نتایج جستجو برای :

داستان پسرم منو کرد


داستان هاي واقعي/ پسرم ديگر غذا نمي خورد!


داستان هاي واقعي/ پسرم ديگر غذا نمي خورد!جام نيوز/ يک روز آمد و پرسيد: «بابا جان! خمس اموالت رو دادي؟»تعجب کردم؛ با خودم گفتم: «پسر دوازده- سيزده ساله رو چه به اين حرف ها؟!» با اينکه پايبندي خاصي به مسائل شرعي داشتم، حرفش را به شوخي گرفتم و گفتم: «نه پسرم، ندادم؛ امسال رو ندادم.»از فرداي آن روز ديگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه هاي مختلف، اعتصاب غذا کرد. وقتي خوب پاپيچش شدم

مایکروسافت مجموعه داستان علمی تخیلی منتشر کرد


مایکروسافت مجموعه داستان علمی تخیلی منتشر کردمایکروسافت مجموعه داستان علمی تخیلی منتشر کرداین مجموعه با عنوان «چشم اندازهای آینده: داستان‌های اصیل علمی تخیلی با الهام از مایکروسافت» هم اکنون آماده شده است و نه نفر از نویسندگان برنده جوایز جهانی در زمینه ترجمه یا تله پورتیشن (دورنوردی) در نوشتن این داستان‌ها مشارکت داشته‌اند.ایتنا/ این مجموعه با عنوان «چشم اندازهای آینده: داستان‌

داستان های واقعی/ پاسخی که شهید تندگویان را از حقش محروم کرد!


داستان های واقعی/ پاسخی که شهید تندگویان را از حقش محروم کرد!داستان های واقعی/ پاسخی که شهید تندگویان را از حقش محروم کرد!آزادگان دفاع مقدس/ هر سال بانک ملی 200 نفر از قبول شده های دانشگاه تهران رو با دقت زیاد به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و تو مرحله بعد یه آزمون اختصاصی می گرفت و از بینشون 7 نفر رو برای اعزام به انگلستان انتخاب می کرد.اسم جواد جزو 200 نفر و بعد هم به عنوان نفر سوم تو هفت نفر اعل

داستان هاي واقعي/ مشاغل مختلفي که «شهيد برونسي» تجربه کرد!


داستان هاي واقعي/  مشاغل مختلفي که «شهيد برونسي» تجربه کرد!جام نيوز/ بحث تقسيم اراضي که پيش آمد، عبدالحسين گفت: «ديگه اين روستا جاي زندگي نيست، آب و زمين رو به زور گرفتن و مي خوان بين مردم تقسيم کنند، بدتر اينکه سهم چندتا بچه يتيم هم قاطي اين هاست.»رفتيم مشهد؛ خانه يکي از اهالي که خالي بود. موقتا همان جا ساکن شديم. مانده بود کار. دو ماه شاگرد سبزي فروشي شد و پانزده روز شاگرد لبنياتي؛ اما سر هيچ کدام

داستان های واقعی/ مادری که چشمش را نذر پسرش کرد!


داستان های واقعی/ مادری که چشمش را نذر پسرش کرد!داستان های واقعی/ مادری که چشمش را نذر پسرش کرد!جام نیوز/ هنوز فکر می کردم خواب می بینم و الان سوت بیدار باش اردوگاه زده می شود و از خواب می پرم!ولی نه، دیگر باورم شده بود که بیدارم. ماشین ایستاد و وارد خانه شدیم. داخل حیاط چشمم به پدر و مادرم افتاد که در بین حلقه ای از بستگان درجه ی یک منتظرم بودند.با شور و شوق به طرفشان رفتم و

داستان های واقعی/ سرهنگی که التماس می کرد!


داستان های واقعی/ سرهنگی که التماس می کرد!جام نیوز/ سرهنگ 2 بود یا سرگرد. در ارتش برای خودش جایگاهی به حساب می آمد. در لشکر 92 مستقربودیم. آمد و اصرار کرد که کاری خصوصی دارد. گفتم شاید در این اوضاع نابسامان آمده دنبال مرخصی.بغض کرده بود. التماس می کرد شب ها که با بچه های دکتر چمران به عملیات می روید، مرا هم با خود ببرید. دوست داشت همراه بچه های داوطلب بسیج و سپاه و نیروهای دکتر چمران

داستان های واقعی/ دختری که از «مراسم عروسی» صرف نظر کرد!


داستان های واقعی/ دختری که از «مراسم عروسی» صرف نظر کرد!جام نیوز/ حسن ارتشی بود و بعد از عقد باید برای گذراندن دوره، می رفت اهواز. بنا بود بعد از دوره اش، بیاید تهران و مراسم عروسی را برگزار کنیم.هر چهارشنبه برای هم نامه می نوشتیم. هفت روز انتظار برای یک نامه خیل سخت بود. بالاخره صبرم تموم شد.دلم طاقت نمی آورد؛ گفتم می روم اهواز. پدرم قبول نمی کرد؛ می گفت: «بدون رسم و رسوم؟! جلوی مردم خوبیت

"مادر شهید" قنطار: پسرم خودش را وقف فلسطین کرد


"مادر شهید" قنطار: پسرم خودش را وقف فلسطین کرد"مادر" سمیر قنطار ، فرمانده شهید حزب‌الله لبنان در مصاحبه‌ای اعلام کرد پسرم از محبان فلسطین بود و از سنین نوجوانی زندگیش را فدای فلسطین کرد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، "هندومه وشاح" ملقب به "ام جبر"، مادر خوانده سمیر قنطار، قدیمی‌ترین اسیر زندان‌های رژیم صهیونیستی در مصاحبه با شبکه "العهد" درباره پسرش گفت: می‌دانستم که پا

نود و هفتمین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"؛ داستان تلاش برای ترور احمد چلبی


نود و هفتمین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"؛ داستان تلاش برای ترور احمد چلبینود و هفتمین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"؛ داستان تلاش برای ترور احمد چلبیدیپلماسی ایرانی/ متن پیش رو در دیپلماسی ایرانی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.احمد چلبی می گوید: صدام گفت: دردسری به اسم احمد چلبی دارم مرا از دست او خلاص کن.خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از ل

خلاصه داستان Ace Combat 7 آماده است: تیم رویایی نویسندگان همه را راضی خواهند کرد


خلاصه داستان Ace Combat 7 آماده است: تیم رویایی نویسندگان همه را راضی خواهند کردخلاصه داستان Ace Combat 7 آماده است: تیم رویایی نویسندگان همه را راضی خواهند کردگیم فا/ چند روز پیش بود که با خبر شدیم نویسنده سناریو Ace Combat 5، یعنی سنئو کاتاباچی و آهنگساز محبوب و حرفه‌ای فرنچایز Ace Combat، یعنی کازوتوکی کنو جهت ساخت هفتمین نسخه از فرنچایز محبوب Ace Combat، به تیم توسعه دهنده بازگشته‌اند. حال امروز متوجه شدیم که این دو

تا لحظه شهادت دست از مبارزه با داعش بر نمی‌دارم/ پسرم دینش را به اسلام ادا کرد/داعش صد برابر بدتر از صدام است


تا لحظه شهادت دست از مبارزه با داعش بر نمی‌دارم/ پسرم دینش را به اسلام ادا کرد/داعش صد برابر بدتر از صدام استبه گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، این روز ها صدها نفر در راه دفاع از جبهه مقاومت در برابر استکبار و صهیونیزم بین الملل داوطلبانه به خط مقدم مبارزه در سرزمین سوریه شتافته اند تا خدشه ای به اسلام ناب محمدی (ص) وارد نشود.به سراغ پیرمرد 55 ساله مدافع اسلام در مقابل تکفیری ها، می رویم همان که سربند دفاع از اسلام را نه تنها برای خود بست، بلکه گر

تنابنده تکذیب کرد؛به شبکه‌ی منو تو نرفته‌ام


تنابنده تکذیب کرد؛به شبکه‌ی منو تو نرفته‌اممحسن تنابنده حضورش در شبکه‌ی ماهواره‌ای «منوتو» را تکذیب کرد.   به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بازیگر و کارگردان با انتشار تصویری از خودش در کنار یکی از شرکت‌کنندگان مسابقه‌ی تلویزیونی شبکه‌ی «منو تو» نوشت: «باور کنید این من نیستم. به خدا من نرفتم شبکه‌ی من و

منو پسرم تو تخت جمشید


منو پسرم تو تخت جمشیدعکاس خونه/ ارسالی از امیر محمد صادقی منو پسرم تو تخت جمشید "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارس

اخوت: داستان‌های کهن را با بازنویسی می‌توان ترویج کرد


اخوت: داستان‌های کهن را با بازنویسی می‌توان ترویج کردایبنا/ نشست «هزار و یک شب و ترویج کتابخوانی» با حضور فرزانه اخوت، مسعود ناصری، علی بوذری سه‌شنبه (24 آذرماه) در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.علی بوذری در ابتدای این نشست به ارائه توضیحاتی درباره هزار و یک شب پرداخت و گفت: داستان‌های این کتاب در طول تاریخ دستخوش تحریف‌های مختلفی شده است و نسخه‌های مختلفی که از آن منتشر شده است با هم تفا

دل‌پیرو: داستان قهرمانی لسترسیتی را برای نوه‌هایم تعریف خواهم کرد


دل‌پیرو: داستان قهرمانی لسترسیتی را برای نوه‌هایم تعریف خواهم کردبه گزارش خبرگزاری تسنیم، آلساندرو دل‌پیرو درباره احتمال قهرمانی لسترسیتی تحت هدایت کلودیو رانیری در این فصل از رقابت‌های لیگ برتر انگلیس که با پیروزی هفته آینده روباه‌ها در خانه منچستریونایتد مسجل می‌شود، در سرمقاله‌اش در سایت اسکای نوشته است: لسترسیتی از هر زمان دیگری به قهرمانی در لیگ برتر نزدیک است. واقعاً امیدوارم این داستان پایانی داشته با

درخواست کمک مادر بازیکنان معروف و سابق استقلال/پسرم سند خانه ام را به اسم خودش کرد!


درخواست کمک مادر بازیکنان معروف و سابق استقلال/پسرم سند خانه ام را به اسم خودش کرد!پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شاهین بیانی کاپیتان اسبق استقلال در مصاحبه با خبرآنلاین به شدت از شاهرخ برادرش که سال گذشته هم آنالیزور استقلال بود، گلایه

ویسی: پسرم هم باور نمی‌کرد استقلال خوزستان اینجای جدول قرار گیرد


ویسی: پسرم هم باور نمی‌کرد استقلال خوزستان اینجای جدول قرار گیردبه گزارش خبرگزاری فارس، عبدالله ویسی پس از تساوی یک بر یک مقابل صبای قم اظهارداشت: بازی پایاپایی بود. هر دو تیم برای بردن به میدان آمده بودند. وقتی بازی یک بر صفر عقب افتاده را در خانه حریف مساوی می‌کنیم راضی‌کننده است.وی افزود: دو تیم تلاش خود را کردند و تا آخرین لحظه جنگیدند. ما موقعیت‌های زیادی برای گلزنی داشتیم که از دست دادیم. البته

داستان های واقعی/ رفتار پدرم، راننده اتوبوس را شرمنده کرد!


داستان های واقعی/ رفتار پدرم، راننده اتوبوس را شرمنده کرد!جام نیوز/ با اتوبوس می رفتیم مشهد. راننده نوار موسیقی گذاشته بود. پدرم از جایش بلند شد، رفت پیش راننده و خیلی آرام و محترمانه خواست که خاموش کند. راننده توجهی نکرد و بی ادبی هم کرد.هنگام ظهر، اتوبوس برای ناهار در جایی نگه داشت. همراهمان ناهار داشتم. پدرم رفت و با اصرار، راننده را آورد با هم غذا خوردیم.ادب متانت پدرم و احترامی که به وی گ

منو پسرم


منو پسرمعکاس خونه/ ارسالی از منو پسرم"مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."

نیویورک تایمز روایت کرد: از «شلاق‌زدن» در رقه تا فرار به ترکیه؛ روایتی از داستان زندگی ٣ دختر سوری که به پلیس «داعش» پیوستند


نیویورک تایمز روایت کرد: از «شلاق‌زدن» در رقه تا فرار به ترکیه؛ روایتی از داستان زندگی ٣ دختر سوری که به پلیس «داعش» پیوستندنیویورک تایمز روایت کرد: از «شلاق‌زدن» در رقه تا فرار به ترکیه؛ روایتی از داستان زندگی ٣ دختر سوری که به پلیس «داعش» پیوستندشرق/ متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست«ضوعا» تنها برای دو ماه برای گردان «خنساء» (پلیس اخلاقی داعش) کار ‌کرد؛ جایی که دوستانش آورده می‌شدند تا شلاق بخورند. این پلیس