سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



کوزه‌ای پر آب که «غول رادیو» آن را کج نگاه داشته


باقر رجبعلی - پژوهشگر و فعال رسانه‌یی - به مناسبت روز رادیو مطلبی را با عنوان «وضعیت کج‌دار و مریز نویسندگی در رادیو ادامه خواهد داشت؟» نوشته است که آن را اختصاصی در اختیار سرویس تلویزیون و رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) قرار داده است.

در این مطلب که در آستانه‌ی چهارم اردیبهشت، سالگرد رادیو منتشر شده است، می‌خوانید:

«با آن که همیشه و همه جا‌، حتی در صحبت‌های مدیران ارشد صدا‌، از ضعف نویسندگی در رادیو گلایه می‌شود باید به جنبه‌ی دیگر این قضیه یعنی قوت آن هم توجه داشت. در رادیو هنوز هم نویسندگان قوی و چیره‌دستی هستند که اگر درآمدی از راه‌های دیگر نداشتند و با وجود رفتار کج دار و مریز با حیثیت و هنر‌، و در واقع شغل‌شان‌، در این رسانه حضور نمی‌یافتند،‌ بدون شک رادیو بطور کلی از مفهوم و محتوا خالی مانده بود.

شغل نویسندگی در رادیو به واقع مانند کوزه‌یی پر از آب است که «غول رادیو» آن را کج نگاه داشته اما به حالتی که آب از درون آن نریزد و به طور کلی از دست نرود‌؛ و این حالت «کج‌دار و مریز» و قهر و آشتی و سخت‌گیری و مهربانی‌، همین طور تا اطلاع ثانوی باقی بماند شاید فرجی شود و روزی بالاخره تکلیفش روشن و بودن یا نبودن آن مشخص شود.

اما به محض آن که این قضیه مطرح می‌شود،‌ تلویحا باید اضافه کنم که همراه با این نویسندگان خوش‌قلم «شغل‌شان کج نگاه داشته شده»، کسان دیگری هم در رادیو به عنوان نویسنده قلم می‌زنند که کار اصلی‌شان نویسندگی نیست‌؛ گوینده‌، مشاور‌، کارشناس یا حتی مدیر و غیره هستند اما نوشتنشان استمرار دارد،‌ چرا؟ چون توقع خاصی ندارند و حقوق‌شان از راه شغل اصلی‌شان تامین می‌شود برخی از اینان استعداد بالقوه‌ای در نویسندگی دارند اما چون شغل‌شان چیز دیگری است نمی‌توانند به عنوان نویسنده‌ِ حرفه‌ای قد علم کنند؛‌ پس هیجان و کنجکاوی خود را با نوشتن‌های گه‌گاهی ارضاء می‌کنند و به سبب آشنایی با رادیو می‌توانند در بین فاصله‌ها و در لحظات به اصطلاح اورژانسی‌، مطالبی عادی اما قابل قبول بنویسند و کار برنامه را راه بیندازند.

این‌ها همه تا حدی قابل تحمل هستند اما صحبت سر کسانی است که جای نویسندگان واقعی و همین نیمچه نویسندگان قابل قبول را اشغال کرده‌اند و با اقتباس‌های غیرحرفه‌ای (یعنی کپی کاری و رونویسی جزء به جزء و برداشت از مطالب یک کتاب به این صورت که برای این رسانه‌ی مطلقا «شنیداری» حتی مواردی چون «براساس نمودار مقابل» یا «طبق عکس زیر» را هم نقل می‌کنند) بطور علنی و روز افزون هویت کار نویسندگی را بی‌اعتبار کرده‌اند.

و همین است که روش‌شان آرام آرام به همه‌ِ بخش‌های مرتبط با نویسندگی در رادیو تسری می‌یابد و مدیران هم انگار نه انگار که باید از تجربه‌ی پیشکسوتان و استخوان خرد کرده‌های این وادی کمک بگیرند. نمونه‌ی این غفلت‌، در همین انتخابات اخیر رخ داد و آن‌، زمانی بود که در بخش‌های خبری رادیو اطلاعیه‌ی ستاد انتخابات‌، چندین‌بار به همان صورت که آنها فرستاده بودند خوانده شد. یعنی به این مورد حساس فنی فکر نکردند که در رادیو، ترکیب «افراد زیر» و «به شرح ذیل» نباید به کار رود و در واقع‌، متن باید توسط نویسنده‌ی رادیو‌، به متن رادیویی تبدیل و بعد خوانده شود.

(مثل معضل ویرایشی مهمی که در مترو صادقیه جریان دارد و سال‌هاست کسی به فکر تصحیح آن نیفتاده‌؛ آنجا که گوینده‌ی ایستگاه می‌گوید: «قطار فوق، عادی بوده و در تمایم ایستگاه‌ها توقف خواهد داشت.»

این یعنی قطار بالا عادی است و در تمامی ایستگاه‌ها توقف خواهد داشت. دقیقا عین همان متن مکتوبی را که از بالا برایشان ارسال شده می‌خوانند و توجه نکرده‌اند که هنگام خوانده شدن در ایستگاه‌، کلمه‌ی فوق را باید تغییر دهند و به جای آن بگویند «قطاری که وارد ایستگاه می‌شود عادی است و در تمامی ...»

این نویسندگان، (برگردیم به رادیو) وقتی پای لحظه‌های حساس و کلیدی پیش آید جز آن که با سطحی‌ترین مطالب‌، آبروی خود و تهیه‌کننده و مدیر برنامه را ببرند هیچ کاری صورت نمی‌دهند و با آن که «گاف» هایشان همواره رو می‌شود، انگار نه انگار‌، همچنان در رادیو حضور دارند و جولان هم می‌دهند. جالب است که متاسفانه اینان در اغلب موارد‌، دستمزدی برابر با نویسندگان واقعی هم می‌گیرند. همین نور چشمان هستند که وجهه‌ِ نویسندگی در رادیو را مخدوش کرده‌اند و اعتراض همگان (حتی مدیران ارشد) را به این بخش از مشاغل رادیویی باعث شده‌اند؛‌ و این چنین است که نویسنده‌ی واقعی و اساسا شغل نویسندگی در رادیو، دیرگاهی است افسرده و رنجور شده است اما،‌ شاید کسی سئوال کند چرا موضوع نویسندگی در رادیو، با وجود این مخدوش شدن و حذف تدریجی‌، همچنان سرپاست و تا حدی قابل تحمل؟ که باید گفت: چون آن ده درصد حرفه‌ای‌ها‌، و در سایه‌ی آنها آن ده درصد غیرحرفه‌ای‌های بطور نسبی خوش قلم،‌ هنوز دارند در رادیو نفس می‌کشند و با وجود دریافتی کم‌، در پاسخ به تعهد‌، رسالت‌، عشق‌، دیوانگی یا حتی احتیاج و هر علت دیگری که می‌توان برشمرد‌، همچنان سفارش‌های تهیه‌کنندگان و سردبیران کاربلد رادیو را به جان می‌خرند و به اصطلاح «روی» آنها را زمین نمی‌اندازند!

واقعا مگر می‌شود به برخی تهیه‌کننده‌های دلسوز رادیو‌، «نه» گفت؟ حتی اگر برآوردی هم وجود نداشته باشد!

البته گاهی نیز (و فقط گاهی) این نویسندگان حرفه‌ای‌، به یمن حمایت مدیران دلسوز‌، در مقام کنترل مطالب قرار می‌گیرند تا حقوقی شایسته دریافت کنند،‌ اما کارشان آنطور که عده‌ای فکر می‌کنند سانسور و ممیزی نیست‌؛ در واقع تصحیح مطالب نویسندگان جوان است.

نمی‌خواهم بگویم سانسور و حذف مطالب وجود ندارد‌، وجود دارد اما اینها به بخش‌های دیگری مربوط است و راه و روش خاص خود را دارد که به نظر من وجودشان کاملا ضروری است؛ چون هر نویسنده‌ای اگر چنین کنترل‌هایی وجود نداشته باشد می‌خواهد ساز خودش را بزند و برنامه را ملک طلق خود بداند!

مثلا وقتی یک نویسنده که از نظر فکری مشکلاتی دارد و می خواهد در مطالبش مانور روانی‌، سیاسی‌، یا حتی جنسیتی(فمینیستی یا زن‌ستیزی) بدهد تو اگر کمی شرف داشته باشی از خود می‌پرسی اینها واقعا نباید کنترل‌، سانسور‌، ممیزی‌، حذف و یا هرنام دیگری‌، بشوند؟!

و اینجاست که اگر گاهی برای جبران دریافتی کم،‌ برخی از شاعران و نویسندگان حرفه‌ای مثلا کسی مانند استاد مشفق کاشانی که مدتی سرپرست بخش ویراستاری رادیو بود‌، یا حتی فریدون مشیری و امثال او که در جایگاه تصحیح مطالب قرار می‌گیرند،‌ کارشان در واقع این است که ببینند متن به اصول زبان و ادبیات فارسی و متقضیات ساختاری برنامه وفادار است یا نه؛ به زبان دیگر‌، کار آنها یعنی تصحیح غلط‌ها‌، بی‌توجهی‌ها،‌ دستکاری‌ها و من درآوردی‌های سطحی و بلاهت‌آمیز همان نویسندگان هشتاد درصدی.

به عنوان مثال‌، یکی از همین نویسندگان،‌ در متنی برای امام زمان (عج) بعد از توصیف‌ها و درد دل‌های تکراری فراوان‌، در پایان اضافه کرده بود:«نامت سپیده دمی ست که بر پیشانی آسمان می‌گذرد - متبرک باد نام تو - و ما همچنان دوره می‌کنیم - شب را و روز را – هنوز را» که خب این شعر در جای خودش بسیار عالی است؛‌ از شاملوست و برای فروغ فرخزاد سروده شده‌، اما در رادیو و یا هر جای دیگر هیچ کس مجاز نیست آن را در مورد امام زمان (عج) به کار ببرد.

این‌، نمونه‌ای از خروار اشتباهات و موارد من‌درآوردی برخی نویسندگان درجه‌ی سه و چهار رادیوست که آشنایی با غلط‌ها و دسته گل به آب دادن‌هایشان از مدیر گروه و تهیه‌کننده و سردبیر انتظار نمی‌رود؛ اینها را کسانی مانند سعید نفیسی‌، حسینقلی مستعان،‌ فریدون مشیری‌، مشفق کاشانی و امثال سید حسن حسینی می‌توانند متوجه شوند. باز هم به عنوان مثال‌ روزی یکی از همین نویسندگان ناآگاه‌، شعر «امشب همه غم‌های عالم را خبر کن - بنشین و با من گریه سر کن‌، گریه سر کن ...» از هوشنگ ابتهاج را که برای واقعه‌ی جنگل سروده شده است‌، در شب شهادت یکی از ائمه(علیهم السلام) نوشته شده بود تا در یک برنامه‌ی مناسبتی خوانده شود.

شما تصور کنید اگر یکی از همین شاعران و نویسندگان حرفه‌ای و آشنا با وسعت دراز دامن ادبیات فارسی نباشد که هنگام ویراستاری جلو پخش و اجرای این شعر را در برنامه‌ای مذهبی بگیرد‌، چه پیش خواهد آمد! معروف است در یکی از شب‌های شعر ماه رمضان که سید حسن حسینی هم حضور داشت‌، مقام معظم رهبری از سید می‌پرسند شما الان کجا هستید؟ سید می‌گوید در رادیو مسئول ویرایشم. آقا می‌فرمایند اگر شما آنجا هستید پس رادیو چرا اینقدر غلط دارد؟ و سید با لرزش کلام می‌گوید: قربان آقا بروم‌،همه‌ی برنامه‌های رادیو‌، دست این حقیر نیست! (این را خود سید در رادیو برای ما تعریف کرد و من چون همان موقع یادداشتش نکردم‌، نقل به مضمون است).

حالا ببینید یک ویراستار چقدر باید &#


ویدیو مرتبط :
قحط آب در پر آب ترین نقطه فارس - کوزه گر و کوزه شکسته