برخورد با کبر در سیره امام کاظم (ع)


برخورد با کبر در سیره امام کاظم (ع)جام نیوز/ در احوالات آن امام امام موسی کاظم علیه السلام آورده اند که، روزی امام کاظم علیه السلام وارد یکی از کاخهای هارون در بغداد شد. هارون به قصر خود اشاره کرده و با نخوت و تکبر پرسید: این قصر از آن کیست؟ (هدف او از این کار آن بود که شکوه و قدرت خود را به رخ امام علیه السلام بکشد).
حضرت بدون آن که کوچکترین اهمیتی به کاخ پر زرق و برق او دهد، با کمال صراحت فرمود: این خانه، خانه فاسقان است; همان کسانی که خداوند درباره آنان می فرماید: «سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ؛ به زودی کسانی را که در زمین به ناحق کبر می ورزند و هرگاه آیات الهی را ببینند، ایمان نمی آورند و اگر راه رشد و کمال را ببینند، آن را در پیش نمی گیرند; ولی هرگاه راه گمراهی را ببینند، آن را طی می کنند، از آیات منصرف خواهم کرد; زیرا آنان آیات ما را تکذیب کرده، از آن غفلت ورزیده اند.» (1)

هارون الرشید از این پاسخ سخت ناراحت شد و در حالی که خشم خود را به سختی پنهان می کرد با التهاب پرسید: پس این خانه از آن کیست؟ امام علیه السلام بی درنگ فرمود: این خانه ملک شیعیان و پیروان ماست، ولی دیگران آن را با زور تصاحب کرده اند. این خانه در حال عمران و آبادی از صاحب اصلی اش گرفته شده است و هر وقت بتواند آن را آباد سازد، پس خواهد گرفت.
اگر به این واقعه و جواب امام کاظم علیه السلام به هارون، توجه کنیم نکات اخلاقی بسیاری به دست می آید که می تواند سرلوحه زندگی ما شیعیان باشد.

بی توجهی به زرق و برق دنیا
راوی میگوید که امام علیه السلام اصلا توجهی به کاخ زیبای هارون نکرد و حتی آنرا تحقیر کرد چون امام تربیت شده قرآن است و خداوند در وصف دنیا می فرماید: «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (لیکن) این جمله، مایه تمتّع زندگی دنیاست، و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست. (2)
ما شیعیان باید با تمسک به سیره آن امام بزرگوار ، سبک زندگی خود را تنظیم کنیم و مواظب باشیم تا زرق و برق دنیا ما را فریب ندهد و یا در حسرت نداشتن مال دنیا نباشیم و گونه ای زندگی بکنیم که به دست آوردن مال دنیا ما را از یاد خدا و معنویت باز ندارد و هیچ وقت دنیا در چشم و دل ما عزیز نباشد.

نداشتن تکبر
نکته دیگری که از جواب امام علیه السلام به هارون برداشت می شود تاکید بر قبح تکبر و لزوم ترک این رذیله اخلاقی، امام کاظم علیه السلام وقتی دید هارون بخاطر زرق و برق دنیا متکبر شده آیه 146 اعراف تلاوت کردند.
در این آیه خداوند با عبارت «سَأَصْرِفُ» منصرف خواهم ساخت تاکید کرده است که کسانی که تکبر بورزند راه آنان را تغییر خواهم داد و آنها را هدایت نخواهم کرد و از نور ایمان محرومشان خواهم کرد که این محرومیت بخاطر عملکرد خودشان می باشد (یَتَکَبَّرُونَ ).
امام علیه السلام با قرائت این آیه به ما می فهماند که هدایت و راه نجات در دست خود انسان می باشد «لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا ... یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا» و اگر انسانی تکبر بورزد باعث می شود که راه درست را اشتباه رفته و دیگر هیچ نشانه ای نمی تواند آن انسان را هدایت کند. «یَتَکَبَّرُونَ ... کُلَّ آیَةٍ».
در این آیه با تاکید بر اینکه خداوند کسی را بی جهت از لطف خودش محروم نمی کند، می گوید که انسانی که محتاج و مخلوق خداوند است اگر تکبر کند کاری اشتباه و نادرست انجام داده است «یَتَکَبَّرُونَ ... بِغَیْرِ الْحَقِ» که این تکبر هم بخاطر خیالات و افکار باطلی می باشد که در ذهن انسان به وجود می آید.

ابلیس و تکبر
خداوند وقتی آدم را خلق کرد به تمام ملائک دستور به سجده بر آدم داد که همه به جز شیطان بر او سجده کردند «إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِین» جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر کرد، و از کافران گردید (3)
شیطان که از نژاد جن بود در جمع فرشتگان و یکی از معبودین خداوند بود که در روایات آمده است که شیطان چند هزار سال عبادت خداوند می کرد ولی بخاطر تکبر، از دستور خداوند سرپیچی کرد و تکبّر و جسارت ابلیس، سرچشمه ى بدبختى هاى او شد. «کانَ مِنَ الْکافِرِینَ»

امام کاظم و برخورد با تکبر علی بن یقطین
علی بن یقطین از یاران امام کاظم علیه السلام بود و امام به نیکی از او یاد کرده است، یک روز یک مرد شتربان به نام ابراهیم جمال به دیدار علی بن یقطین می رود که وی او را نمی پذیرد و با او ملاقات نمی کند. بعد از این اتفاق علی بن یقطین به مدینه جهت زیارت امام کاظم علیه السلام می رود: امام اول او را قبول نمیکند و بعد از اصرار و گریه و زاری کردن علی بن یقطین امام او را می پذیرد و با حالت غضبناک به او نگاه می کند و می گوید: «چرا فلان روز که در کوفه ابراهیم جمال به تو پیغام داد مشکلی دارم، اجازه ملاقات به او ندادی؟ خیال کردی او چون سر و کارش با شتر است در نزد ما مقام و منزلتی ندارد؟ اکنون به تو می گویم تا او را از خویش راضی نگردانی، من دیگر به تو توجهی نخواهم نمود» (4)
در این داستان آمده است تا علی بن یقطین از ابراهیم جمال که از شیعیان موسی بن جعفر علیه السلام بود معذرت خواهی نکرد و غرور و تکبرش را نشکست، امام با او صحبت نکرد و بعد از شکستن غرور علی ابن یقطین بود که امام علیه السلام با آغوشی باز و گشاده رویی او را پذیرفت.

کلام آخر:
ما شیعیان ائمه علیهم السلام باید به وسیله اعمال خودمان باعث زینت و افتخار اهل بیت علیهم السلام بشویم نه باعث ناراحتی آنها و یکی از مواردی که ائمه علیه السلام از آن ناراحت شده و قرآن نیز تاکید بر ترک این رذیله اخلاقی کرده است تکبر می باشد چیزی که باعث ابطال اعمال و ناراحتی امام علیه السلام می شود. امید است که با تمسک به سیره اخلاقی امامان علیه السلام تمام رذائل اخلاقی مخصوصا تکبر از ما دور بشود.

پی نوشت ها:
1. اعراف / 146.
2. آل عمران / 14.
3. بقره/ 34
4. کرامات و مقامات عرفانی امام موسی بن جعفر؛ سید علی حسینی قمی، نبوغ چاپ دوم 1382.





منبع: جام نیوز


ویدیو مرتبط :
سیره رسول خدا(ص) در برخورد با اهل کتاب-(قرض از یهودی)