سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



شب مانی در بیمارستان با چاشنی شبکه های اجتماعی


تکنسین های اورژانس 115 پس از معاینات اولیه همچون گرفتن فشار بیمار و بررسی وضعیت عمومی فرد اقدام به انتقال وی به بیمارستان امام رضا (ع) تبریز کردند و من به عنوان همراه بیمار سوار بر آمبولانس شدم.هوای بیرون ناجوانمردانه سرد است و پس از خواباندن بیمار بر تخت آمبولانس، برروی صندلی کنار تخت بیمار می نشینم؛ امبولانس که حرکت می کند منتظر فعال شدن سیستم گرمایشی خودرو می شوم تا دمای سرد داخل خودرو را کاهش دهد، ولی این سرما تا بیمارستان با ما همراه است و هیچ سیستم گرمایشی فعال نمی شود.وقتی از تکنسینی که ما را تا بیمارستان همراهی می کرد موضوع گرمایش آمبولانس را پیگیر شدم، اظهار کرد: متاسفانه اغلب آمبولانس ها دچار نقص در سیستم گرمایشی هستند و من و همکارانم در زمان انجام ماموریت ها علاوه بر مشکلات و سختی های کار، مجبور به تحمل سرمای داخل خودرو نیز هستیم.ساعت 11 شب وارد محوطه بیمارستان و بخش اورژانس می شویم؛ تکنسین مرکز فوریت های پزشکی پرونده بیمار را تحویل پرستار بخش تریاژ بیمارستان می دهد و پرستار با انجام سوالاتی همچون چگونگی حادثه، محل و دلیل خونریزی، سابقه بیماری، حساسیت به داروی خاص و ... را جویا می شود.متاسفانه پرستار بخش تریاژ با مد نظر قرار دادن بیماری خاصی که فرد مصدوم داشت، او را به بخش داخلی معرفی می کند؛ تخت بیمار را با کمک یکی از بهیاران به بخش داخلی اورژانس انتقال می دهیم و به دلیل تعداد زیاد بیماران در این بخش در وسط سالن منتظر حضور پزشک بر بالین بیمار می شوم.دقایقی منتظر می مانم؛ بالاخره خانمی که گوشی پزشکی از گردنش آویزان است به سمت بیمار می آید و جویای احوال وی می شود؛ پس از شنیدن شرح حال بیمار می گوید منتظر باشید و به نزد بیمار دیگر می رود، احساس می کنم خونریزی بیمار من برایش جالب نبوده است.همچنان منتظر هستیم تا اینکه یکی از پرستاران می گوید بیمار باید به بخش تروما منتقل می شد، اشتباه شده است؛ به کمک افرادی که در آن مکان حضور داشتند تخت بیمار را به بخش تروما می برم.برخلاف تصوراتم که انتظار داشتم بخش تروما شلوغ ترین بخش اورژانس باشد آرامتر از داخلی بود، پس از کمی انتظار پزشک بر سر بیمار حاضر شده و پس از طرح یکی دو سوال، از پزشک دیگر درخواست رسیدگی به پرونده را می کند.البته باید بگویم که تمامی پرسنل بخش اورژانس با آرامش خاصی در حال امدادرسانی به بیماران بودند، بطوری که من مبهوت این آرامش موجود در بخش بودم، شاید اگر بیمارم آه و ناله بسیار می کرد و با جیغ و داد وارد بخش می شد بلافاصله بر بالینش حاضر می شدند.پزشک دوم با کمی تامل پرونده بیمار را در دست گرفته و با انجام سوالات مختلف همچون سن، سابقه بیماری، داروهای مصرفی، مصرف سیگار یا مواد مخدر، دلیل حادثه و محل خونریزی پرونده را تکمیل و نبض و فشار بیمار را کنترل می کند و می رود.پس از مدتی نام بیمار را صدا می زنند و سه برگه برای انجام سی تی اسکن، رادیولوژی و سونوگرافی به دستم می دهند؛ به هر بخشی که می روم پرستار بخش اعلام می کند برو یک ربع دیگه بیا، و من پس از گذشت مدت مقرر تخت بیمار را با کمک دیگران به بخش های تصویربرداری برده و باز به کمک دیگران بیمار را در تخت های سی تی اسکن و رادیولوژی می خوابانم.ساعت دو نیمه شب شده و من در کنار بیمار خود نظاره گر تلاش جانانه و زحمت پرسنل خدوم بیمارستان هستم؛ در این مدت اکثر همراهان بیماران برای طرح مشکلات خود به دنبال آقای نریمانی در بخش بودند، به همین دلیل کنجکاو شدم تا آقای نریمانی را از نزدیک بیبینم.نزدیک می شوم بر روی برچسب لباس این مرد بلند قامت سفید پوش 'صمد نریمانی'، ' سرپرستار' نوشته شده است؛ با لبخند و جدیت با مراجعان صحبت می کند و از دل و جان برای رسیدگی به امور آنان در حال تلاش است، می بینم که چگونه برای حل مشکل مراجعه کنندگان تلاش می کند و حتی آنان را در صورت لزوم همراهی می کند.بدون معرفی خود به عنوان خبرنگار اظهار می کنم آقای نریمانی لطفا بر بالین بیمار من هم تشریف بیاورید که نام بیمار را جویا می شود و اعلام می کند: چشم بگذارید کار این عزیزمان را رفع کنم و پس از آن به بیمار شما نیز سر خواهم زد.نوع برخورد این سرپرستار بقدری عالی بود که دیوار دفاعی که برای اعتراض در خود آماده کرده بودم به یکباره فرو میریزد؛ پس از مدتی حضور یافته و جویای حال بیمارم می شود و از پزشک بخش در خواست می شود که به وضعیت بیمار رسیدگی شود.بالاخره پس از مدتی انتظار، دکتر توتونچی که تا آن لحظه در بخش تروما حضور نداشت برای معاینه تخصصی تر بر بالین بیمارم حاضر می شود و با ته لهجه شیرین کردی جویای حال بیمار و بررسی وضعیت فرد می شود؛ حضور و برخورد بسیار خوب و تخصصی این پزشک با بیمار به مانند آب سردی بود که به خشم و عصبانیت ناشی از پاس دادن های متعدد من از این بخش به آن بخش و از این پزشک به آن پزشک ریخته شد.آنچه که در مدت شش ساعت حضور من به عنوان همراه بیمار در بیمارستان بسیار جالب و مورد توجه بود، حضور فعال و فراگیر کارکنان بخش در شبکه های اجتماعی و سرگرم شدن شان با تلفن های همراه بود تا مبادا از آخرین اخبار پزشکی روز جهان عقب نمانند!اکنون که خاطرات آن شب را مرور می کنم، تنها تصویر مثبتی که بر ذهنم جاری است تلاش و جدیت سرپرستار نریمانی و پرسنل بخش سی پی آر، حضور دکتر توتونچی بر سر بیمار بود که باعث ایجاد حس رضایت در من و بیمار از خدمات دریافتی از بیمارستان شد.گزارش: مینا بازگشا6120/518

انتهای پیام /*


ویدیو مرتبط :
اثرات شبکه های اجتماعی بر بدن و جامعه(با چاشنی طنز)