روانشناسي/ خطرناک ترين جمله دنيا: من همينم که هستم!


برترين ها/ چرا فکر مي کنيم در جايي که قرار داريم، بهترين جاي دنياست يا آن چه داريم، کافي ست و ديگر نيازي به تلاش بيشتر نداريم يا آن چه که مي دانيم، مي تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند.
يک اصل مهم در پيشرفت و توسعه مي گويد: «هر زماني که برچسب بهترين يا کافي ست را بر خود بزنيم، همان لحظه سير نزولي نمودار رشد ما آغاز مي شود.»
مفهوم اين اصال به هيچ وجه طمع کاري و قانع نبودن و زياده خواهي نيست، بلکه زياد خواستن است. زياد از درگاه باري تعالي تقاضا کردن است. از درياي بيکران پروردگار خواستن براي استفاده درست، رشد، تکامل و فرار از نيازمندي و فقر. پس لازم است هنوز هم اصولي را جهت تغيير تمرين کنيم.

1- مهم ترين رقيب ما فقط خودمان هستيم.
انسان هاي بزرگ، وارسته، موفق و اثرگذار کساني هستند که هموراه در حال رقابت هستند. البته رقابت از شکلي ديگر و آن هم رقابت با خود است. بله، رقابت با خود، چون در اين نوع رقابت هيچ انرژي، زمان و برنامه اي صرف تخريب يا از ميدان به در کردن رقيب نمي شود، بلکه همواره برنامه ريزي مي شود تا از اين رقيب سبقت گرفته شود و نسبت به ديروز او در جايگاه بهتري قرار بگيريم.
کمي تامل ما را به نتيجه خوبي مي رساند، واقعا اگر در طول عمرمان رقابت کنيم و هر روز و هر لحظه از خودمان کمي بهتر شويم، ده سال آينده چه کسي خواهيم بود؟
چرا بايد انرژي خود را صرف رقابت با ديگران يا حتي تخريب ديگران يا گاهي از بين بردن رقبا کنيم؟ بياييم به خودمان قول دهيم که از امروز عمرمان، انرژي مان، فکرمان و برنامه مان براي رشد، توسعه، پيشرفت و بهبود اوضاع خودمان باشد.

2- ذره ذره تغيير کنيم
تغييرات ناگهاني در بيشتر اوقات با خرابي و خسارت همراه هستند؛ ولي اگر تغيير تدريجي، مداوم و با برنامه باشد، در مسير خود کمتر با مقاومت رو برو مي شود . از طرف ديگر راحت تر و سريع تر مورد پذيرش واقع مي شود.
دقت کرده ايد، آدم هايي که تصميمات ناگهاني مي گيرند، مثلا مي گويند من از فردا ورزش کردن را به طور جدي و روزي دو ساعت شروع مي کنم، به ندرت مي توانند مدت طولاني ورزش کنند. ولي در مقابل کساني که براي ورزش با روزي 15 دقيقه نرمش آرام شروع مي کنند، پس از مدتي ورزش روزانه مرتب و روزي 1 يا 2 ساعت را مي توانيم در برنامه زندگي آن ها جزيي جداناپذير بدانيم.
بهتر است پس از تصميم قطعي براي ايجاد تغيير، ابتدا روي کاغذ اهداف کوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت را بنويسيم و بعد براي هر کدام جزييات را يادداشت کنيم و سپس براساس برنامه، هم چون نسخه يک پزشک و طبق دستورالعمل اقدام کنيم.

3- غرور، لجاجت و تعصب مانع تغييرند
گفته مي شود خطرناک ترين جمله اين است: «من همينم که هستم.» در اين جمله کوتاه مي توانيم غرور، لجاجت، خودرايي، خودخواهي، درجا زدن و به تدريج راندن آدم ها از اطراف خود را حس کنيم.
اگر من و شما هم به طور غيرمستقيم يا ناخواسته اين جمله در ذهن مان نقشي دارد، بايد بسيار مراقب باشيم که از دام رکود، سکون و فسيل شدن رهايي يابيم.
انسان هاي بزرگ حتي از کودکان هم درس مي گيرند. اساتيد خبره و باتجربه بيشتر از واژه «نمي دانم» استفاده مي کنند. دانشمندان توانمند در بسياري از موارد مي گويند: «در تخصص من نيست» و انسان هاي وارسته بيشتر اوقات سکوت مي کنند و مي گويند: «نظر شما چيست؟»
در مثال هاي بالا با افرادي مواجه هستيم که همواره دوست داشتني و خواستني هستند. ساده اين که اگر تغيير کنيم، ما را عوض نمي کنند و هميشه ما را مي خواهند. راز تغيير در احساس نياز به تغيير و پرهيز از احساس خودکامگي و برترين بودن است.

4- مشاوران از خودمان تاثيرشان بيشتر است
اگر همواره اطراف ما کساني باشند که با «به به» و «چه چه» ما را همراهي کنند، به تدريج ما را به ورطه سقوط پيش خواهند برد.
شرکت ها، سازمان ها و کشورها و انسان هاي موفق، مشاوراني انتخاب مي کنند که ضمن نشان دادن راه درست، آن ها را نقد نيز کنند.
شنيده ايد مي گويند فلاني را دوستانش از راه به در کردند؟ يا مي گويند فلاني به واسطه دوستش به آن موقعيت و جايگاه والا دست يافت؟ شنيده ايد مي گويند اگر کسي را نمي شناسيد، ببينيد اطرافيانش و کساني که با او حشر و نشر دارند چطور آدم هايي هستند.
ما اغلب از کلمه مشاور برداشت مان کسي ست که دفتري دارد و ما براي مشاوره به او مراجعه مي کنيم. در حالي که تاثيرگذارترين مشاوران ما، همان پنج نفري هستند که ما در زندگي و کسب و کار بيشترين ارتباط، مراوده و تبادل نظر را داريم و ما چکيده آن پنج نفر هستيم. پس همين الان نام پنج نفري را که در اولين طبقه ارتباطي ما قرار دارند، بنويسيم و ببينيم آيا به جايي که مي خواهيم برسيم، با اين افراد و با اين افکار مي توانيم برسيم يا خير؟

5- روش هاي تکراري فقط نتايج تکراري را در پي خواهند داشت
گاهي اوقات اگر با دقت يک کارتون يا يک فيلم کمدي را تماشا کنيم مي توانيم درس هاي زيادي بياموزيم. با کمي دقت متوجه مي شويم که شخصيت اصلي فقط با چندين بار تکرار يک اشتباه، موجب خنده بيننده مي شود و جالب اين که ما فقط مي خنديم ولي اگر دقت کنيم بسياري از امور امروزه ما هم همين گونه است و شايد اگر فيل زندگي ما را هم با سرعت تند نمايش دهند، متوجه خواهيم شد که در طي چند سال چند بار يک اشتباه مشابه را تکرار کرده ايم و پس از مدتي يادمان رفته و بار ديگر همان کار را انجام داده ايم.
اگر هزار سال ديگر، همين طور فکر کنيم و اين گونه عمل کنيم، همين جا خواهيم بود. اگر مي خواهيم جاي ديگري باشيم، بايد جور ديگر بينديشيم. براي جور ديگر انديشيدن نياز به يادگيري روش هاي جديد، يافتن دوستان جديد، قرار گرفتن در محيط هاي جديد و تغيير نگرش خود از قانع بودن از وضع موجود به سمت تقاضا و حرکت به وضع مطلوب، داريم.
اين اتفاق خوب زماني رخ خواهد داد که خودمان بخواهيم و به آن نقطه از خواستن برسيم و براي رسيدن به اين نقطه جواب اين سوال را بدهيم که آيا نسبت به پنج سال پيش به اندازه پنج سال رشد، پيشرفت و تغيير کرده ام؟


ویدیو مرتبط :
جمله معروف مورینیو من اقای خاص هستم