تفکر تهرانی ها برتر هستند از کجا آمد؟


کسانی که گمان دارند تمسخر و دست اندازی لهجه‌های اقوام گوناگون تنها کار ما ایرانیهاست کاملا در اشتباه به سر می‌برند!

امان از لهجه های دردسر ساز

محمد ماکویی نوشت؛ کسانی که گمان دارند تمسخر و دست اندازی لهجه‌های اقوام گوناگون تنها کار ما ایرانیهاست کاملا در اشتباه به سر می‌برند! به عنوان مثال انگلیسی‌ها لهجه مردم اسکاتلند را به سخره می‌گیرند و امریکایی‌ها اعتقاد دارند که هندی‌ها و چینی‌ها به قول ما ایرانی‌ها لهجه‌های داغان و غیر قابل فهمی دارند.

با این حال جای این سوال وجود دارد که چرا در کشورهای نامبرده حساسیت در برابر چنین مسخره کردن‌هایی به اندازه ما ایرانی‌ها نیست!

در پاسخ به سوال بالا عده‌ای می‌گویند که مردم کشورهای متمدن و پیشرفته جنبه و ظرفیت شوخی بیشتر از ما ایرانی‌ها دارند و بنابراین شوخی را جدی نگرفته و به کلامی که تنها منباب مزاح و سرگرمی و خنداندن دیگران ادا می‌شود می‌خندند بدون اینکه بعد‌ها به اصطلاح پی آن را بگیرند!

قطعا دلیل بالا یکی از دلایل قابل قبولی است که حساسیت ما ایرانی‌ها را نسبت به شوخی‌هایی که با لهجه‌هایمان می‌شود توجیه می‌نماید.

با این حال باید پذیرفت که قضیه به این سادگی‌ها هم نیست و در مورد کشور ایران این رشته سر دراز دارد!

دوستی دارم که از صمیم قلب معتقد است که ترک‌ها (منظورش آذری‌ها هست) یک جوری فکر می‌کنند و یک جور دیگر حرف می‌زنند و بنابراین به درستی نمی‌توان منظورشان را متوجه شد؟!

دوستی دیگر که آذری زبان است عادت دارد که به مجرد اینکه مورد پرسش «کجایی» هستی قرار می‌گیرد، «اصالتا آذری» گفته و در دنباله آن به فوریت به «البته بزرگ شده تهران» اشاره نماید!

عموجان که از کودکی‌ها و کوچکی‌هایش یاد می‌کند می‌گوید که آن موقع‌ها که در شهرستان بودیم و با بچه‌های محل دعوایمان می‌شد و زورمان به‌شان نمی‌رسید بهشان وعده می‌دادیم که پسر عمو‌هایمان که در تهران زندگی می‌کنند تابستان خواهند آمد و حسابتان را خواهند رسید!  با این حساب‌ها و طرز تلقی‌هایی است که خیلی نباید تعجب کنیم که بسیاری از کارفرمایان و صاحب کارهای ایرانی برتری فارس زبانان را بر دارندگان لهجه‌های گوناگون پذیرفته‌اند و در مقوله استخدام، حتی در کارهایی که چندان نیازی به گفت و شنود ندارد، ترجیح می‌دهند روان و سلیس صحبت کردن به زبان فارسی را اولیتر از سر در آوردن از فن درست انجام دادن کار بدانند!؟

شک نیست که نگرش «تهرانی‌ها برترند» را در میان غیر صاحب کار‌ها و در آنهایی که یا می‌خواهند دختر شوهر دهند و یا مایل به آستین بالا زدن برای گل پسر‌هایشان هستند نیز می‌تواند دید و علاوه بر این‌ها در افرادی که به گونه‌ای با یکی از افراد لهجه‌دار برخورد نموده‌اند می‌شود به عینه ملاحظه نمود!

متاسفانه در طول سال‌ها صدا و سیما نه تنها نخواسته و یا نتوانسته به تغییر ایده و دیده! «تهرانی‌ها برترند» اقدام نماید بلکه آنجا‌ها هم که از دستش بر می‌آمده آتش بیار معرکه شده و فتیله چنین طرز تلقی غلطی را بالا کشیده است!

اینکه در فیلم‌ها و سریال‌هایی که از صدا و سیما پخش می‌شوند آدم‌های لهجه دار یا دارای ضریب هوشی کمتر از دیگران هستند و یا تن به مشاغل پستی داده‌اند که کمتر بزرگ شده پایتختی به انجام آن‌ها تن می‌دهد را انصافا جز اینکه «تهرانی‌ها چیز دیگری هستند» نباید قلمداد کرد.

اینکه در کمتر فیلم و سریالی هنرپیشه نقش اول لهجه غیر تهرانی دارد را باید در این دید که ظاهرا صدا و سیما چشمان خویش را بر موفقیت‌های شهرستانی‌ها و ارزش‌های غیر قابل انکارشان به کلی بسته است!هرچند در این میان سریال‌ها و فیلم‌هایی که جنبه تاریخی دارند و به دلیل «موضوعیت»، واقعیت‌های مندرج در آن‌ها چندان که دلخواسته صدا و سیماست مورد دستبرد قرار نمی‌گیرد، حکایتی دیگر دارد!

به زبانی دیگر لهجه‌های شهرستانی یک جورهایی حکم اسامی اصیل فارسی را پیدا کرده که جز به آدم‌های نه چندان خوب تعلق نمی‌گیرد!

خدا دایی جان را بیامرزد که نام شریفشان خسرو بود و نیمه شوخی و نیمه جدی می‌فرمودند که «آرزو به دل ماندیم که یک فیلم یا سریال ایرانی ببینیم و در آن نام سرکرده اشرار یا قاچاقچی‌ها» خسرو خان «نباشد!»

با همه این حرف‌ها می‌پذیریم که صدا و سیما و فیتیله‌ای‌ها هرگز قصد توهین نداشته و تنها به دلیل اشتباهی سهوی مشکل ساز شده‌اند، ضمن اینکه قدیمی هم که باشیم یاد دیالوگ یکی از سریال‌های ایرانی نمی‌افتیم که: «گیریم که آن پاره آجر ناغافل از دستش در رفت و روی سر من افتاد و کله مرا شکست! آن فحش‌های آبدار و بی‌ناموسی هم ناغافل از دهانش پرید و نثار من شد؟!» (دیالوگ نقل به مضمون است)


منبع:فرارو


ویدیو مرتبط :
تفاوت تفکر حیوان درنده با تفکر داعش