سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



معرفی کتاب/ "همه سیزده ساله ها"ی قهرمان تاریخ


معرفی کتاب/ میزان/ کتاب «سیزده ساله‌ها»، حکایتی است از نبرد و حماسه آفرینی نوجوانانی که هنوز طعم تکلیف را نچشیده بودند، ولی به بهترین نحو، تکلیف خود را ادا کردند
این کتاب توسط «هادی شیرازی» به رشته تحریر درآمده و با موضوع «خاطراتی از رزمندگان نوجوان هشت سال دفاع مقدس» برای دومین بار منتشر و روانه بازار نشر شده است.

کتاب «سیزده ساله‌ها»، حکایتی است از نبرد و حماسه آفرینی نوجوانانی که هنوز طعم تکلیف را نچشیده بودند، ولی به بهترین نحو، تکلیف خود را ادا کردند و بلوغشان با رسیدن به شهادت بود، آن هم بلوغ خونین. به گونه‌ای که «سیزده ساله‌ها»، روایاتی است از حضور قاسم‌های خمینی کبیر، بزرگ مردانی که به جایی رسیدند که رهبرشان آنان را رهبر نامید.


این کتاب در سیزده فصل با عناوین: آماده ی شهادت (حضرت اسماعیل)، سرباز سیزده ساله ی حسین علیه السلام (حضرت قاسم)، رهبر سیزده ساله (شهید محمد حسین فهمیده)، سقای کربلای خرمشهر (شهید بهنام محمدی)، دل تنگ آغوش خدا (شهید سهام خیام)، شهردار زبیدات (شهید مهرداد عزیز اللهی)، پهلوان کوچک (شهید سعید طوقانی)، زمزمه ی یاحسین (شهید محمد حسین ذوالفقاری)، از قبیله خورشید(شهید ابراهیم تباشیر)، لاله ی سرخ (شهید کاظم حیدری حبیبی)، بوی عطر گل یاس و شب ملکوتی تالیف شده است.

در بخشی از کتاب عنوان شده است:" نوجوان پانزده ساله ای توی منطقه کار می کرد، کارش بسته بندی - و به قول بچه ها، شکلات پیچی - شهدا بود. دل شیری داشت. من در تهران از مرده ای در آن دورها می ترسیدم و شب خوابم نمی برد؛ اما او در این سن، داشت ده ها جسد را که بعضی تکه پاره بودند یا عضوی از اعضا کم داشتند، بسته بندی می کرد. زمین آن محوطه، پر از خون بود. خون های لخـــته و خشکیده. نوجوان بسیجی، جنازه ی تکه پاره ای را مرتب کرد. دست و پای بریده اش را سر جایش گذاشت و پلاستیک را از دو طرف بست. درست مثل بستن شکلات. بوی مواد ضد عفونی کننده که گه گاه با پمپ سم پاشی دستی پاشیده می شد، مشام را سخت آزار می داد."



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: میزان


ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟