هم ارائه شد. اسمش هم لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان بود. نه شخص آقای مهدوی کنی بلکه یکی از منسوبین ایشان عنوان کردند که ایشان گلایه کرده اند که چرا گروهی غیر از آنها، به این عنوان  لیست داده است. در نتیجه ما به احترام شخصیت فقهی، علمی و مبارزاتی آیت الله مهدوی کنی که ما برای ما بسیار مهم بود، اسم لیست را تغییر دادیم. آن زمان هنوز صدای ملت مطرح نبود اما حالا که صدای ملت مطرح است، تکثر لیست ها را خیلی مفید نمی دانیم و فکر می کنیم که با همان لیست باید وارد شویم.

آقای دکتر فکر می کنید جریان اصولگرایی با همین دو لیست وارد عرصه رقابت می شود یا باز هم شاهد لیست های دیگری هم خواهیم بود.

معتقدم که لیست های فرعی و جزئی زیادی خواهد آمد. کارمندان، بانوان، ورزشکاران، فرهنگیان و دیگر اصناف ممکن است لیست بدهند، اما فکر می کنم لیست‌های اصلی همین سه لیست باشد.

منظورتان از 3 تا لیست، کدام هاست؟

لیست اصولگرایان، اصلاح طلبان و صدای ملت. دیگر لیست‌ها بیشتر جنبه قومی و صنفی خواهند داشت. البته این هم خوب است که هر صنفی بتواند سلیقه خودش را بین نامزدها دنبال کند و با حمایت از برخی از آنان به بالا بردن مشارکت در انتخابات کمک خواهد کرد.

تفاوت اصولگرایانی مثل شما به عنوان اعضای لیست صدای ملت با اعضای لیست ائتلاف اصولگرایان چیست؟

خاطرم هست در آمریکا که دانشجو بودم کمونیست ها و سوسیالیست ها به ما می گفتند که «شما ما را قبول دارید؟» ما می گفتیم، «نه!» بعد آنها می گفتند «پس شما از حامیان کاپیتالیست هستید!». یعنص تصورشان این بود یا باید مارکسیست می بودیم و یا کاپیتالیست! در حالیکه ما هیچ کدام را قبول نداشتیم.

الان هم اگر بخواهید فضای سیاسی کشور را فقط به دو قسمت اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم کنید، سابقه من نشان می دهد که اصولگرا هستم. اما به همان دلیلی که اصولگرایان تشخیص دادند که من نمی توانم در لیست آنها باشم، به همان دلیل من می توانم لیست خودم را دشاته باشم. اگر شاخص های آنها برای تدوین لیست به طور مشخص ارائه می شد، خیلی بهتر بود. جسته گریخته عنوان شد که یکی از شاخص هایشان این است که افراد شناخته شده و دارای رای بالا در لیست قرار بگیرند. اما کسانی خارج از این لیست قرار گرفتند که اتفاقا، رای بیشتری به نسبت اعضای درون لیست دارند. 7 نفر از اعضای این لیست در انتخابات قبل اصلا حذف شدند و رای نداشتند.

نگفتید تفاوتان با آنها در «اصولگرا» بودن، در چیست؟

ما در اصول ما با هم یکی هستیم و انقلاب و قانون اساسی و ولی فقیه را قبول داریم. اگر می گفتند که شاخص های انتخابشان چه بوده، راحت‎تر می‌توانستیم اعلام کنیم که فرقمان با آنها در چیست. اگر شاخص ها معرفی می شد، همه تمکین می کردند. البته شاخص هایی که برای جامعه قابل قبول باشد نه اینکه بگویند سهم خواهی نباشد و بعد سهم خواهی کنند.

منظور من در تفاوت نگرش سیاسی بین دو لیست اصولگرایان و صدای ملت بود. مثلا در حال حاضر هم آقای زاکانی مخالف برجام در لیست اصولگرایان هست و هم آقای ابوترابی که در کمیسیون ویژه بررسی برجام از آن دفاع می کرد.

هر انسانی قوه عاقله و اندیشه دارد. در ائتلاف ها لازم نیست که همه مثل هم فکر کنند. من شخصا شاید هم با نظر آقای زاکانی و هم با نظر آقای ابوترابی مخالف باشم.

اینکه شش کشور بزرگ و ابرقدرت یک طرف و ما یک طرف میز بودیم، خودش باعث اقتدارنظام ما شد و دنیا وزن ما را با آنها برابر دید. اما حتی مقام معظم رهبری هم گفتند که ما به همه آنچه می خواستیم در این مذاکرات نرسیدیم. البته برجام امتیازات بسیاری داشت اما هزینه های سنگینی هم داشت. من شخصا این توافق را نه فتح الفتوح و پیروزی بزرگ می دانم، نه مثل آقای زاکانی آن را یک شکست بزرگ قلمداد می کنم. قطعا نظر من به نظر آقای ابوترابی نزدیک تر است تا آقای زاکانی.

یکی از مشکلاتی که عدم معرفی شاخص ها برای تعیین لیست ایجاد می کند، همین است که چنین چهره های متفاوتی در کمیسیون ویژه بررسی برجام که بزرگترین پرونده مورد بررسی در سازمان ملل بود، در یک لیست قرار می گیرند. کما اینکه چهره های دیگری هم با مواضع  تندروانه نسبت به برجام، در لیست اصولگرایان حضور دارد.

لیست ائتلاف اصولگرایان را نماینده کل جریان اصولگرایی می دانید؟

نه. این لیست تنها بخشی از اصولگرایان را در بردارد و خیلی ها از آن کنار ماندند.

توقع تدوین کنندگان این لیست برای انصراف اصولگرایانی که در لیست نیستند را به جا می دانید؟

اگر تشکیلات صد در صد حزبی داشتیم که آیین‎نامه و مرامنامه مشخصی داشت، شاید می شد چنین انتظاری داشت. تشکیلاتی همچون احزاب کمونیست در جهان، ممکن است چنین تصمیماتی بگیرند و به جهت چارچوب های حزبی ای که دارند، از آن هم تمکین کنند. اگر شاخص های انتخاب نامزدهای لیست ائتلاف اصولگرایان اعلام و رعایت می شد، شاید خیلی ها می پذیرفتند که از ادامه نامزدی انصراف دهند. باید نامزدها اقناع می شدند تا موظف به انصراف شوند. اینکه بگویند کسانی که در لیست نیستند، انصراف دهند و یا آنها که هستند در لیست های دیگر نباشد، برای کسی حجت شرعی و عقلی ایجاد نمی کند. در حکومت دینی ما بر این نکته تاکید شده که افراد باید شرعا و اخلاقا متقاعد شوند.

امام راحل فرموده بودند اگر کسی برای انجام کاری، افراد دیگری را از خودش صالح تر ببیند ولی باز هم کاندیدا شود، در راه خدا خیانت کرده، در عین حال اگر کسی خود را مناسب بداند و نامزد نشود هم باز خیانت کرده است. از نظر شرعی افراد باید متقاعد شوند که شاخص تعیین نامزدها چیست و براساس آن بپذیرند که در لیست بمانند یا اگر در لیست نبودند، انصراف بدهند و بروند. اما وقتی نه شاخص ها را بدانیم نه اینکه افراد شناخته شده در لیست باشند، بنده شخصا حجت شرعی نمی بینم که از عرصه کنار بروم.

من در سوابق انقلابی و اجرایی‌ام در سه دهه گذشته، وزیر و معاون رئیس جمهور، چندین دوره نماینده مجلس، رئیس دانشگاه بین المللی و .... بوده‌ام. من در سال 60 در انتخابات میان دوره ای مشهد کاندیدا شدم و بیش از 321 هزار رای آوردم. رایی که همچنان در آن حوزه انتخابیه بی سابقه است. مرحوم فاکر در انتخابات مجلس هفتم 261 هزار رای کسب کرد که بسیار کمتر از رای من بود. بنابراین اگر یکی از مشخصات حضور در لیست ائتلاف اصولگرایان رای آوری و مقبولیت عمومی بود، چرا افرادی با سوابق نظیر من از حضور در این لیست محروم شدند و چطور توقع دارند که این افراد انصراف دهند؟

نظرتان درباره عملکرد سه مجلس «اصولگرا» از مجلس هفتم تا نهم چیست؟

به نظرم میزان موفقیت، سیر نزولی با شیب ملایم در این سه مجلس داشته است. مجلس هفتم از دو مجلس بعدش بهتر بود. درگیری داخلی در مجلس هشتم بیشتر شد و محلی برای ظهور پایداری ها ایجاد کرد. به یاد دارم که ما و طیف آقای حسینیان در انتخابات مجلس هشتم با هم بودیم و در آن مجلس برای ریاست آقای لاریجانی تصمیم مشترک گرفتیم، اما بعدها به اختلاف رسیدیم.

طیف آقای حسینیان با تابلوی «رایحه خوش خدمت» وارد مجلس هشتم شد و با تابلوی «جبهه پایداری» این مجلس را ترک کرد. آنها که این روزها منتقد و حتی مخالف آقای لاریجانی هستند، چطور آن زمان موافق ریاست ایشان بودند؟

{با خنده} لابد مواضعشان تغییر کرده! من به یاد دارم جلساتی که در آن برای ریاست آقای لاریجانی تصمیم گیری شد، در دفتر آقای حسینیان در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود.  ولی آنها بعدها به سمت آقای حدادعادل متمایل شدند.

به نظر می‌رسید که این چرخش موضع به دلیل نوع ریاست آقای لاریجانی بود. همین طور است؟

آقای لاریجانی قوی تر از آقای حدادعادل عمل کرد. در مجلس نهم اگر آقای لاریجانی نبود برجام به نتیجه نمی رسید. به نظرم ایشان خیلی پخته جلسات مجلس را مدیریت می کنند به خصوص در جلسات بررسی و تصویب برجام، شاهد مدیریت شایسته ای از سوی ایشان بودیم.

رابطه دولت و مجلس را در سه مجلس گذشته، چگونه دیدید؟

تغییر روش آقای احمدی نژاد پس از پیروزی در انتخابات، بویژه در دوره دوم ریاست جمهوری وی، منجر به بروز گلایه های بسیاری از دولت وی شد که بر روابطش با مجلس هشتم نیز سایه افکند. درباره عزل وزرا بویژه آقایان متکی و مصلحی و اینکه رهبری گفتند «فلان آقا» در فلان پست نباشد و او مدت ها از این فرمان تمکین نکرد و بعد هم به گونه ای اقدام کرد که نوعی دهن کجی بود و او را از معاون اولی به رئیس دفتری ارتقا داد، اعتراضات بسیاری را برانگیخت. چون رئیس دفتر عملا همه کاره دولت است اما معاون اول، تا وظایفی به او واگذار نشود، مسئولیت خاصی ندارد. او اقداماتی بسیار غیرمنتظره داشت و حتی نامه مکتوب رهبری را مورد بی توجهی قرار داد. دورکاری و خانه نشینی 11 روزه او خیلی عجیب بود. درگیری و عدم تفاهم میان دولت و مجلس در آن دوره از بین رفت که نقطه اوجش نواری بود که احمدی نژاد با خود به جلسه روز یکشنبه سیاه آورد و پخش کرد. آن کار بسیار بسیار بد بود. اینکه مدام می گفت لیست مفسدین را دارد و هیچگاه آن را از جیبش در نیاورد هم کار بدی بود. اصلا اینکه کسی اطلاعاتی در این باره داشته باشد و آن را مخفی کند، نوعی خیانت است. «بگم - بگم» گفتن ها در حالی بود که اصلا لیستی به قوه قضائیه ارائه نشد. در حالی که دستگاه می خواست پیگیری کند. این نوع رفتارها از سوی یک رئیس جمهور غیر منتظره بود. آخر این کارها کجا با «مهر ورزی» مورد ادعای احمدی نژاد می سازد؟

همه اینها باعث شد که مجلس هشتم هم عکس العمل نشان دهد. اما خوشبختانه الان ارتباط مجلس با دولت نسبت به 12 سال قبل بهتر شده است. به نظرم بین مجالس هفتم تا نهم، الان شرایط روابط بهتر از دو دوره قبل است.

درباره ترکیب مجلس دهم، برخی بهتر می دانند که همسو با دولت باشد، اما برخی مجلس همسو با دولت را تجمع «وکیل الدوله»ها می‌دانندو نظر شما چیست؟

مجلس باید مستقل باشد. بنی صدر هم می‌گفت اگر مجلس با من هماهنگ نباشد، می گویم که مجلس تابع من نیست! مجلس نه صد در صد باید تابع دولت باشد و نه صد در صد مخالف دولت. اگر دولت تخلفی می کند، مجلس باید به او تذکر و نظارت کند.

مجلس دو وظیفه اصلی تقنینی و نظارتی دارد. اما به دلایل مختلف تاکنون جنبه تقنین آن بیشتر بوده است اما حالا باید بعد نظارتی تقویت شود. دولت هم وظیفه ای غیر از اجرای مصوبات مجلس ندارد. اگر اینها به وظایف قانونی خود عمل کنند، دیگر مشکلی پیش نمی آید و اگر اختلافی بود، شورای نگهبان رفع می کند. رهبری هم در راس همه امور و قوا هستند. البته ما دوره رئیس جمهوری  آقای احمدی نژاد را تجربه کردیم که برخی مصوبات مجلس را مغایر با قانون اساسی می دانست و علی رغم تایید انها از سوی شورای نگهبان، حاضر به اجرای آن نبود!

بر این اساس من هیچ یک از دو منظری که در سوالتان بود را نمی پذیرم. مجلس نباید کاملا همسو با دولت یا صد در صد مخالف دولت باشد. هر کس در چارچوب وظایف قانونی خودش باید عمل کند. مجلس با  توجه به امکانات دولت، باید قانون تصویب کند و قانونی تصویب نکند که دولت امکان اجرای آن را نداشته باشد.

حضور اصلاح طلبان در این دوره از انتخابات را چگونه می‌بینید؟ نظرتان درباره نحوه احراز صلاحیت نامزدهای آنان چیست؟

در تهران بیش از 1100 نفر تایید شده اند که برای هر کرسی حدود 39 نفر رقابت دارند. حال آنکه در آمریکا برای هر کرسی فقط دو سه نفر نامزد هستند.به نظرم اینکه بگویند اصلاح طلب ها در تهران فقط 30 نفر نامزد دارند را من یک توهین به اصلاح طلبان می دانم. یعنی واقعا اصلاح طلبان، اینقدر نیرو ندارند؟

قطعا دارند، ولی تایید صلاحیت نشدند.

به نظرم در میان همین تایید شده ها هم آنها به اندازه دو سه لیست، نامزد تایید صلاحیت شده دارند. {با خنده} البته اگر بگوییم همه این 1100 نفر اصولگرا هستند، من خوشحال می شوم اما حتما اصلاح طلب ها ناراحت می‌شوند. ممکن است نامزدهای شاخص اصلاح طلبان و چهره های اصلی آنها در عرصه رقابت نباشد، اما حتما نیروی اصلاح طلب در عرصه، هست. آنها در تمام حوزه ها حتی برای انتخابات خبرگان هم نامزدهای مختلفی دارند.

رقابت نیروهای دسته چندم اصلاح طلبان با نیروهای تراز اول اصولگرایان، رقابت برابری است؟

من سخنگوی شورای نگهبان نیستم که بخواهم از عملکرد این شورا دفاع کنم، اما از قانون دفاع می کنم که می گوید تشخیص صلاحیت نامزدها با شورای نگهبان است. اینکه تعداد بیشتری از اصلاح طلب ها، رد صلاحیت شده اند، ممکن است صحت داشته باشد البته من آماری ندارم. وظیفه شورای نگهبان این است که وضعیت افراد را با قانون مطابقت دهد. برخی تایید و برخی رد و برخی عدم احراز صلاحیت می شوند که می توانند مدارکشان را ارائه دهند تا مورد بازنگری قرار گیرد. کما اینکه در این بازنگری حدود 1000 نفر در کل کشور در مرحله دوم بررسی صلاحیت ها، تایید شدند.

معتقدم هرچقدر حضور کاندیداها و افراد بیشر باشد، انتخابات رقابتی تر خواهد بود و  نظر مقام معظم رهبری هم بیشتر لحاظ می شود. شورای نگهبان هم وظایف قانونی خودش را دارد که حق الناس است. اگر کسی حقش بوده در عرصه بماند اما از سوی این شورا حذف شود، یا کسی حقش بوده حذف شود اما با تایید شورای نگهبان روبرو شده باشد، در هر دو حالت، حق الناس نادیده گرفته شده است.

شهروندان باید مطیع قانون باشد. گاهی هم داور در بازی فوتبال اشتباه صوت می زند. شورای نگهبان هم اعلام کرده که می کوشد شرعا به وظیفه خود عمل کند، اما خب ممکن است اشتباهی هم رخ دهد.

ولی این اشتباه، حق شهروندی یک نفر را ممکن است از بین ببرد.

اگر این کار عمدا باشد، غیر اخلاقی است. اما اگر داور نبیند که آفساید شده، گل را محاسبه می کند و حقی ضایع می شود. قضات دادگستری هم ممکن است دچار اشتباه شوند. بالاخره براساس مدارک مشهود عمل می شود که ممکن است بعدها مدارک دیگری درباره آنها ارائه شود.

چطور می توان تضییع این حق الناس را جبران کرد؟

قابل جبران نیست. حتی نتیجه بازی ای را که یک نفر با دست گل زد را هم عوض نکردند. در فوتبال ممکن است که داور خاطی از ادامه فعالیت محروم شود؛ ولی در فضای سیاسی ما داور حذف نمی شود.


ویدیو مرتبط :
کلیپ اختصاصی ستاد شهر قدس : حضور دکتر سعید جلیلی در جبهه پایداری تهران - 7