فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



تجربه‌گرایی یا توهم تجربه‌گرایی؟/ حاصل این اندیشه نمایش است یا خاله بازی؟


خبرگزاری فارس_ علی‌اکبر دهبان: آتیلا پسیانی یکشنبه با اتفاق «وضعیت صفر» در نقش یک درجه‌دار ارتشی در جشنواره تئاتر فجر در سالن چهار سو به روی صحنه رفت. این نمایشنامه نوشته محمد چرم‌شیر است که متن آن را براساس اشعار تادئوش روژه ویچ شاعر و نویسنده لهستانی به نگارش درآورده است.

زمانی که وارد سالن شدم جمعیت زیادی را شاهد بودم که در پشت درهای بسته در انتظار دیدن اتفاق «وضعیت صفر» بودند. قطعاً تعداد بسیاری از آنها تنها به دلیل نام این بازیگر شناخته شده این ازدحام بیش از اندازه را که حاصل نتیجه نوعی بی‌تدبیری است به جان خریده بودند.

حراست با فریاد و گاهی با لحن تهدید که شاید به نظرش چاره‌ای غیر از آن برای مهار کردن این جمعیت نداشت سعی بر کنترل وضعیت موجود داشت، از طرفی مدیر روابط عمومی جشنواره و مجموعه تئاتر شهر در جلوی درب خارج از وظیفه خود کمک می‌کردند تا این ازدحام کنترل شود و اصحاب رسانه و خبرنگارها نیز از دیدن نمایش جا نمانند.

دستیار کارگردان که جوان هم بود جلوی درب سالن نمایش اعلام کرد که هنگام ورود به صحنه ماسک‌هایی داده می‌شود که تماشاگران از آن استفاده کنند، چرا که قرار بود از مه ساز استفاده شود. برخی که مشخص بود برای اولین بار است که می‌خواهند نمایش ببینند نیز در سالن دیده می‌شدند. عده‌ای که با کارهای آتیلا پسیانی آشنایی نداشتند فکر می‌کردند با دادن ماسک ها قرار است با یک نمایش بسیار ویژه و خاص و شاید هیجان انگیز روبه ‌رو  شوند. به هر ترتیب با همکاری مدیران روابط عمومی وارد سالن شدیم. به گفته دستیار کارگردان از لحظه‌ای که وارد سالن نمایش می‌شویم نمایش آغاز شده است.

 

لباس های سفیدی به روی طنابی در انتهای صحنه آویزان هستند و باکمک پرژکشن تصاویری به روی آن ها پخش می‌شود که پارچه های سفید را تبدیل به پرده نمایش عریض سینما کرده بود. در جلوی صحنه با کمی خاک، تپه بسیار کوچکی تداعی شده بود که در میان آن می‌توانستیم خانه و ماشین و مواردی از این دست را ببینیم که تماشاگری که در اواسط سالن نشسته بود نمی‌توانست آن را تشخیص دهد و ببیند. همچنین ماکت درست شده‌ای که یک انسان را نشان می‌داد در انتهای صحنه روی زمین بود و چند جفت پوتین نیز در همان هوالی دیده می‌شد.

 

 این شرایط کلی نمایش بود. بر اساس آنچه که دستیار کارگردان گفته بود از لحظه‌ای که وارد می‌شوید نمایش شروع می‌شود باید بگویم که چنین چیزی ندیدم به نظر ما نتوانستیم این اغاز را دریابیم تا بیشتر از پیش حواسمان برای دیدن نمایش شش دانگ شود. درست است ما بی‌سوادیم.

به هر حال نمایش بدون اغاز اجرا می‌شود. صدای زنی را می‌شنویم و او دیالوگ‌هایی را در ارتباط با همه چیز می‌گوید و گویا قصد دارد توجه ما را به یک سمت جلب کند. حرکاتی از آتیلا پسیانی می‌بینیم: «راه می‌رود، قدم می‌زند، لباسش را در می‌اورد، دوباره می‌پوشد، گیتار هم می‌زد و البته تیراندازی هم می‌کند. فیلمی که مربوط به جنگ جهانی است یک سره پخش می‌شود و من آنقدر بی سوادم و کم تمرکز که نمی‌توانم هم فیلم ببینم هم حرکات بدونه فهم و دلیل بازیگر را شاهد باشم و هم گوش هایم به صدای زن توجه کند و در نهایت ارتباط آنها که از هم گسیخته است را پیدا کنم. در بخش هایی هم آن ماکتی که به آن اشاره کردم توسط طنابی به بالای صحنه کشیده می‌شود و آویزان می‌ماند و بازیگر به سمت همان تپه خاکی که بود می‌رود کبریت در می‌آورد و به روی آن می‌اندازد این کلیت این رفتار صحنه‌ای است و در نهایت این اتفاق «وضعیت صفر» تمام می‌شود.

در خلال اجرای این اتفاق تعداد قابل توجهی سالن را ترک کردند که تعدادشان نیز کم نبود.

قطعاً کارگردان این اثر هم می‌داند که پرفورمنس تعریف خاص خودش را دارد اما باید بدانیم که ساختار شکنی راه دارد، تجربه گرایی شیوه‌ای است که باید حاصلش قابل لمس باشد و نوگرایی نیز چهار چوب جدیدی از یک شرایط و یا یک موقعیت است که باید تعریف داشته باشد و البته قابل فهم. هیچ کدام از این معیار ها را نمی‌توان در اتفاق «وضعیت صفر» دید.

«وضعیت صفر» نمایش نیست تا از عنوان «نمایش» برایش استفاده کنیم بلکه حاصل اتفاق ذهنی کارگردان است که به واسطه جایگاهش این احساس را پیدا کرده که می‌توان اتفاق ذهنی را به عنوان یک نمایش ارائه داد. این اتفاق کارگردانی نشده،  بلکه کارگردان در آن با عناصر و موقعیتی که در اختیارش گذاشته شده خاله خاله بازی کرده است. کاری سطحی واژگان را نیز در نقد عملکرد نازل می‌کند.

در پایان این اتفاق تماشاگر با چه دست‌آوردی از سالن خارج می‌شود؟! از جنبه‌های مختلف و زوایای گوناگون هم که بنگریم نه به لحاظ حسی آنچه که استانیلاوسکی دنبالش بود تزکیه‌ای در روح مخاطب به وجود آورده و نه آنگونه که برتولت برشت آرزو داشت، مخاطب فکرش را درگیر این اتفاق کرده است.

خستگی، کسالت و توهین به تماشاگر در یک بخش بلکه سوءاستفاده از نام خود برای ارائه هر آنچه که در ذهن شکل می‌گیرد در سوی دیگری خودنمایی می‌کند. کاری سطحی واژگان را نیز در نقد عملکرد نازل می‌کند.

یک سوال بسیار جدی از انتخاب کنندگانی که این اتفاق «وضعیت صفر» را برای حضور در  جشنواره بین المللی تئاتر فجر پذیرفته‌اند، ان هم اینکه کلاه‌شان را قاضی کنند و بگویند اگر این نمایش توسط یک فرد دانشجو و یا علاقه‌مند به تئاتر ساخته شده بود که کسی شناختی نسبت به آن نداشت نگاه و نظرشان همین بود؟! آیا او را می‌پذیرفتند؟! البته این که آنقدر نمایش اصولی و درست که حرف برای گفتن داشته باشد کم است که نه تنها به نام افراد قانع می‌شوند بلکه باید در نظر داشته باشند که از قافله کمیت در جشنواره جا نمانند.

کارگردان این اتفاق، نه نوگرایی داشته و نه تجربه‌ جدیدی را در آثارش برای ما به جا گذاشته  است تا دیگران علاقه‌مند به پیگیریش شوند. پرفرورمنس که از ترکیب چند هنر می‌تواند خلق شود و تماشاگر را به فکر بیندازد چیز دیگری است که این اتفاق «وضعیت صفر» نه تنها به آن نزدیک نشده بلکه به این تعریف لطمه هم زده است.

 «وضعیت صفر» حاصل یک اتفاق برگرفته از تفکر کودکانه‌است که صحنه را محفلی برای خاله خاله بازی کرده و همه اینها نشأت گرفته از یک تفکر روشن موابانه است که می‌تواند هنرمند را به توهم نوگرایی، توهم تجربه گرایی سوق دهد.

اینجا صحنه نمایش است قانون دارد و قانون شکنانش خود در چهارچوبی تعریف پذیر این کار را انجام می‌دهند و به نکته جدیدی می‌رسند. صحنه نمایش جایی برای تخلیه آنچه که اندیشه نیست، نیست.

انتهای پیام/

 

 

 

 

  

http://fna.ir/6741JB


ویدیو مرتبط :
خرافه گرایی-روابط ازاد دختر پسر هم جنس گرایی شراب خوری