فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



پایان یك حسرت 36 ساله مادر؛ شهیدی كه خود مادرش را خواست


وقتی تلفن منزل به صدا در آمده و از آن سوی گوشی صدایی غریبه از جگر گوشه اش خبری می گوید ، پایش لرزیده و به سختی خود را كنترل می كند ، می نشیند و به حسرتی 36 ساله می نگرد كه شاید رو به پایان باشد ، آهسته زمزمه می كند ' بال اوغلانم ' بلاخره می آید.
حكایت مفقود الاثری شهید ' بال اوغلان عباس زاده ' به سال ها پیش بر می گردد، زمانی كه ارتش تا دندان مسلح عراق در شهریور 59 ناجوانمردانه میهن پاك ایران را به آماج تجاوز خود قرار داد و بال اوغلان به مانند دیگر فرزندان برومند این كشور از شمالی ترین نقطه ایران عازم جنوب شد تا از مرزهای مقدس مام میهن دفاع كند.
آذر ماه سال 59 بود كه كرخه جسد آغشته به خون بال اوغلان را به ساحل خود در شهر شوش آورد ، ساحل نشینان كرخه جسدی را دیدند كه لباس مقدس ارتشی بر تن داشت. بال اوغلان چهارم آذرماه در جریان بمباران پل كرخه به ملكوت اعلی پیوسته بود.
چندین نفر جسد را به كنار كشیده و در بحبوحه حملات و تجاوز لشكریان عراقی بر روی كاغذی سفید مشخصات این شهید را از روس اتیكت لباس صورتجلسه كرده و او را به دور از تشریفات اداری در آرامگاهی در شوش دفن كردند و از آن پس این شهید و قصه اش برای سال ها به فراموشی سپرده شد .
از آن پس' بال اوغلان عباس زاده ' برای مادرش و اهالی روستای قره تپه اردبیل شهید مفقود الجسد شد و شروع شد انتظاری كه نزدیك به 36 سال طول كشید .
'اقباله فرزانه ' مادر شهید عباس زاده از روزهای سخت انتظار می گوید: 'نمی دانید چقدر سخت است انتظار و حسرت '، چقدر دلم لرزیده است برای هر زنگ بی موقعی در، و زنگی كه از تلفن برخواسته و هر بار ناامیدی مادری كه دلش لك زده برای دیدارجگر گوشه اش .
ادامه می دهد: هر بار كه شهیدی گمنام به شهر آمده ، تابوتش را بو كشیده ام كه نكند این 'بال اوغلان' من باشد ، من عطر فرزند را می شناسم.
یكی از مسوولان بنیاد شهید در باره چگونگی شناساسی این شهید می گوید: ماجرا از شوش شروع می شود، از كنار آرامگاهی كه این شهید در آنجا دفن است.
مادری در شوش در خواب شهیدی را می بیند كه از غربت می نالد ، از خودش و مشخصاتش و آرامگاهش می گوید و اینكه دلتنگ مادر است.
مسولان بنیاد شهید شوش ماجرا را از این مادر شنیده و تلاشی آغاز می شود برای شناسایی شهیدی كه اردبیلی است وسال های دوری است كه در شوش در كنار كرخه آرمیده است.
اقباله فرزانه می گوید : از بنیاد شهید آمدند و آزمایش خون از ما گرفتند و از آن پس دلهره من بیشتر شد و قلبم به فریاد در آمد كه گویا 'یوسفت ' می آید.
' وقتی كه كارها تمام شد و مسجل شد كه شهید من در شوش آرمیده است ، قرار شد كه بر سر مزارش حاضر شده و نسبت به بازسازی آن اقدام شود و بال اوغلان در آنجا بماند'.
آهی كشیده و می گوید :' ابتدا راضی به این كار شدم ، خودم راضی شدم ، اما این دل كه دست من نبود ، دل راضی نمی شود، این دل بال اوغلان را كنار خود می خواهد، حسرت 36 سال دوری را این دل می خواهد در باقی مانده عمر كوتاه تلافی كند'.
گریه اش گرفته ، قطره اشكش را پاك می كند : 'عمرم رو به تمام است و دوست دارم هر لحظه آن را در كنار آرامگاه فرزندم بگذارنم ، برایش بگویم از سال های فراق و اینكه نزدیك است روزهای وصل جگر گوشه ام '.
مسوولان بنیاد شهید استان اردبیل كه با درخواست انتقال جسد مطهر مادر شهید مواجه شده اند اكنون به خوزستان رفته اند تا زمینه انتقاال پیكر مطهر شهید بال اوغلان عباس زاده ' را به زادگاهش فراهم كنند.
اقباله می گوید:' می دانم فرزندم در راه اسلام و قرآن جان خود را نثار كرده واز این جهت سپاسگذار خداوند هستم، اما او 36 سال در غربت مانده است و من مادر حسرت بوییدنش را دارم ، در اواخر عمرتحمل غربت او را ندارم ،هیچكس راضی نمی شود این سعادت را از من بگیرد كه پس از مرگ در كنار فرزندم به آرامش ابدی برسم '.
شهید بال اوغلان عباس زاده قره تپه كادر ارتش جمهوری اسلامی ایران جمعی گردان زرهی پادگان اردبیل بود.
او در اولین روز های حمله رژیم بعثی عراق به خاك پاك میهن اسلامی به منطقه جنوب اعزام و در چهارم آذر ماه سال 1359 حین دفاع از كیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در پل كرخه بر اثر بمباران رژیم بعث عراق به مقام والای شهادت رسید.
/6016/6130

انتهای پیام /*


ویدیو مرتبط :
حسرت 3 ساله به پایان رسید!!! نبینی از دست دادی!!!