سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



مجموعه هاي تلويزيوني با نام زنانه


سيمرغ/ اين روزها سريال «کيميا» روي آنتن شبکه دو است و «يلدا» از شبکه سه بازپخش مي شود. توزيع مجموعه «شهرزاد» هم در شبکه خانگي تازه شروع شده. اين ترکيب سوژه اي شد تا 11 سريال که نام شان را از يک زن عاريت گرفته اند کنار هم قرار دهيم. منظور؟ خب در وهله اول جذابيت ژورناليستي بهانه تدوين اين پرونده است.

در پوسته گزارش سعي کرديم موارد فرامتن را هم دخيل دهيم. اين که کارگردان بر چه اساس و بر پايه چه هدفي شخصيت اول سريالش را يک زن قرار داده و نامش را براي محصولش برگزيده است. اين شخصيت در سريال چه جايگاهي دارد و داستان به چه سياقي روايت مي شود.

ديگر نکته اين که وقتي يک بازيگر نقش اول يک مجموعه مي شود، حتما اتفاق مهمي در کارنامه اش بايد بيفتد. آيا اينطور بوده؟ غالبا در 11 سريالي که گزينش کرده ايم براي بازيگرانش اتفاق خوبي در بازه پخش رخ داده؛ يا به شهرت او ختم شده يا حضورش در تلويزيون را تثبيت کرده. گاهي هم نه.

مثلا «پريدخت» آورده اي براي ليلا حاتمي نداشت و حتي به زعم برخي منتقدان يکي از بدترين نقش هاي کارنامه او است و يا سحر افتاده در سريال «يلدا» نه تنها در حاشيه بود که اصلا کليت سريال ربطي به او نداشت. در مقابل نرگس محمدي که تا پيش از «ستايش» بازيگري ناشناخته بود حالا اسمي آشنا براي مخاطب ميليوني است. با اين حال اين شهرت نتوانسته مسير بازيگري اش را دستخوش تحول کند و بر غناي کارنامه اش بيفزايد.

کيميا / 1394
* کارگردان: جواد افشار
* بازيگر نقش: مهراوه شريفي نيا

* جايگاه نقش در سريال: کل داستان از زبان کيميا روايت مي شود اما هنوز معلوم نيست روايت متعلق به چه زماني است و کيميا زمان تعريف آن چه سن و جايگاهي دارد. تنها مسئله قابل مشاهده تا اينجاي کار اين است که کيميا، دختر نوجوان پدري نظامي است و به تدريج وارد اتفاق هاي انقلاب مي شود و داستان همراه با اتفاق ها پيش مي رود.

با وجود اينکه کيميا راوي ماجراست، در بخش هاي مهمي از ماجراها حضور ندارد. در واقع اتفاقات داخل اداره پليس، خانه دايي، دفتر مشفق، منزل شهرام کامفر و ... دور از چشم و بدون حضور کيميا اتفاق مي افتد و با اينکه نقش اصلي است در اين بخش ها حضور ندارد. احتمالا در آينده بايد با اين مسئله روبرو شويم که کيميا، تمام اين ماجراها را از زبان کسي شنيده يا داخل يک نامه اي خوانده.

* ميزان موفقيت سريال: در حال حاضر توانسته به عنوان سريال روتين شبانه، توجه مخاطبان را جلب کند. با اين حال اما ميزان استقبال، به اندازه زمان پخش سريال هايي نظير «نرگس» يا «ستايش» نيست.

* تاثير روي کارنامه بازيگر: هنوز نمي شود راجع به اين مسئله اظهارنظر کرد. مهراوه شريفي نيا خودش به اندازه کافي ميان مخاطبان تلويزيوني محبوبيت داشت اما قطعا حضور به عنوان نقش اصلي سريالي 110 قسمتي، ميزان اين محبوبيت را بالاتر خواهد برد.

پروانه / 1392
* کارگردان: جليل سامان
* بازيگر نقش: سارا بهرامي

* جايگاه نقش در سريال: جليل سامان اين سريال را درباره عشق دختري عاشق پيشه به اسم «پروانه» از خانواده اي سلطنتي به پسري انقلابي و تحت تعقيب ساخت. سريال با وجود تعداد کم قسمت هايش، به خاطر داستان و فضاسازي متفاوتي که داشت، مورد توجه قرار گرفت.

* ميزان موفقيت سريال: سريال موفق شد هم نظر مخاطبان را به خودش جلب کند و هم از نگاه منتقدان و مديران، شايسته تقدير معرفي شود. «پروانه» بعد از سريال «ارمغان تاريکي» جليل سامان، در جشنواره جام جم جوايز متعددي گرفت. به قول يکي از منتقدان «جليل سامان نه تنها از نظر تصويري و ايجاد حس و حال دهه 50 موفق بوده بلکه از نظر صوتي هم موفق عمل کرده است. ما در سريال جا به جا ترانه هاي معروف دهه 50 را مي شنويم که کارکرد تزييني ندارند و هدفمند انتخاب شده اند.

* تاثير روي کارنامه بازيگر: سارا بهرامي، بازيگر نقش «پروانه» اولين حضورش را به عنوان بازيگر در اين سريال تجربه کرد. او در نقش مقابل حامد کميلي، کاملا به چشم آمد و باعث شد خيلي زود کارگردان هاي ديگر هم از او دعوت به همکاري کنند. در فاصله کوتاهي در سريال «پرده نشين» بهروز شعيبي بازي کرد و بعد بهرام توکلي هم براي «من ديه گو مارادونا هستم» از او استفاده کرد.

ستايش / 1388
* کارگردان: سعيد سلطاني
* بازيگر نقش: نرگس محمدي

* جايگاه نقش در سريال: داستان درباره سختي ها و مشقات دختري جوان بود که بعد از ازدواج و مرگ همسرش، در دام عادات عجيب خانواده همسرش اسير مي شود و حالا بايد راهي براي فرار از اين مسئله انتخاب کند.

در سريال ستايش، همه چيز در راستاي داستان زندگي ستايش پيش مي رفت. حتي شيوه زندگي برادر شوهر، مشکلات و سختي هاي پدر شوهر و مسائل عاشقانه زندگي فرزندان و ... همگي در جايي به خود او ربط پيدا مي کرد.

* ميزان موفقيت سريال: يکي از موفق ترين سريال هاي تلويزيوني سال هاي اخير بود. با اين که به صورت هفتگي روي آنتن مي رفت، آنقدر مورد توجه قرار گرفته بود که در کوچه و خيابان همه راجع به آن حرف مي زدند. از همه مهمتر اينکه آن سال اسم «ستايش» بيشترين فراواني را در ثبت احوال داشت. فصل دوم اما آنطور که بايد نتوانست موفقيت قبلي را تکرار کند. با اين حال اما سلطاني همچنان به فکر ساخت فصل سوم آن است.

* تاثير روي کارنامه بازيگر: نرگس محمدي براي اولين بار با نقش ستايش جلوي دوربين رفت و توانست راه صد ساله را يک شبه طي کند. آنقدر مورد توجه قرار گرفت که بعد از آن مدام با پيشنهادهاي مختلف روبرو شد و به سينما هم راه پيدا کرد.

نرگس / 1385
* کارگردان: سيروس مقدم
* بازيگر نقش: زنده ياد پوپک گلدره - ستاره اسکندري

* جايگاه نقش در سريال: نرگس به عنوان دختر بزرگ خانواده، نقش مهمي در سريال داشت اما تمام اتفاق ها پيرامون اين نقش اتفاق نمي افتاد. در واقع زندگي خواهرش نسرين و خانواده همسر او در بخش هايي به نرگس ارتباط پيدا مي کرد اما آنطور که بايد در تمام بخش ها حضور فعال نداشت.

* ميزان موفقيت سريال: بدون هيچ شکي، يکي از پرمخاطب ترين سريال هاي تلويزيون بود. در واقع «نرگس» اولين سريال داستاني بود که به صورت شبانه روي آنتن مي رفت و بخش مهمي از موفقيت آن به همين مسئله برمي گشت. سيروس مقدم مسير اين سريال طولاني شبانه را طوري طراحي کرده بود که به هيچ عنوان خسته کننده به نظر نمي رسيد.

* تاثير روي کارنامه بازيگر: زنده ياد پوپک گلدره به واسطه نقش نرگس، کاملا براي مخاطبان تلويزيوني شناخته شد. درست است که او در «دنياي شيرين دريا» تا حدي معرفي شده بود اما آن سريال در گروه کودک و نوجوان ساخته شده بود و بسياري از مخاطبان بزرگسال با آن آشنايي نداشتند.

در واقع گلدره، در اوج محبوبيت نقش نرگس، از دنيا رفت و به همين دليل، فوت او دل همه را به درد آورد. ستاره اسکندري، بازيگر بعدي نرگس، با وجود اينکه خيلي خوب در قالب نقش او قرار گرفت اما به عنوان يک مهره جايگزين، اثرگذاري قبل را نداشت.

وفا / 1385
* کارگردان: محمد حسين لطيفي
* بازيگر نقش: هانيه توسلي

* جايگاه نقش در سريال: وفا برخلاف اينکه اسم يک زن روي آن بود، داستان جواني به نام ژوبين پناهي را روايت مي کرد که عاشق همکلاسي عرب - ايراني خود به نام وفا مي شود و براي صحبت با پدر و مادرش از بيروت به تهران مي آيد و به جرم جاسوسي براي کشور اسرائيل زنداني مي شود.

از طرف موساد او را از ايران فراري مي دهند، او به بيروت مي رود تا با وفا ازدواج کرده و فرار کند اما موساد بدون آنکه خود ژوبين بداند مي خواهد از او استفاده کند تا به برادر وفا که عضو ارشد حزب الله است، دست پيدا کند...

اين سريال بيشتر روايت کننده داستان هاي جاسوسي اسرائيل و همچنين شدت عشق ژوبين به وفا است و در واقع وفا نقش اصلي سريال نبود اما مي توان اينطور برداشت کرد که نام وفا براي اسم سريال ابهام ايجاد کرده بود و بيانگر عشق و تعهد دو انسان است.

* ميزان موفقيت سريال: وفا در حالي روي آنتن رفت که نوروز 85 مصادف با ماه محرم شده بود و در واقع هم سريال مناسبتي محسوب مي شد و هم سريال نوروزي. وفا ترکيبي از داستان پليسي، جاسوسي و رمانتيک بود و توانست هر قشر از جامعه را راضي نگه دارد.

* تاثير روي کارنامه بازيگر: هانيه توسلي 6 سال قبل از وفا، اولين سريال خود را بازي کرده بود و پس از آن با بازي در فيلم هاي سينمايي شام آخر، شب هاي روشن، کافه ستاره و ... به شهرت رسيده بود. او دوباره با وفا به تلويزيون بازگشت و ميان مخاطبان تلويزيوني بيشتر شناخته شد. نکته با مزه اين است که سريال وفا بيشتر از هانيه توسلي به شهرت پوريا پورسرخ کمک کرد.

رعنا / 1369
* کارگردان: داود ميرباقري
* بازيگر نقش: گلچهره سجاديه

* جايگاه نقش در سريال: داود ميرباقري رعنا را به عنوان نقش محوري سريال انتخاب کرد تا از طريق اتفاقات پيراموني او نقبي به گذشته بزند. خودش در جايي گفته: «رعنا شخصيتي بود که در ذهن من با توجه به آدم هاي اطرافم خيلي شناخته شده بود... به نظرم مي آيد که اگر کار به همان ميزان صميميت نوشته شده، اجرا نمي شد باز هم براي من فوق العاده دوست داشتني بود.»

* ميزان موفقيت سريال: نه فقط کاراکتر رعنا که کل سريال «رعنا» در زمان پخش اتفاقي ويژه محسوب مي شد. آن سال ها پرداختن به عشق در تلويزيون تابو بود چه برسد به اين که زني بخواهد عشقش را به مردي عملي کند.

ميرباقري با تمهيد فلش بک و بردن داستانش بر بستر حوادث پيش از انقلاب اين مميزي را دور زد و خيلي از نگاه ها را به سمت خود جلب کرد. اين وسط بازي خانم سجاديه در نقش جواني و پيري رعنا و نوع روايت او از آنچه بر سرش گذشته هم اوج هنرنمايي خودش بود و هم نخستين کاراکترهاي تصويري ميرباقري را ثبت مي کرد. نگاه و بيان معصوم رعنا هرگز به سانتيمانتاليسم نيفتاد و همچنان از آن به عنوان عاشقانه اي قدرتمند ياد مي شود.

* تاثير روي کارنامه بازيگر: گلچهره توانايي خود در سينما را اثبات کرده بود و با «رعنا» شهرتش پيش مخاطب عام گسترش يافت. اين بازيگر با فيلم هاي کلاغ، ايستگاه و دندان مار نشان داده بود که به خوبي بلد است از پس نقش هاي سخت و زنانه بربيايد. در سريال رعنا، خاص و عام بر توانايي اش صحه گذاشتند تا جايي که اين نقش يکي از بهترين هاي کارنامه او است. با اين حال در ادامه، خانم سجاديه در تلويزيون فرصتي براي عرض اندام نيافت.

مدينه / پريوش نظريه

بعد از موفقيت «نرگس» و «تا ثريا» به نظر مي رسيد سيروس مقدم مجددا مي خواهد با «مدينه» برگ برنده ديگري رو کند اما آنطور که بايد موفق نشد. درست است که پريوش نظريه با اين سريال مناسبتي رمضان، براي اولين بار به مخاطبان تلويزيوني معرفي شد و به عنوان يک بازيگر زن موفق، مورد توجه قرار گرفت اما محصول نهايي چندان انتظارها را برآورده نکرد.

داستان مدينه به طور کلي در ارتباط با زندگي و سختي هاي او پيش مي رفت اما او به عنوان نقش اصلي، آنچنان پاک و فرشته صفت معرفي شد که به هيچ عنوان نمي شد با او ارتباط برقرار کرد.

درست است که مقدم در سريال «نرگس» هم تا حدي به اين سمت و سو رفته بود اما در «مدينه» پا را خيلي فراتر گذاشت و خيلي شعاري به زندگي يک زن خودساخته وارد شد.

يلدا / سحر افتاده

سحر افتاده بازيگر نقش يلدا در سريال حسن ميرباقري بود اما داستان حول مسئله ديگري مي چرخيد و با حذف اسم و کاراکتر تغييري در روند آن ايجاد نمي شد. ميرباقري در سريالش سراغ آيين تعزيه رفت و با برجسته کردن يک باور غلط به داستانش پر و بال داد؛ اين که گهگاه در قديم و حتي امروز و به کسي که نقش شمر را در تعزيه ها مي خواند (شمرخوان)، کار و دختر نمي دادند و با او معامله نمي کردند.

سريال يلدا نه چندان ديده شد و نه توانست موجي ايجاد کند. سريال از جايي دچار لطمه مي شد که لحن موعظه به خود مي گرفت. از قضا بار اصلي اين پندها هم بر دوش يلدا (سحر افتاده) بود. حضور بي مقدمه اش در جر و بحث هاي جدي (ولو غيرمنطقي) به جاي آن که اثرگذار باشد، مخاطب را پس مي زد. ديالوگ هايي هم که براي او نوشته شد، کاملا رسمي و ناملموس براي مخاطب بود.

شهرزاد / ترانه عليدوستي

شخصيت اصلي داستان، شهرزاد است. کل قصه در ارتباط با زندگي او اتفاق مي افتد و پيش مي رود. اينجا ديگر خبري از راوي نيست و طبيعتا نيازي به حضور شهرزاد در تمام سکانس ها وجود ندارد. در دو قسمت اول، نقش او کاملا محوري است و قطعا به واسطه اين شروع، در ادامه هم همين مسير ادامه پيدا مي کند.

وضعيت شهرزاد با تمام سريال هايي که در اين بخش از آنها اسم برديم فرق دارد. اين سريال به جاي تلويزيون در شبکه نمايش خانگي توزيع شده و شايد نشود ميزان محبوبيت يا استقبال از آن را با ديگران در يک کفه ترازو قرار داد.

ترانه عليدوستي سال هاست به عنوان يکي از ستاره هاي مطرح سينما فعاليت مي کند و خب حضور در شهرزاد، طبيعتا براي اين سريال امتياز ويژه اي به حساب مي آيد. با اين حال اما از آنجايي که عليدوستي با «شهرزاد» اولين حضورش را در يک سريال تجربه مي کند، احتمالا بعد از آن براي مخاطبان شبکه نمايش خانگي هم بيشتر از قبل مطرح مي شود.


پريدخت / ليلا حاتمي

سامان مقدم در سال 1386 سريال پريدخت را به عنوان يک سريال مناسبتي براي شبکه سوم سيما ساخت. اين سريال داستان زندگي پريدخت در سه مقطع زماني از سال 1314 تا 1334 را روايت مي کند. از جواني پريدخت تا زماني که پسرش شاهرخ در دوران سربازي به سر مي برد.

او در ميان يک مثلث عشقي با پيش زمينه سياسي قرار مي گيرد که يک طرف اين مثلث، عشق پسر خان به اوست. عشقي که نادرخان را وادار به قتل هاي متعددي در طول سريال کرد.

اين در حالي است که خود پريدخت يک زن بسيار آرام و بي خبر از تمام واقعيت هاست. ليلا حاتمي و علي مصفا پيش از پريدخت در سريال کيف انگليسي، تحسين عام و خاص را برانگيخته بودند اما نتوانستند اين موفقيت را در پريدخت تکرار کنند.

ريحانه / زيبا بروفه

سيروس مقدم با سريال «ريحانه» ثابت کرد فضاي زنانه را خوب مي شناسد؛ اين بار زيبا بروفه، مرجان محتشم، رويا تيموريان و افسر اسدي چهار رکن قصه اش را تشکيل مي دادند.

مقدم سريال ريحانه را با موضوع گم شدن پدر و مادر يک دختر جوان به روي آنتن برد. اين سريال ترکيبي از زندگي ريحانه و گذشته پدر و مادر او بود که تحت تاثير حکومت پهلوي ناچار به رها کردن دختر خردسال خود شدند.

ريحانه به کمک يک قاليچه که جفتش گم شده بود به دنبال نشانه هايي از پدر و مادر خود مي گشت. نقش ريحانه آنقدر چشمگير و تاثيرگذار نبود که بخواهد نام سريال را بر اساس اسم او بگذارد و به نظر، مادر ريحانه نقش پررنگ تري در سريال داشت.

زيبا بروفه پيش از آن با سريال هايي چون «مجيد دلبندم» و «پول کثيف» به شهرت رسيده بود. «ريحانه» باعث شد شهرت بيشتري پيش مخاطبان عام به دست بياورد اما تغيير محسوسي در کارنامه اش رقم نخورد.


ویدیو مرتبط :
لباس مجلسی،لباس زنانه ،لباس مجلسی زنانه ،لباس زنانه ،تولید و پخش طیطه 0912211868