چشم و همچشمی های مردانه/ آقایان از رقابت هایشان چه خاطراتی دارند؟


پرونده ای در حواشی چشم و هم چشمی های مردانه مردانی برای برخی فصول! لطیفه ای در شبکه های اجتماعی می چرخید به این مضمون: «مرده به داداشش می گه: بدبخت شدی رفت! داداشش می پرسه مگه چی شده؟ می گه واسه زنم لباس یک میلیونی خریدم! طرف می گه خب به من چه ربطی داره؟ می گه آخه لباسشو پوشیده رفته دیدن خانم شما!» این لطیفه در نگاه اول فخر فروشی و چشم و هم چشمی زنانه را به یادمان می آورد. اما آیا چشم و هم چشمی و خود برتر خواهی فقط مختص خانم هاست؟ صنعت خودروسازی، معاملات ملکی، مد و فشن، وسایل ورزشی، شرکت های تولیدکننده عطر و ادکلن، لوازم تزئینی و ... سالانه هزینه های هنگفتی برای جلب نظر مردان به محصولات خود می کنند. از آنجا که قدرت طلبی، اقتدار گرایی، نصیحت پذیر نبودن، ایجاد جاذبه های ظاهری فریبنده برای جذب جنس مخالف و هم چنین رقابت طلبی شدید جزو ویژگی های روان شناختی بسیاری از مردان است، در بسیاری از مردان این کره خاکی این ویژگی ها با درجات متفاوت وجود دارد! نتیجه چنین ویژگی های روان شناختی، رفتارهای گوناگون اجتماعی است؛ چشم و هم چشمی و حسادت توامان با رقابت افراطی از همین ویژگی های خاص مردانه سرچشمه می گیرد. از پوشاک و املاک و خودرو و سفرهای تفریحی گرفته تا نوع و سبک ازدواج و جشن عروسی و تحصیلات و سفر خارجی و ... همه در میان گزینه های چشم و هم چشمی آقایان قرار می گیرد. گاهی برخی آقایان خصلت چشم و هم چشمی خود را گردن همسرانشان می اندازند! در صورتی که خیلی وقت ها خود قهرمان بی چون و چرای فخر فروشی و حسادت هستند! در پرونده امروز به چند و چون رقابت مردان با یکدیگر در عرصه های مختلف می پردازیم و این که آیا آقایان این ویژگی خود را قبول دارند یا به گونه دیگری آن را تعریف می کنند؟ با ما همراه باشید. - دقایقی دنیا را بدون مردها تصور کنید! احتمالا دیگر خبری از بنگاه های خودرو، ورزشگاه های بزرگ و پر سر و صدا، قیل و قال مسابقات ریس و موتورسواری های پرهیجان و حتی خبری از کت شلوار، ساعت های گران قیمت یا خواستگاری های عجیب و غریب نیست! دنیای مردها می تواند، دنیایی پر از رویاهایی شبیه شاهان و سپه سالاران فیلم های کلاسیک باشد. وقتی مردها خود را جای قهرمان قصه های عاشقانه و حتی جنایی می گذارند و دوست دارند منحصر به فرد باشند: یک آقای خاص! اما مردها برای تبدیل شدن به شخصیتی که در ذهن دارند، چه می کنند؟  ساعتی دارم بهتر از برگ درخت! وقتی اولین ساعت مچی در سال 1524 توسط یک آلمانی اختراع شد، شاید کسی گمان نمی کرد چند قرن بعد صنعت ساعت سازی مولد مدی همه گیر در میان مردان خواهد شد. ساعت مچی به عنوان یک وسیله کاربردی و البته تزئینی، به نوعی بین جوامع مختلف به هویت مردان مبدل شده است. برندهای ژاپنی، سوئیسی، اسپانیایی، کره ای و آلمانی در این زمینه پرستیژ بالایی برای صاحبانشان به ارمغان می آوردند. به تعداد موقعیت هایی که فرد می تواند در آن قرار بگیرد، در بازار ساعت موجود است مثل: کلاسیک، روزمره، ورزشی، لوکس، رسمی و ... ؛ ساعت های ضد آب، الماس نشان یا الکترونیکی از جمله گزینه های متفاوت و خاص در انتخاب های آقایان است برخی افراد مجموعه ساعت دارند و برخی به یکی دو عدد اکتفا می کنند. درصد قابل توجهی از آقایان که قشر متوسط جامعه را تشکیل می دهند، مبلغی حدود صد هزار تومان تا 3 میلیون تومان خرج ساعت خود می کنند. اما با گشتی در پاساژهای لوکس تهران به ساعت های بیست، پنجاه و صد میلیون تومانی و گاه بیشتر نیز بر می خوریم. خودنمایی و کل کل آقایان در زمینه ساعت بیشتر در مهمانی ها یا جلسات کاری بروز پیدا می کند! ساعت مچی تنی چند از میلیاردرهای ایرانی نیز گاه در صدر خبرها قرار می گیرد به طور مثال گفته می شود ساعت سوپر لوکسی که بر مچ دست متهم نفتی خود نمایی می کرد 500 میلیون تومان ارزش دارد. -  بکُش و سیکس پک دارم کن! تصاویر هرکول افسانه ای و آرنولد، رونی کلمن، بیت ا... عباس پور و چندین اسطوره دیگر در حوزه پرورش اندام، یک انگیزه بزرگ برای مردان به وجود می آورد به نام : خوش اندام شدن! شکم صاف و تخت و به اصطلاح شش تکه، تقویت عضلات سرشانه، زیر بغل و برجسته کردن آنها، و افزایش قطر بازو از مهم ترین بخش های رقابتی مردان محسوب می شود. تب پرورش اندام در میان آقایان تا جایی پیش می رود که افرادی که ریز و ظریف اندام هستند به نوعی خود را از قافله عقب می دانند و در سنین نوجوانی و اوایل جوانی برای رسیدن به اندام ایده آل دست به هر کاری می زنند. مصرف قرص ها و پودرهای نیروزا تا به حال افراد زیادی را به کام مرگ کشانده است. کلاس های پرورش اندام با هزینه های مختلف در شهرها در حال فعالیت است که از جلسه ای 40 هزار تومان شروع می شود و گاه تا جلسه ای 700 هزار تومان می رسد. برخی پسران جوان با تی شرت های آستین کوتاه در سرمای زمستان در خیابان رژه می روند و قطر بازو و عضلات ورزیده را به رخ یکدیگر می کشند. - ما همه استیو جابز هستیم! زمانی که گوشی تلفن همراه ، لپ تاپ و دیگر ابداعات الکترونیک برای نخستین بار به بازار عرضه می شد، مهم تر از هر چیزی کارایی این وسایل مدنظر بود. تلفن همراه فقط برای مهندسان و تجارت پیشگان معنا داشت و لپ تاپ برای استادان و دانشمندان. اما دیری نگذشت که این وسایل به گزینه ای مهم در زمینه چشم و هم چشمی تبدیل شد. هر هفته و هر ماه تعداد زیادی گوشی تلفن همراه، ساعت های الکترونیکی، تبلت و لپ تاپ، دوربین های دیجیتال گران قیمت، سیستم های صوتی، هدفون و هدست به بازار معرفی می شوند که از نظر زیبایی، ارزش پولی و کارایی تفاوت های قابل ملاحظه دارند. این روزها برندهایی مثل اپل، سونی و سامسونگ حکم آب حیات را برای کلاس گذاشتن افراد نزد یکدیگر دارند! از آنجا که در همه دنیا، مردان در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حضور پررنگ تری دارند، استفاده و به کارگیری وسایل الکترونیکی توسط آنها نمود بیرونی بیشتری دارد. گاهی استفاده یک شخص مشهور از یک برند خاص، آن برند را عمومی می کند. مردان برای داشتن یک وسیله هوشمند بی نظیر هزینه های میلیونی پرداخت می کنند. جلسه های کاری ، همایش ها و دور هم نشینی های مردانه ، محل اصلی جولان دادن با این لوازم است. - کفش های بسکتبال خفنم کو؟ ورزش به خودی خود مفید ترین فعالیت یک انسان برای حفظ سلامت است. اما گاهی اوقات حواشی آن بر کاربردش می چربد. ورزش های گران قیمت برای آقایان یکی دیگر از ابزار پز دادن محسوب می شود. گلف، اسکی، قایقرانی، اسب دوانی، بسکتبال، تنیس، چتربازی، پاراگلایدر، غواصی و موتورکراس، گران قیمت ترین ورزش ها چه در ایران و چه در دنیا هستند. قیمت یک کفش بسکتبال برند برتر، یک راکت تنیس مرغوب، یک اسکیت برد یا هزینه کرایه و خرید ملزومات مربوط به اسب سواری، چتر بازی و ...گاه نمی تواند کمتر از یک میلیون تومان باشد. تفریحات آخر هفته، سفرهای درون شهری و برون شهری در کنار همسفران یا اقوام و فامیل محلی برای مطرح کردن آخرین مدل وسایل ورزشی خریداری شده توسط آقایان است! -آقایان از رقابت هایشان چه خاطراتی دارند؟ عمرا کم بیارم! کلاس گذاشتن، افه آمدن، تیریپ خفن داشتن و اصطلاحاتی از این قبیل شما را یاد چه اتفاق هایی در زندگی شخصی تان می اندازد؟  جملاتی مثل: حالش را می گیرم، چه غلطا!، افاده ها طبق طبق، فکر می کنید این جملات در میان بسیاری از آقایان با سن و موقعیت های متفاوت با چه درجه شدتی بیان می شود؟ با تعدادی از آقایان جوان و میانسال درباره حس رقابت و حسادتشان گپ و گفتی خودمانی داریم که در ادامه می خوانید: - با باجناق ها رقابت داشتم به سراغ مردی میانسال می روم که بیش از بیست و پنج سال از زندگی مشترکش می گذرد. از او می پرسم: چه قدر اهل رقابت با هم صنف ها، رفقا و فامیل هستید؟ می گوید: جوان که بودم با باجناق هایم رقابت داشتم، به خصوص سر ماشین و خانه داشتن، شکر خدا از همه شون زودتر هم ماشین خوب خریدم و هم خانه. البته خب باجناق بزرگ بودم، نبایدم کم می آوردم! ولی دیگر الان حوصله رقابت ندارم، گرچه همکاران قدیم و دوستان خانوادگی همسن و سالم برای سفرهای زیارتی با هم مسابقه گذاشته اند اما من هنوز وارد این بازی نشدم! - کل کل با دوستان اردلان بیست و دو ساله است و در یک کافی شاپ کار می کند، از او می پرسم : تا به حال شده به خاطر رقابت با کسی یا کسانی کاری بکنید که شاید علاقه ای هم به انجام آن نداشته باشید؟ می گوید: من خیلی اهل مهمانی دادن یا مهمانی رفتن نبودم، اما دوستان همسن و سالم آن قدر مهمانی های آن چنانی ترتیب می دهند که احساس می کنم خیلی کوچک می شوم اگر منم این کار را نکنم، شده قرض بگیرم از کسی ماهی یک بار مهمانی می دهم، راجع به گوشی و ساعت هم باید بگم که یک جور سرگرمی برایم است و خیلی به خاطر چشم و هم چشمی و کم آوردن نیست. - چشم و هم چشمی حتی در رشته تحصیلی سعید سی و پنج ساله است و وضعیت مالی خوبی دارد ، از او می پرسم اتفاقی در زندگی شما بوده است که ناشی از رقابت و چشم و هم چشمی باشد اما خود شما به آن علاقه ای نداشته باشید؟ می گوید : بله! رشته دانشگاهی ام حاصل کم نیاوردن جلوی پسر عموهایم بود! پسرعموهایم همگی در دانشگاه رشته های پزشکی می خواندند، من نیز برای این که کم نیاورم با هزار مشقت پزشکی قبول شدم، اما از همان روز اول فهمیدم برای این رشته ساخته نشده ام، سال چهارم انصراف دادم و رفتم سراغ تجارت! نمی توانم بگویم نسبت به موقعیت های اطرافیان بی تفاوت هستم و حسادت نمی کنم، اما از زندگی ام راضی هستم و در نتیجه اگر حسادت بکنم خیلی اذیت نمی شوم! - نقشه هایی که محقق نشد محمد کارمند است و بیست و هشت سال دارد ، در مورد چشم و هم چشمی می گوید: من از موقعیت های دیگران واقعا خوشحال می شوم، وقتی دوستانم یا فامیلم موقعیت مالی یا تحصیلی ارزشمندی پیدا می کنند برای من خوشایند است. اما نمی توانم کتمان کنم حس رقابت با مردان دیگر را ندارم! گاهی دوست دارم مشهورترین و خاص ترین مرد روی زمین باشم! پس هرجور شده تلاش می کنم کم نیاورم! برای خرید یک ماشین مدل بالا یا سفرهای درست حسابی خیلی نقشه ها کشیدم که البته هیچ کدام هنوز تحقق نیافته است! - رقابت با فامیل همسر داوود که چندی پیش برای سالگرد ازدواجش بیش از 5 میلیون خرج کرده و در یک شرکت خصوصی مشغول به کار است، در جواب سوال ما می گوید: من برای آن که نشان دهم چه قدر برای همسرم ارزش قائلم و او در زندگی با من هیچ چیزی کم ندارد، برایش طلا و لباس های گران قیمت و گوشی می خرم، برایم مهم است در مهمانی های مختلفی که اقوام خانمم برگزار می کنند، او سرآمد باشد. می پرسم: این یک جور علاقه است یا یک رقابت پنهانی با مردان فامیل همسرتان؟می گوید شاید یک جور حال گیری! اوایل ازدواج چون وضعیت مالی من و خانواده ام نسبت به خانواده همسرم پایین تر بود، من خیلی احساس حقارت می کردم، اما با تلاش زیاد حالا اندوخته خوبی دارم؛ وقتی همسرم در جمع های زنانه بهترین ها را داشته باشد حس خوبش را به من منتقل می کند و این باعث خوشحالی و افتخار من است! - *** پی بردن به انگیزه افراد کار مشکلی است ، اینکه رقابت تا چه میزان با حسادت همراه است در پاسخ هایی که دریافت کردیم چندان مشهود نیست، اما بیشتر آقایان نوعی انحصار طلبی و خاص بودن و خاص ماندن را جزو انگیزه های اصلی خود برای رقابت افراطی با دیگر همجنس هایشان ذکر می کردند.   چشم و هم چشمی ؛ این ور آب یا اون ور آب؟! مد گرایی در کشورهای غربی هم، زن و مرد نمی شناسد ؛ فرهنگی که رواج آن در آمریکا نسبت به دیگر کشورهای توسعه یافته بیشتر دیده می شود. در این بین، تقلید از بازیگران مطرح هالیوودی و استفاده از مارک لباس، عطر، ساعت، مدل مو و سبک لباس پوشیدنشان رایج است و طرفداران زیادی دارد. جالب اینجاست که رسانه ها، به ویژه مجلات برتر و پر شمارگان، تنور این چشم و هم چشمی های مردانه را داغ تر هم می کنند. برای اینکه از واقعیت نفوذ «چشم و هم چشمی» در فرهنگ دیگر ملت ها آشنا شویم، گپ کوتاهی با چند خارج نشین داشته ایم: آدریان، که سی ساله و اهل کشور هلند است، برای انجام یک کار فنی از طرف شرکتش به ایران آمده است. با این که در یکی از گران ترین و شیک ترین رستوران های شهر نشسته است، اما یک شلوار چهارخانه گشاد به پا دارد و سر و وضعش هم کاملا معمولی است. از او درباره چشم و هم چشمی ها که می پرسم، می گوید: تنها موردی که با دوستانش کل کل دارد، مسافرت های ماجراجویانه با ماشین های کلاسیک آمریکایی است. می گوید سال گذشته تمام درآمدش را خرج سفری به دور قاره استرالیا با یک ماشین شورلت قدیمی کرده است. امسال هم قصد دارد با یکی از دوستانش، ماجراجویی هایش را در آفریقا دنبال کند. محسن چهار سال است در استرالیا درس می خواند، درباره آنچه در طول این سال ها در فرهنگ عامه مردم این کشور دیده است می گوید: هرگز شاهد چشم و هم چشمی چه در بین آقایان و چه در بین خانم ها نبوده ام. داستان حسادت و رقابت باجناق ها در ایران که به جوک هم تبدیل شده است، شاید برای یک فرد استرالیایی کاملا بی مفهوم باشد و متوجه طنز آن هم نشود. حتی در محیطی مانند دانشگاه هم کسی به ظاهر و لباسش اهمیت نمی دهد و هر کسی با همان لباسی که برایش راحت تر است، در مکان های عمومی ظاهر می شود. او می گوید حتی آقایانی را دیده ام که با شلوارک یا دمپایی ابری سر کلاس حاضر می شوند که البته این کار در فرهنگ ما بسیار نکوهیده است. مینا، 26 ساله که دو سال در امارات متحده عربی زندگی کرده است، درباره چشم و هم چشمی های مردانه در این کشور می گوید: تقریبا تمام آقایانی که وضع مالی شان خوب است، به دنبال ماشین های مدل بالاتر و ساعت مارک گران تر و خانه های اعیانی تر و تفریحات پرخرج تر، نسبت به بقیه هستند. این چشم و هم چشمی ها حتی در پدران هم به وضوح دیده می شود. همیشه در تلاشند تا بهترین گوشی و آخرین مدل تبلت را برای فرزندانشان تهیه کنند. - هفت کلید طلایی برای مقابله با چشم و هم چشمی الگوپذیری و تقلید از دیگران یک رفتار نسبتا فطری است که به انسان کمک می کند در مسیر زندگی راه ها، کارها و ابزارهای درست را انتخاب کند و به هنجارهای مورد پذیرش جامعه پایبند باشد. اما گاهی این رفتار به اتفاقی تبدیل می شود که آرامش را از زندگی ما دور می کند. یعنی وقتی می خواهیم از بقیه کم نیاوریم، از همه بهتر باشیم و در هر چیزی روی دست دیگران بلند شویم و همیشه مثل بهترین ها باشیم. بماند که خیلی وقت ها در تشخیص مصداق بهترین بودن هم اشتباه می کنیم و صرفاً به خاطر این سراغ رفتار یا انتخابی می رویم چون دیگران سراغش رفته اند. مرد و زن فرقی ندارد، برای آن که در دام چشم و هم چشمی گرفتار نشویم چند راهکار ساده وجود دارد: 1- در گام اول باید با خودمان صادق باشیم و زمینه هایی را که در آن ها گرفتار این عادت بد شدیم بشناسیم و دودوتا چهارتا کنیم ببینیم کاری را که انجام می دهیم چون خوب است انجام داده ایم یا چون دیگران انجام می دهند؟ 2- در گام بعدی باید توانایی های خودمان را بشناسیم و درصدد ظهور و بروز بهتر آن ها باشیم تا اعتماد به نفسمان بالا برود و قدر خودمان را بهتر بدانیم. 3- اهدافمان در زندگی را ترسیم یا شناسایی و روی آن تمرکز کنیم و هر رفتاری را با آن بسنجیم. آیا هدف ما در زندگی این است که همیشه مثل یک مانکن بی مزد و مواجب لباس بپوشیم و اصلاح کنیم؟ 4- چیزهایی را که باعث تقویت آرامشمان می شود، جدی بگیریم و به سمتشان برویم. دوستان خوب که ما را برای خودمان می خواهند. فعالیت های خیرخواهانه ای که ما را در معرض حس خوب مفید بودن قرار می دهند و... وقتی آرامش درونی لازم را داشته باشیم، حس رضایت در زندگی مان وجود دارد و با موفقیت نسبی دیگران، احساس سرخوردگی نمی کنیم. 5- به همدیگر کمک کنیم و به رفتار نادرست اطرافیانمان دامن نزنیم. دیگری را به خاطر رفتار، لهجه، پوشش و... تحقیر نکنیم تا مجبور نباشد از خود واقعی اش فاصله بگیرد. کسی که دور بازویش کلفت نیست شاید توانمندی هایی داشته باشد که از نظر ما مخفی مانده است. 6- روابطمان را کنترل کنیم. در جمع هایی که چشم و هم چشمی را در ما تشدید می کند اگر قابل مدیریت نباشد، به قدر ضرورت باید شرکت کرد. طبیعتاً جالب نیست با لباس اسپرت در یک قرار کاری ظاهر شد و برای قرار دوستانه کت و شلوار به تن کرد. اقتضائات هر جمع گریزناپذیر است اما وحی منزل نیست. 7- به نعمت هایی که خدا به ما داده است توجه کنیم. آن ها را به خودمان یادآور شویم و گاهی به بسیاری از کسانی که در زمینه های شغلی، تحصیلی، درآمدی و... از ما پایین تر هستند هم نگاه کنیم. از طرفی نگاه به افراد موفق باید زمینه ساز رشد ما باشد نه حسادت. ضمن آن که موفقیت نسبی است. باید موفقیت و بهتر بودن را با اهدافی که در زندگی داریم بسنجیم نه با دیگران. باید دید برای به دست آوردن هر چیزی، چه چیزهایی را از دست می دهیم. به دنبال الگوپذیری مثبت باشیم. به دنبال بهتر شدن باشیم اما با رقابت سالم و همچنین در اموری که قطعاً موفقیت محسوب می شود نه در امور مادی و گذرا.- ندا حبیبی - میتراتاتاری


ویدیو مرتبط :
ازدواج یا چشم و همچشمی