سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



بانو سيده طيبه ابطحي، همراه و همسنگر شهيد هاشمي‌نژاد


مهرخانه/ شهيد سيدعبدالکريم هاشمي‌نژاد، از شهدايي بود که عمر خود را نه تنها صرف مبارزه و مجاهده که وقف روشنگري و هدايت افکار عمومي کرد؛ آن هم در فضاي خفقان دوران پهلوي دوم. سال‌ها مبارزه مخفيانه، تعقيب و گريز و زندان، به معناي داشتن خانواده‌اي سردرگم، نابه‌سامان و درهم‌ريخته است، اما حضور بانويي مقاوم و راست‌قامت در کنار اين مرد بزرگ، نه تنها قوت قلب و حامي مبارزات بود، که سامان‌ده و امنيت‌بخش محيط خانواده نيز بود و اين است رمز موفقيت مردان بزرگ!

چندي بود که سيد سيدعبدالکريم به قم آمده بود و در محضر شيخ علي کاشاني تلمذ مي‌کرد، اما اين درس و بحث و تهذيب و عرفان او را از زندگي غافل نساخت. او مي‌دانست که تکميل دينداري در تشکيل خانواده است. در اين ميان، هم‌هجره‌اي او نيز از تصميم سيد عبدالکريم آگاه شده بود و اين‌گونه بود که هر دو، خواهر هم را از يکديگر خواستگاري کردند. توافقات و صحبت‌هاي اوليه انجام شد و مراسم عقد در کنار بارگاه سلطان طوس برگزار شد. پدر سيد، به دليل مشکلات و دوري راه، توان حضور در اين مراسم را نيافت. آيت‌اللّه سيد محمدهادي ميلاني؛ استاد سيد عبدالکريم، جاي خالي پدر را که ديد، گفت من امروز به جاي او پدري مي کنم.

آغاز زندگي
زندگي اين زوج چنين آغاز شد؛ با مردي که به قول همسر، بي‌نظير بود و از همان آغاز زندگي به همسرش گفته بود که «مرز بين من و تو خداست و خدا در زندگي ما حاکم است و من تا زماني از اين زندگي راضي‌ام که خدا راضي باشد.» و زني که از خانواده‌اي اهل علم بود و مشقات زندگي با مردي مانند سيد را به خوبي مي‌دانست.

او همراهي صادق و حامي‌اي آرامش‌بخش بود؛ به‌طوري‌که در تمام دوران مبارزات سياسي سيد عبدالکريم، با همه مشکلاتي که درگير آن بودند، هيچ‌گاه شوهر خويش را ملامت نکرد، توقعات بي‌جا و فزون‌طلبي‌هاي دنيايي نداشت، خصال نيک و رفتار پسنديده او تأثيرپذيرفته از حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زينب کبرا (س) بود. او جنس علاقه شوهر را به خوبي درک مي‌کرد و معتقد بود: «علاقه‌اش به زن و فرزندانش خيلي زياد بود، ولي اين علاقه در گرو علاقه به خدا بود و باعث نشد که فعاليت‌هاي عظيم اجتماعي‌اش را کم کند و در کنار ما بماند. اين علاقه‌ها حتي باعث نمي‌شد که به علت خطر جدي که هر لحظه در کمينش بود، در بين مردم ظاهر نشود يا کلاس‌هاي درسش را تعطيل کند.»

دوران مبارزه
روزهاي سخت مبارزه؛ يعني روزهاي دوري از خانواده، روزهاي اسارت و درگيري و گريز. بانو ابطحي در اين‌باره مي‌گويد: «زندگي ما از کيفيت بالايي برخوردار نبود، گاهي من اعتراض مي‌کردم که لااقل روزهاي جمعه را در خانه پيش بچه‌ها بمانيد. چرا براي سخنراني به اطراف خراسان مي‌رويد؟ به من مي‌گفتند: اگر با اين همه نياز که به ماها هست، من نروم، شما حاضريد در روز قيامت اين نرفتن‌هاي مرا جوابگو باشيد؟! در پاسخ چنين استدلالي، طبعاً من حرفي براي گفتن نداشتم.

او احساس مسئوليت الهي مي‌کرد که بايد بيش از توان يک فرد کار کند؛ به‌طوري‌که گاهي مدت‌ها مي‌گذشت و خواب او از چند ساعت در شب تجاوز نمي‌کرد و شديداً خسته مي‌شد؛ در چنين شرايطي چگونه مي‌توانستم راه را بر او سد کنم و در قيامت جواب‌گو باشم؟ اين براي من درس بزرگي بود.»

زندگي خانوادگي
بانو ابطحي، دوران زندگي مشترک و رفتار همسر را چنين شرح مي‌دهد: «او هيچ‌وقت اعتراض نمي‌کرد که فرضاً چرا غذا درست نکردي يا چرا فلان غذا را نپختي و هروقت که به دلايلي نمي‌توانستم غذا بپزم، خودشان مي‌رفتند آشپزخانه و تخم مرغي درست مي‌کردند و با هم مي‌خورديم. در غذادادن به بچه‌ها پيش‌قدم بود و هروقت فرصت مي‌کرد، با آنان بازي مي‌نمود و سرگرمشان مي‌کرد. هيچ‌گاه فکر نمي‌کرد که تمام کارهاي خانه به عهده من است و هيچ‌‌گاه از کمک‌کردن به من دريغ نمي‌نمود.»

اين احترام به همسر و ساده‌زيستي به حدي بود که يکي از دوستان شهيد نقل مي‌کند: «شبي از جلسه‌اي برمي‌گشتيم، ديروقت بود؛ برخي از دوستان همراه آن شهيد آمده بودند که به منزل سيد رسيدند، ايشان به آن‌ها اصرار کردند که داخل خانه بياييد هرچه باشد با هم مي‌خوريم؛ ازآن‌جاکه آخر شب بود و همسرشان هم ظاهراً خوابيده بود، آن عالم وارسته حاضر نشد ايشان را بيدار کند. شام آن شب کوکوسبزي بود، شهيد هاشمي‌نژاد ظرفي که غذا در آن بود به همراه پارچه‌اي برداشت و آورد جلو دوستان. خيلي بي‌آلايش و ساده نشست و با دوستانش بدون هيچ پيرايه‌اي شام خود را خورد.»

اين دوست و همراه توضيح مي‌دهد: «اصولاً شهيد هاشمي‌نژاد کارهاي شخصي‌اش را خودش انجام مي‌داد و سعي مي‌‌کرد واقعاً کمتر بر اهل خانه کاري را تحميل کند و آن‌ها را در زحمت قرار دهد. احترام خاصي براي خانواده و نظرات آنان قايل بود و با همسر و فرزندانش با مهرباني و رفتاري آغشته به عواطف قلبي برخورد مي‌نمود.»

فرزند شهيد نيز که حضور کم پدر در خانه را پررنگ درک کرده است، مي‌گويد: «پدرم نسبت به فرزندانش بسيار بااهميت برخورد مي‌کرد. با اين‌که از نظر وقت در تنگنا بود، هرچند وقت يک‌بار ما را جمع مي‌کرد و گاهي تک‌تک به مسايل شرعي و فکري ما رسيدگي مي‌کرد و از نظر درسي و تحصيلي نيز مراقبت مي‌نمود.»

شهادت
زندگي سراسر تلاش شهيد، در صبح روز 7 مهرماه سال 1360، در دفتر حزب جمهوري اسلامي مشهد، به دست يکي از افراد سازمان منافقين متوقف مي‌شود.

بانو ابطحي در اين‌باره توصيفات زيبايي دارد: «شهيد عزيز ما زيبايي‌هاي خاصي در تاريخ شهادت داشت؛ زيرا هنگام شهادتش با سال‌روز شهادت نهمين فروغ امامت که فرزند اولش را به نام ايشان ناميد، مصادف بود. چهلمين روز شهادتش مقارن با عاشورا شد و سالگرد شهادتش هم تقارن با عيد قربان داشت. اين شهيد تنها به ما تعلق نداشت و مسايل خانوادگي مطرح نبود؛ فقدان ايشان براي من از آن جهت تأثرانگيز است که طبق روايت شريفي، وقتي عالمي مي‌ميرد شکافي در اسلام ايجاد مي‌شود که هيچ‌چيز قادر به پرکردن آن نيست. اين‌طور نباشد که بگوييم ما از اين شهادت‌ها متأثر نيستيم، بلکه شديداً هم متأسفيم، اما ناراحتي خود را به صورت کينه‌اي عميق در قلب‌هاي خود نگه مي‌داريم تا به وسيله آن خرمن زندگي ننگين دشمنان اسلام را از هستي ساقط کرده و بسوزانيم.»

پس از شهادت
اداره زندگي، با نبود هميشگي پدر، مسلماً سخت است و ناراحت‌کننده؛ پدري که مهربان بود و صبور، کوشا بود و همدم. همسر و همراه شهيد در اين‌باره مي‌گويد: «به هنگام شهادتش لحظات سختي بر ما گذشت؛ بس مشکل است که فرزند خردسالي از مادري پدرش را بخواهد و مادر نتواند به او جوابي بدهد. فرزندان کوچکي که مفهوم شهادت را هنوز درک نمي‌کردند. در چنين شرايطي به خاطر بچه‌ها بايد خونسردي‌ام را حفظ مي‌کردم و بر اوضاع مسلط مي‌بودم. مشکلات زياد بودند،‌ اما الحمدلله با کمک خدا توانسته‌ام تا حدود زيادي آثار سوء‌ اين فقدان را در بچه‌ها از بين ببرم. بالاترين وظيفه من تربيت فرزنداني مسلمان و مقاوم بود که ان‌شاءالله و به لطف خدا در آينده نقش مؤثرتري از پدر را ايفا کنند.»


ویدیو مرتبط :
مراسم یاد بود بانو قاسم نژاد همسر حاج حسن خلج