خط کشی‌های امروزی بین زن و مرد در تاریخ اسلام وجود نداشته است


نشست نقش سیاسی زنان در واقعه عاشورا با همکاری کارگروه تعمیق باورهای دینی و کارگروه مدیریت و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان، معاونت امور زنان و خانواده در موسسه مطالعات و تحقیقات زنان برگزار شد. در این نشست، نقش پررنگ حضرت زینب(س) در ارائه تصویر درست از واقعه عاشورا و نقش زن در جامعه اسلامی از ابتدا تاکنون مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش سرویس «زنان» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، حجت الاسلام سید جواد ورعی در این نشست ضمن ابراز تسلیت به مناسبت اربعین حسینی، گفت: در قیام سید الشهدا یکی از مسائل مهم و مورد توجه حوادث و جریانات بعد از حادثه عاشوراست. درحقیقت این نهضت دارای دو مقطع مهم است. یک مقطع تا زمان شهادت سید الشهدا(ع)، یاران و اهل بیت ایشان است و مقطع دوم که شاید از جهاتی مهم تر باشد جریانات پس از عاشوراست. حکومتی که حاضر است برای بقای خود دست به جنایت بزرگی چون حادثه کربلا بزند و فرزند پیغمبر را با وضع فجیعی به شهادت برساند، قهرا هدفش فقط ارتکاب جنایت و بدنامی در تاریخ نیست که حوادث بعد از آن برایش اهمیتی نداشته باشد.

وی ادامه داد: سیاست دولت جاعل بنی امیه بعد از قتل سیدالشهدا به مسلخ بردن شخصیت آن بزرگوار و تحریف قیام او است. وقتی که به جملات و خط مشی دولت جاعل بنی امیه بعد از واقعه کربلا نظر افکنیم، به اسرار برخی رفتارهای سید الشهدا پی می بریم. وقتی امام از مدینه به مکه و سپس کربلا رفتند ، رجال مذهبی و سیاسی بسیاری به محضر ایشان رفته و پیشنهادهای مختلفی دادند اما هیچ یک مورد قبول وی قرار نگرفت. یکی از آنها این بود که اگر عزم بر این سفر خطرناک گرفته اید حداقل اهل بیت خود را نبرید.

ورعی با بیان اینکه این تحلیل براساس شواهد مطابق با واقعیت آن روز بود، گفت: آن ها احساس می کردند دولت بنی امیه برای حفظ قدرت خود پای همه چیز ایستاده و به همین دلیل این پیشنهاد را مطرح کردند اما امام حسین(ع) از حقایقی مطلع بود که دیگران قدرت درک آن را نداشتند. امام واقف بود که این حکومت تلاش می‌کند وی را به عنوان یک یاغی که علیه دولت بنی امیه و امیر مومنان خروج کرده، معرفی کند. امام حسین(ع) حس می کردند بعد از واقعه عاشورا ماموریتی وجود دارد که جز از عهده زینب(س) و فرزندشان امام سجاد(ع) برنمی آید. ما اینک متوجه هستیم که چرا امام بر حضور زنان و کودکان اصرار داشتند.

وی با بیان اینکه قیام امام حسین(ع) نه تنها از نظرگاه مبانی فقهی امامیه و اهل سنت قابل دفاع است، بلکه از منظر اصول پذیرفته شده دوران جاهلیت نیز منطقی است، گفت: یکی از حقوق شهروندان در دولت نامشروع، حق قیام و براندازی است. در طول تاریخ تشیع، عالمی وجود ندارد که با این حکم اولیه اسلام مخالف باشد، مگر اینکه این حکم باعث تزاحم در جامعه اسلامی شود که براساس حکم ثانوی از آن خودداری شود. امام حسین(ع) در حدیثی می فرمایند: « اگر کسی سلطانی این چنین ببیند اما بر علیه او قیام نکند خدا او را همان جا می برد که سلطان جائر را برده است.» مبنای فقه شیعه قیام عاشورا را کاملا قبول می‌کند.

وی افزود: این قیام بر مبنای اصول اهل سنت هم موجه است . آنها معتقدند زمامدار باید دارای ویژگی هایی باشد و شیوه او مطابق کتاب و سنت باشد. درست است که آنها حاکمیت معصوم را قبول ندارند اما معتقدند زمامدار باید شایسته کتاب و سنت باشد. بر همین مبنا هم امام حسین(ع) حق قیام علیه یزید را داشت. حتی بنابر اصول پذیرفته شده دوره جاهلیت نیز امام حق این قیام را داشت. یکی از این اصول، پایبندی به عهد و پیمان است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان می فرمایند: قرآن کریم روی دو مساله به قدری حساس است که نسبت به دیگر مسائل آن حساسیت را ندارد. یکی شرک به خدا و دیگری پیمان شکنی. پیمان شکنی حتی قبل از اسلام مورد مذمت بوده است. معاویه در عهد با امام حسن مجتبی(ع) گفت: بعد از خودش جانشینی انتخاب نخواهد کرد، اما این عهد را زیر پا گذاشت. بر این اساس نزد عرب جاهلی نیز اما حق قیام داشت.

ورعی یادآور شد: امام با یک هدف مقدس و برای انجام وظایف دینی و حق شهروندی حرکت کرد.درحقیقت خداوند نعمت بی مسئولیت به کسی نداده است و اگر کسی مسئولیتی در جامعه دارد نعمت است و برابر آن مسئول. امام در صحبت‌های خود در منا با شخصیت های سیاسی گفت: شما در میان مردم نفوذ کلمه دارید که این مسئولیتی بر دوش شماست. بنابراین امام (ع) بیش از همه وظیفه داشت و تا پای جان برای آن ایستاد.

وی ادامه داد: اگر به سه سیاست بنی امیه توجه کنیم متوجه می شویم زینب (س) بعد از شهادت سید الشهدا چگونه قیام را مدیریت کرد و آن بیدار کردن افکار عمومی و دل‌های خفته است که دولت نامشروع حق حاکمیت ندارد. یکی از سه سیاست این بود که امام حسین(ع) را یاغی و خارجی معرفی کردند، به خصوص در سرزمین شام که مردم آن اسلام را با معاویه شناخته بودند و هیچ کسی به اندازه مردم شام معاویه را قبول نداشت. دیگر اینکه امام را به تفرقه در حکومت متهم کردند. بنی امیه به دنبال وحدت گورستانی بود. حسین(ع) نمی توانست چنین وحدتی را تحمل کند. اگر وحدت ارزش دارد در راه رسیدن به آرمان‌های الهی ارزشمند است. آخرین سیاست بنی امیه سیاست جبر بود. بعد از کربلا بنی امیه تبلیغ وسیعی کردند که پیروزی ما نشانه حقانیت ماست.

ورعی اظهار کرد: بعد از کربلا موضوعی که زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) بر این سه محور اتخاذ کردند خنثی کردن این سیاست بود که اگر سکوت می‌کردند معلوم نبود قیام کربلا چگونه به گوش آیندگان می‌رسید. این فعالیت ها به گونه ای ادامه یافت که یزید ابراز پشیمانی کرد و تقصیر این قیام را بر گردن عبید الله بن زیاد انداخت . دستور داد کسی متعرض اهل بیت در شورش حره در مدینه نشود اما درحقیقت وی به اهداف خود نرسید.

وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه من معتقدم برخی موانع فقهی درباره حقوق زنان در جامعه مخالف با اندیشه های امام خمینی(س) است، گفت: گاه احساس می شود که موانعی برای مشارکت زنان در جامعه وجود دارد، تصور می شود که مانع اصلی استنباط های فقهی است. برخی صاحب نظران معتقدند باید تغییراتی را در فقه به وجود آوریم.

وی به برخی موضوعات فقهی با نگرش خاص اشاره کرد و ادامه داد: یکی از موانع به نظرم خود زنان هستند که باید ظرفیت ها و قابلیت‌های خود را در عرصه های مختلف نشان دهند که به این طریق موانع به طور طبیعی برداشته می‌شود. نباید ایستاد تا موانع فقهی برداشته شود و بعد شروع کنیم توانایی خانم‌ها در مدیریت و عرصه های مختلف مشارکت نشان دهیم. چقدر از خانم های متدین ما برای شرکت در مشارکت های سیاسی انگیزه داشتند.

وی ادامه داد: فقیه وقتی می خواهد حکم خدا را مطرح کند باید پایبند به اصول و مبانی باشد، روشی منضبط و قانونمند داشته باشد تا تفکرات ذهنی خود را به جای حکم خدا مطرح نکند. او باید به مبانی کلامی، انسان شناسی، دانش اصول که مقدمه فقه است مراجعه کرده باشد تا تاثیر خود را در استنباط بگذارد. اگر فقیهی معتقد باشد انسان دارای کرامت ذاتی است قهرا وقتی وارد دانش فقه می شود در استنباط از روایات نمی تواند آن را نادیده بگیرد و اگر به حکمی رسید که با آن متعارض بود باید در استنباط خود تجدید نظر کند. به نظرم مهم‌ترین مساله ای که می تواند زمینه تحول در برخی فتوای فقها شود تنقیح مبانی کلامی و اصولی است.

وی تصریح کرد: قضاوتی بر روی روایات تاریخی که مطرح شد ندارم. اما این سوال به ذهن می آید که چرا فقیه در استنباط فقهی به این روایات تاریخی استنباط نمی‌کند؟ نخست اینکه این روایات باید اثبات شود، دوم اینکه در حضور معصوم انجام شده باشد و سوم اینکه فقیه باید احراز کند که این واقعه به شرایط خاص اختصاص دارد یا خیر؟ سیره به طور کلی زبان ندارد حتی اگر سیره معصوم باشد، سیره معصوم که حجیت دارد دلیل لبی است نه لفظی. تفاوت آن این است که دلیلی لفظی اطلاق دارد، فقیه به اطلاق قرآن یا روایت می تواند تمسک کند. در جامعه ما سخنان و رفتارهای مختلفی از امام وجود دارد که آیا این جمله برای شرایط خاص بوده و یا یک قاعده است؟ اگر فقیه به روایات تاریخی تمسک نمی کند به همین دلیل است. از طرفی آیا رجز خوانی همان تک خوانی است؟ آیا این تک خوانی که امروزه داریم به لحاظ موضوعی، حدود و قیود همان است که در صدر اسلام بوده اگر دو موضوع جداست نمی تواند آن را تسری داد.

ورعی یادآور شد: اینکه روایتی تاریخی در کتاب معارفی زن در آیینه جمال و ملال آورده شده دلیل بر مستند بودن تاریخی نیست.

وی تاکید کرد: اولین جایی که جرقه حرکت حضرت زینب(س) زده شد روز عاشورا و در کربلاست. وقتی در کنار جنازه امام حسین(ع) و هنگام ورود به مدینه فریاد بر دل های مرده کوفیان زدند. به تعبیر امام سجاد(ع) زینب(س) عالم غیر معلمه بود. بنابراین کلامی که از دل چنین بانویی جاری می شود بی دلیل و بدون استنباط نبوده است. در روز یازدهم که اسرا را از قتلگاه عبور دادند و به سراغ اجساد مردگان رفتند زینب(س) به امام سجاد(ع) گفتند دشمنان هر چه تلاش کنند نام پدرت را محو کند نمی توانند. همین اخبار غیبی بعدها تحقق یافت. حضرت زینب(س) در سخنرانی غرای خود کوفیان را به دلیل عهدشکنی سرزنش کردند و آنها را وعده ذلت دادند. گفته می شود او در آن روز به گونه ای سخنرانی کرد که گویی علی(ع) بار دیگر به کوفه آمده است.

ورعی سخنان خود را با ذکر روایتی دیگر ادامه داد و گفت: مکالمه ای بین حضرت زینب(س) و عبید الله بن زیاد به وجود آمد که وقتی اسرا را آوردند عبید الله گفت: خدا را شکر که شما را کشت و رسوا کرد. حضرت زینب که متوجه جنایت آنها و نسبت دادن آن به خدا شد در برابر وی ایستادگی کرد و نقل است آنچنان نافذ سخن گفت که عبیدالله قصد کشتن او را کرد. هم چنین در مجلس باشکوه یزید که 20 روز بعد از خادثه عاشورا گذشته بود زینب کبری به گونه ای برخود کرد که یزید ابراز پشیمانی کرد.

وی اضافه کرد: مردی آمد و دختر امام حسین (ع) را به عنوان کنیز از یزید خواست، زینب(س) برآشفت و گفت اگر می خواهی این کار را بکنی اول باید از اسلام خارج شوی. یزید درشتی کرد و زینب(س) گفت تو مست قدرت هستی. آن مرد پرسید: این‌ها کیستند که تو باید برای دادن آنها از اسلام کنار بکشی؟ وقتی فهمید او نوه پیامبر است گفت: تو ما را فریب داری و گفتی انها اسرای خارجی هستند و چون یزید را سرزنش کرد، یزید دستور قتل او را داد.

وی در پایان گفت: در جای دیگر زینب چنان یزید را تحقیر کرد و گفت تصور نکن این پیروزی ظاهری دلیل بر حقانیت تو بود. او با این کار درس عدالت و آزادگی و شجاعت را به جهانیان داد و وقیام سید الشهدا را به ثمر نشاند.

در ادامه این نشست، منصوره شایسته، دبیر کارگروه تعمیق باورهای دینی معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری به نقش سیاسی زنان در طول تاریخ اشاره کرد و گفت: با بررسی جایگاه زنان در تاریخ اسلام می بینیم خط کشی‌های امروزی که در ذهن ما و بین زن و مرد است وجود نداشته و فعالیت‌های اقتصادی، علمی و اجتماعی زن و مرد نمی شناخته اما در عین حال ویژگی خاص زن و مرد لحاظ شده است. زنان در جنگ‌های پیامبر(ص)، امام علی(ع) و قیام عاشورا و در مواقعی که پشتوانه احساسی بیشتری نیاز بوده است، حضور داشتند مانند پرستاری، تقویت روحیه مردان و ... و در مواقع لزوم هم می جنگیدند.

وی ادامه داد: در کتاب هایی که بحث عاشورا در آن مطرح شده است این سوال وجود دارد که چرا امام، زنان و کودکان را همراه خود برد؟ بعضی تحلیل می‌کنند که قصد امام جنگ نبود و به عبارتی جنگ بر او تحمیل شد. برخی می گویند این نگاه تقدیرگرایانه است و خدا تقدیر کرده که آنها اسیر شوند. عده ای دیگر نیز معتقدند اگر زنان در این قیام نبودند این حادثه نفی و به نفع دشمن می‌شد. اگر عمیق تر به قضیه نگاه کنیم می بینیم زنانی که علاقه مند به امام هستند او را همراهی می‌کنند. طبق روایات در کربلا خانواده ای مسیحی نزد امام می‌روند، از تشنگی شکایت می‌کنند و امام با نیزه خود بر زمین می‌زند، آب از زمین می جوشد و همان زمان آن خانواده مسیحی به همراه زنان خود اسلام می آورند و به امام می پیوندند. هم چنین ام حماره در جایی می گوید من به همراه چهار زن دیگر با وجود بارداری در جنگ شمشیر زدم.

شایسته با تاکید بر اینکه بی شک این حضور نیاز به آماده سازی اذهان داشته است، گفت: در جریان عاشورا این خط کشی نیست و حرکت کاملا حساب شده که رنگ و بوی احساسی قوی دارد و در عین حال هیچ از جنبه عقلانی آن نمی کاهد. زنانی که خطبه می خوانند همگی خطیب، سخنور و بعضا شاعر بوده اند، مستدل سخن می گویند . نقل است که حضرت زینب در یکی از خطبه ها چنان سخنرانی کرد که انقلابی در کوفه می شود و اشک از ریش مردان می آید. در کوفه، شام و مدینه حادثه عاشورا آنچنان تبیین می‌شود که والی مدینه به یزید نامه می‌نویسد که زینب(س) در اینجا تکاپوهایی را به وجود آورده و همین باعث می شود که حضرت زینب(س) را به مصر تبعید کنند.

وی با بیان اینکه برای اینکه از این جایگاه تصویری را استخراج کنیم نیاز به ابزارهایی داریم، گفت: اولین ابزار، تاریخ است. سپس سیره معصومین به خصوص سیره پیامبر(ص) و بعد قرآن است. هرکسی شاید بتواند قرآن را به گونه ای تفسیر کند، هرچند بدیهیات دارد اما نمی تواند سندیت سیره را زیر سوال برد.

وی ادامه داد: نقل است ام الخیر در کوفه زندگی می‌کرد، معاویه او را می خواند و به والی کوفه می‌گوید قضاوت این زن درباره تو هر چه باشد محاسبه می‌کنم. تا چه حد یک زن باید مورد اعتماد در جامعه باشد که دشمن هم روی حرف او حساب کند. والی مدینه او را تا دروازه کوفه همراهی کرد تا دل او را به دست آورد اما ام الخیر در آخر می‌گوید من حق را می گویم. معاویه دستور می دهد او را نمک گیر کنند و از او می‌پرسد در جنگ صفین رجز می خواندی؟ اگر وجود این آدم را سال ها بعد از امیرالمومنین (ع) تعبیر کنیم درحقیقت این زن تربیت شده مکتب امیر(ع) است. با این نگاه خیلی از آیات قرآن بدیهی است.

شایسته با بیان اینکه ساحت زندگی انسان در قرآن به سه بخش تقسیم می شود، گفت: نخستین ساحت فردی است که زن و مرد باید به سمتی هدایت شوند که قلب آنها جز بر خدا حاکم نباشد. دومین ساحت خانواده است. زن و مرد مسئول فراهم کردن بستری هستند که در اوج همدلی عامل رشد همسر و فرزندان باشند. ساحت دیگر اجتماع است که در آن زن و مرد مسئول تعالی و وسعت بخشیدن به جامعه خود هستند و واجب کفایی است که همه خلاها را پر کنند. هر دو مسئول عزت و استقلال جامعه هستند. چگونه زن و مرد می‌توانند مطابق آیه قرآن قوام قسط باشند اگر آن را نشناسند وکسب توانایی نکنند؟ چه طور می‌توانند دستور قرآن را اجرا کنند؟ ویژگی زن و مرد مومن در حوزه اجتماع و سیاست این است که در جامعه پاسدار باشند. عمده این حوزه حاکمان جامعه هستند.

وی ادامه داد: حکومت دینی دو بال دارد؛ نخست حاکم صالح و دیگری مردم که اگر همه وجودشان چشم نباشد و مراقبت نکنند باطل از هر جریانی نفوذ می‌کند. چه طور این وظیفه را که بر گردن زن و مرد است بر مقدمات حضور زنان در جامعه تشکیک کنیم؟ به نظرم اینها بدیهیات قرآن است. همین مشارکت سیاسی زنان که تصور می‌کنیم مغفول شده اما باید ببینیم ابعاد مشارکت سیاسی چیست؟ اولین مولفه شرکت در انتخاب حاکمیت است. الان چند سال است که در نظام اروپا رای مردم را به رسمیت می شناسند؟ بیش از دو قرن نیست! اما این آیه صریح قرآن است که به پیغمبر گفته می شود بیعت زنان را به رسمیت بشناس. در سیره پیامبر یک بار بعد از فتح مکه بیعت داریم و یک بار بیعت بر امیرمومنان. اصلا مفهوم بیعت چیست؟ غیر از این است که پشتیبان حاکم و ولی باشد؟ اگر مشغول زندگی فردی یا شغلی خود باشم، چقدر از جریانات سیاسی اطلاع پیدا می کنم و می توانم حامی حق باشم؟

دبیر کارگروه تعمیق باورهای دینی معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری تصریح کرد: در کل یک حدیث از پیامبر گرفته ایم که او در قبال دختر خسروپرویز که میخواست حاکم شود فرمود آن قومی که زن بخواهد متولی امورش شود به فلاحت نمی رسد. آیا سندیت این حدیث با این همه قراین قابل قبول است؟ از طرفی شرایط دختر خسرو پرویز چه بوده است؟ اگر واقعا بخواهیم اجتهاد کنیم پیامبر(ص) محکوم به حضور در جامعه جاهلیت بوده اند و تا جایی که توانسته اند به اصلاح پرداخته اند، اما شاید آن میزان که می خواسته اند نتوانسته اند. حضرت زینب نمونه ای هستند که می توانیم آیات صریح قرآن را ببینیم. در تمام متون دینی برای مدنیت جامعه اسلام ، قرآن و نهج البلاغه چه ویژگی هایی می دهد و در آن ویژگی‌ها کدام بحث ها خاص زن بودن یا مرد بودن است؟ شخصی که باید عادل، شجاع، امانت دار و خود باور باشد، کدام خاص مردان است؟ می بینید کسب این صفات به زن و مرد سفارش شده است. غیر از این است که از آنها باید به نفع همنوعان و جامعه به کار برد؟

شایسته با تاکید بر اینکه تصویر حکومت حضرت مهدی(عج) منبعی است که می‌تواند به ما در تهیه نقشه راه کمک کند، گفت: بین 313 یار امام زمان(عج)، 50 نفر زن هستند، یعنی یک ششم کارگزاران او زن هستند. مشاکت سیاسی حق زن نیست، حق جامعه است که از این سرمایه بزرگ استفاده کنند. اگر از این تعداد بهره برداری نشود به جامعه ظلم می‌شود. در عین اینکه لطافت و ظرافت زن در سیره معصومین (ع) فراموش نمی‌شود. در عرفان داریم که زنان در مظهریت اسماء الهی و در صفاتی چون رئوف، لطیف رحمت و مصور زنان از مردان جلوتر هستند. جامعه تکامل یافته جامعه ای است که بال احساس و لطافت در ان تکامل یافته باشد و در جنس مونث اعم از زن یا مرد دیگرخواهی عزیز است و این حس توسط مادر به فرزندان منتقل و این ویژگی ها در آنها بالفعل می شود. علامه طباطبایی می فرماید: اگر زن در عالم نبود، محبت، رحمت و لطافت در آن عالم از میان می‌رفت و مردان چون گرگ گرسنه هم را می‌بلعیدند.

به گزارش اطلاع رسانی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری؛ وی افزود: در نظام انسانی محبت و رحمت، انسان‌ها را تا مرز ایثار حرکت می‌دهد. باید در نقشه ای که می‌کشیم هم زن باید بماند و هم مرد که این هیچ منافاتی با مدیریت های کلان ندارد. بشریت که به بلوغ رسید از مدیریت علمی به مدیریت انسانی رسید. زنان عاشورایی را نگاه کنید؛ وقتی امام(ع) آنها را به جنگ می‌برند نمی گویند شما چون حجاب دارید می توانید همراه ما باشید. زینب(س) در خطبه خود در کوفه به کوفیان گفت: شما زنان خود را در سراپرده نگه داشته اید و زنان و دختران رسول خدا را در کوفه می‌کشانید، این حرمت در عین حالی که مشارکت را یکسان می‌بینید وجود داشته است. باید فضایی حاکم باشد که ذهن انسان ها فرا جنسیتی باشد. در سوره نور عمده ترین ابزاری که برای حجاب ارائه می‌شود پاکی ذهن است. سه ابزار برای تصویر کردن وضعیت مطلوب جامعه داریم که جایگاه شغلی، اجتماعی، سیاسی زن و جایگاه خانوادگی او وجود دارد. مهم این است که زن و مرد وظیفه خود را بدانند. زن بداند مدیر عاطفی خانه است، بداند وقتی بچه ای را در شکم می‌پروراند حتی خیال او هم در ظرفیت بخشی به کودک موثر است. اما اینکه من به عنوان زن چگونه نقشم را ایفا کنم باید به عنوان یک مسلمان آن را مدیریت کنم. البته اگر بدانم در چه حوزه ای و چه نقشی دارم. مهم این است که آموزش‌های شهروندی مهارت جمع نقش ها را به من بدهد.

انتهای پیام


ویدیو مرتبط :
آیا حقوق زن در اسلام نصف مرد است؟ نیمه مرد Half Men