گردشگری


2 دقیقه پیش

بازگشایی اتاق لباس های محمدرضا پهلوی در کاخ نیاوران

به مناسبت روز جهانی موزه اتاق لباس های محمدرضا پهلوی در کاخ اختصاصی نیاوران بازگشایی می شود.به گزارش روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران این اتاق پس از یک دوره تعمیرات ...
2 دقیقه پیش

سه اثر جهانی در خوزستان بدون زیرساخت گردشگری

خوزستان سه اثر ثبت جهانی دارد. چغازنبیل؛ شهر تاریخی شوش و سازه های آبی شوشتر اما برای هیچ کدام از این میراث جهانی زیرساخت های گردشگری مناسبی تدارک دیده نشده است.استان ...



اهمیت فرودگاه امام در احیای موقعیت تاریخی ایران در جادۀ ابریشم


اگر معماران ما نتوانند اندیشۀ ایرانشهری را در طراحی مجدد فرودگاه امام خمینی به منصۀ ظهور برسانند، نه ناشی از عدم امکانِ این بازطراحی بلکه نشانی از ذهنِ سترونِ طراح است.

"رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی"

سیدمحمدبهشتی، فرودگاه را به عنوان نقطۀ شروع و پایان سفر، دارای موقعیتی دراماتیک می داند، موقعیتی که به گفتۀ او «باید بهانۀ ما قرار گیرد تا برای مسافرانِ غیرایرانی خاطره بیافرینیم و مجاب شان کنیم بار دیگر به این موقعیت بازگردند.»

او فرودگاه امام خمینی را به واسطۀ قرار گرفتن در کریدور جنوب البرز حائز پتانسیل های فراوانی برای پیشرفت و احیای موقعیت تاریخی ایران در جادۀ ابریشم می داند و می گوید: «فرودگاه امام خمینی ترمینالی است که می تواند شرق و غرب جهان را در ارزان ترین و معقول ترین صورت به یکدیگر متصل کند.» بهشتی با بیان اینکه توجه به استانداردهای بین المللی در طراحی فرودگاه امام خمینی، شرط لازم است اما کافی نیست، تصریح می کند: «به آن استانداردها و اندازه های یونیفورمی که در ژورنال ها هست نیز نمی توان اکتفا کرد. باید این لباس را به قامت فرهنگ و مشخصات فرهنگی خودمان پرو کنیم. متاسفانه ما، در سفارش پروژه و طراحی، باور کرده ایم که فرودگاه یک پدیدۀ جدید است، پس باید از جای دیگری الگوی آن را بگیریم؛ بعد هم استانداردهای یونیورسال را مراعات کنیم و به آن ها اکتفا کنیم. استدلال هم این است که ما نباید چرخ را از اول اختراع کنیم. درحالی که اتفاقاً چرخ را باید همیشه از اول اختراع کرد، اگر اختراع نکنیم، مجبوریم مرتب از جای دیگری آن را بخریم، چون اندازۀ ماشین ما نیست.»

یکی از مهمترین نمادها و نمودهای احیای اندیشۀ ایران شهری را در حوزۀ ماموریت های وزارت راه و شهرسازی، احیای جادۀ ابریشم می دانند. مسیری بین المللی که «ایران» در گذشته های دور به عنوان قلب تپندۀ آن مطرح بود. آیا به رغم آنکه ایرانِ امروز در انقطاعی تاریخی از آن موقعیت ممتاز فاصله گرفته است هنوز پتانسیل هایی که آن دوران را رقم زد در این زمانه قابل بازیابی هستند؟ آیا آنچنان که متخصصان حمل و نقل می گویند، فرودگاه امام خمینی تهران می تواند در مسیر احیای اندیشۀ ایرانشهری در جایگاه قلب تازۀ جادۀ ابریشم، ایران را به هاب حمل و نقل منطقه تبدیل کند؟

در اندیشۀ ایران شهری، در مورد هر مکانی که صحبت می کنیم اول باید بفهمیم آن مکان کجاست. یعنی اگر در مورد فرودگاه امام خمینی صحبت می کنیم اول باید بجا بیاوریم که این فرودگاه کجا قرار گرفته است. آیا این فرودگاه در خلأ است؟ آیا در یک متن سفید است؟ آیا فرقی نمی کند که مکان اش جایی در نزدیکی تهران باشد یا مثلا در برازجان؟ مسلما تفاوت دارد و بنابر اندیشۀ ایرانشهری مهم است که ما بجا بیاوریم؛ این تفاوت چیست. وقتی از این زاویه به موقعیت سرزمین ایران نگاه کنیم درمی یابیم که فلاتِ ایران از دیرباز پُل ارتباط شرق و غرب جهان بوده است و در تمام طول تاریخی طولانی این نقش را به خوبی ایفا کرده است. اما در همین فلات که از دریای مازندران تا خلیج فارس هزار و چندصدکیلومتر وسعت دارد، همه جا امکان عبور و مرور وجود نداشته، بنابراین مهم ترین کریدور ارتباط شرق و غرب جهان، کریدور جنوب البرز بوده است.

اتفاقا فرودگاه امام خمینی دقیقا در همین کریدور واقع شده است. پس موقعیت این فرودگاه، دارای یک سابقۀ کریدوری در مقیاس جهانی است. در روزگاران قدیم یعنی از دوره اشکانی تا تقریبا دوره تیموری که سفرها عمدتاً زمینی انجام می شد؛ زمانه ای که دریانوردی هنوز آنقدر پیشرفت نکرده بود که انسان بتواند از پهنه های وسیع آبی عبور کند؛ این کریدور در جایگاه یک کریدور زمینی اهمیت فوق العاده زیادی داشت، یعنی کوتاهترین مسیر دستیابی شرق و غرب جهان به یکدیگر همین کریدور بود. همین جایی که الان تهران روی آن قرار گرفته است. بعدها البته دریانوردی پیشرفت می کند و این امکان را پدید می آورد که ارتباط شرق و غرب جهان مستغنی از این کریدور و پُل از طریق کشتی ها برقرار شود. اما هنوز که هنوز است در برقراری هر ارتباطی که قرار باشد روی زمین اتفاق بیفتد باز می بینیم که کریدور شرق و غرب هنوز همین جاست. مثلا اگر فیبر نوری بخواهند بکشند و شرق و غرب را به هم متصل کنند ناگزیر باید از همین کریدور عبور کنند، خط لوله اگر بخواهند بکشند باز معقولش این است که برای اتصال جیحون-باکو همین راه را بروند وگرنه باید از کف دریای مازندران عبورش دهند که بسیار پُرهزینه است. هر کاری که بخواهند بکنند همین شرایط را دارد. حتی اگر بخواهند این ارتباطات را از طریق هوایی نیز برقرار کنند، باز هم معقول ترین مسیر، عبور از همین کریدور است.

اگر بخواهید از اروپا به چین بروید، در صورت عبور از این کریدور نه تنها مسافت را یک ساعت کمتر کرده اید، بلکه هزینه و صرف انرژی را نیز کاهش داده اید. چرا؟ چون فرودگاه امام به دلیل ارتفاع بیشتری که نسبت به رقبای منطقه ای خود از فرودگاه دوحه، دوبی و ... دارد، از نظر نشست و برخاست، مقرون به صرفه تر است. این موقعیتی است که ما را به قلب یکی از تجربیات تاریخی بشر در برقراری ارتباط میان شرق و غرب جهان بازمی گرداند. پس می توان گفت فرودگاه امام خمینی ترمینالی است که می تواند شرق و غرب جهان را در ارزان ترین و معقول ترین صورت به یکدیگر متصل کند. اگر ما این پتانسیل را متوجه شویم - که خوشبختانه داریم متوجه می شویم - خواهیم فهمید که پس فرودگاه امام اگر در برازجان یا اصفهان بود این خصوصیت را نداشت و بنابراین یک فرصت بزرگ در اختیار ماست که از آن استفاده کنیم.

آیا این ناشی از مکان یابی درست فرودگاه امام پیش از احداث است یا شانس و اقبالی است که نصیب مدیران ما شده، بی آنکه توجه پیشینی به آن داشته باشند؟

شاید مطالعه ای در کار بوده و شاید نه. هرچند، پیش از این کمتر به این موضوع اشاره ای شده است، اما به هر حال این موقعیتی است که در اختیار ماست. موقعیت خاص ما و فرودگاهمان در منطقه، از زاویۀ تاریخی دیگری نیز حائر اهمیت است. در طول تاریخ، ایران به دلیل همین موقعیتی که در میانۀ شرق و غرب جهان داشته، بین حوزه های فرهنگی مختلف نقش یک واسطه و رابط را ایفا کرده و به صحنۀ ملاقات فرهنگ ها تبدیل شده است. یعنی از زمان اشکانی - حدود 2300 سال پیش - محصولات چین به روم می رفت، محصولات رومی نیز به چین صادر می شد، بدونِ اینکه تا همین 700 سال پیش، هیچ رومی یک چینی دیده باشد، یا هیچ چینی با رومی ها ملاقات کند. این اتفاقی است که توسط ایرانی ها رقم می خورد. یعنی این چیزی که ما امروز از آن به عنوان «جاده ابریشم» یاد می کنیم، در واقع مسیری بوده که تنها دادوستد و رفت و آمد کالا در آن اتفاق نمی افتاده بلکه یک کریدور فرهنگی بوده و آن کسی که در این کریدور سیادت داشته فرهنگ ایرانی است. به این اعتبار، فرهنگ ایرانی شاید از معدود فرهنگ هایی باشد که می تواند بگوید من به اعتبار سابقه تاریخی ام جهانی هستم، نه اینکه اخیرا بخواهم جهانی شوم. این جهانی بودنِ فرهنگ طبعا باید مدنظر قرار بگیرد.

یکی از مسائلی که اخیرا دربارۀ فرودگاه امام خمینی تهران مطرح شده است، لزوم طراحی مجدد آن به عنوان نخستین ایستگاه ورود به ایرانشهر است. مسئله ای که با آغاز فعالیت برای ساخت دو ترمینال تازه به نام های «سلام» و «ایرانشهر» کلید خورده است. به نظر شما مهمترین دلیلی که ما را ناگزیر از طراحی مجدد این فرودگاه می کند چیست؟

ما در فرودگاه امام خمینی، ساختمانی می خواهیم که حاکی از موقعیت مکانی و زمانی آن باشد. یعنی وقتی کسی از هواپیما پیاده می شود در همان نگاه اول بفهمد که هواپیمایش در کشوری با ویژگی ها و مختصات ایران به زمین نشسته است. این چیزی است که به انحاء مختلف می توانیم نشان دهیم. شاید دم دستی ترین روش این باشد که تابلوهای بزرگی نصب کنیم و روی آن بنویسیم که اینجا فرودگاه امام خمینی ایران است. می توانیم از موتیوها و نشانه هایی استفاده کنیم که ایرانی هستند و از این طریق، با یک نگاه تزیینی و دکوراتیو با ایرانی بودن مواجه شویم. این یکی از راه هاست که معمولا دیده ایم در خیلی جاها از آن استفاده شده است. اما تجربۀ تاریخی ما در معماری چیزی فراتر از این را توصیه می کند. معماران ما همواره نگاه می کردند ببینند بنایی که قرار است ساخته شود چه کارکردی دارد، چه خاصیتی دارد، چه نقشی را قرار است ایفا کند و چه ماموریتی را عهده دار می شود؟ غیر از اینکه آن بنا می بایست همۀ صورت مسئله ای که به لحاظ کارکردی دارد را پاسخی دقیق و درست بدهد، اما به این اکتفا نمی کردند. آن ها در حقیقت می خواستند شعر آن بنا را نیز بسُرایند.

فرودگاه امام خمینی، پیش از آنکه مهم باشد در تهران و ایران واقع شده، مهم است که یک «فرودگاه» به معنای واقعی کلمه باشد. فرودگاه تعریفی دارد، کارکردهایی دارد که مطابق استانداردهای بین المللی معی


ویدیو مرتبط :
موقعیت امریکا مانند مامون و موقعیت ما مانند امام رضاست