سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



سرمقاله اعتماد/ سخنان جالب یک عضو پایداری


اعتماد/ « سخنان جالب یک عضو پایداری » عنوان یادداشت روز روزنامه اعتماد به قلم است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

برای تحلیل وضعیت یک جناح یا گروه سیاسی کافی است سخنان عناصر اصلی آن گروه را تجزیه و تحلیل کنیم و منطق پنهان مانده در پشت پرده اظهارات آنان را عیان کنیم. جبهه پایداری وضعیتی ناپایدار در جبهه اصولگرایی دارد. آنها از یک سو می‌خواهند حمایت خود از احمدی‌نژاد را تداوم دهند، و از سوی دیگر درصددند که میان اصولگرایان وحدت ایجاد کنند. چنین گامی متناقض است، زیرا مثل این می‌ماند که کسی هم بخواهد ورزیده شود و همزمان همیشه در حال استراحت باشد!
وقتی که فردی مثل آقای توکلی، احمدی‌نژاد را اصولا جزو مجموعه اصولگرایان نمی‌داند و معتقد است که «آقای احمدی‌نژاد منتسب به اصولگرایان بود؛ هر چند نه او خودش را اصولگرا می‌دانست و نه من او را اصولگرا می‌دانستم»، چگونه می‌توان چنین وحدتی را به دست آورد؟ خدا می‌داند. روزنامه اعتماد در چهارشنبه گذشته گفت‌وگویی را با آقای حسینیان از اعضای اصلی جبهه پایداری انجام داده است که نکات مهمی دارد و توجه به ساختار آن، می‌تواند به درک بهتر از این جناح کمک کند. بخشی از اظهارات وی در این مصاحبه را با هم مرور می‌کنیم:
«من از احمدی‌نژاد حمایت کرده‌ام و اگر اوضاع همین‌طور باشد همچنان بر این حمایت خودم اصرار دارم. اما تا حالا هیچ پیشنهادی برای اتحاد هیچ گروه و جبهه‌ای برای احمدی‌نژاد نداشته‌ام. چون من احمدی‌نژاد را دارای یک پایگاه مردمی و کف مشخص رای می‌دانم که احتیاجی ندارد تا برای موفقیت در انتخابات در کنار کسی قرار بگیرد یا بخواهد از آرای گروهی به نفع خودش و موفقیت شخصی‌اش استفاده کند. من فکر می‌کنم در نهایت اگر در این معادله کسی به کس دیگر احتیاج داشته باشد، این اصولگرایان هستند که به احمدی‌نژاد نیاز دارند. هم از نظر سبد رای احمدی‌نژاد و هم از این نظر که بتواند به حرکت آنها نظم دهد... ظرفیت آقای احمدی‌نژاد، شخص خودش است... وقتی می‌گوییم تیم احمدی‌نژاد، آن تیم بدون این شخص ظرفیت چندانی ندارد. نه اینکه از نظر من آن تیم بدون کارایی باشد اما من فکر می‌کنم ظرفیتی که آقای احمدی‌نژاد به وجود آورد، در شخص خودش متجلی می‌شود و بقیه هم زیر این سایه شخصیت می‌گیرند. بنابراین جایی هم آن را به کار می‌گیرد که بتواند تعیین‌کننده باشد... اینقدر که شما اصلاح‌طلبان و دولت، آقای لاریجانی را این روزها دوست دارید، رفقای دیروزشان به ایشان نزدیک نیستند. به هر حال آقای لاریجانی راه خودش را می‌رود و راهش جداست.»
نخستین و مهم‌ترین مساله این گفت‌وگو این است که کلیت جناح اصولگرایی نزد این افراد به یک شخص یعنی احمدی‌نژاد تقلیل یافته است. شخصی که هیچ یک از اطرافیان او نیز واجد حداقلی از اعتبار سیاسی مستقل از او نیستند. در واقع اصولگرایی که از گذشته بر یک بدنه قابل توجه و نه فرد متکی بود، اکنون کارش به جایی رسیده که تنها امیدش به یک فرد است و این پرسش را پاسخ نمی‌دهد که چرا اصولگرایی به چنین روزی افتاده که تمامی تخم‌مرغ‌هایش باید در سبد یک نفر چیده شود؟ آیا به دلیل عملکرد ناصحیح خودشان به این روز افتاده‌اند، یا آنکه مردم از آنان روی تافته‌اند؟ از همه مهم‌تر اینکه فرض کنند که به هر دلیلی وی نتواند در عرصه سیاست حضور پیدا کند، آیا این امر به معنای پایان جناح اصولگراست؟ به علاوه حمایت جبهه پایداری و این عضو جبهه از احمدی‌نژاد چه منطقی دارد؟ آیا برای کسب رای و اعتبار از اوست یا به خط‌مشی و عملکرد او هم ایمان دارند؟ اگر حالت اول است که بحثی نمی‌ماند، ولی اگر خط‌مشی او را قبول دارند، چرا درباره عملکرد او مسوولیت نمی‌پذیرند؟ چرا صریح و شفاف خود را در وضعیت و میراث وحشتناک باقیمانده از او مسوول نمی‌دانند؟ چرا پاسخگوی فساد گسترده در آن دولت نیستند؟
موضوع دیگری که از سخنان این عضو جبهه پایداری می‌توان فهمید این است که علاقه و حمایت وی از احمدی‌نژاد از موضع تاکتیکی و ناچاری است؛ به عبارت دیگر اگر دقت کنیم از هیچ عملکرد و خط‌مشی وی حمایت نمی‌کند، بلکه فقط به این دلیل که گمان می‌کنند، او زمینه مردمی دارد، می‌خواهند خود را به او نزدیک کنند. چنین نگرشی صد درصد خلاف بدیهیات اصولگرایی است و با هیچ تعریفی از این جناح سازگار نیست. این نوع سیاستِ طفیلی بودن، عارضه جدی برای یک گروه سیاسی است. جالب اینکه احمدی‌نژاد هم این جماعت را با همین منطق تحویل نمی‌گیرد و به درستی آنها را عددی حساب نمی‌کند، چرا که این گروه خودشان هم اعتقاد دارند که عددی نیستند. نکته‌ای که این آقا فراموش کرده، این است که سیاست احمدی‌نژاد، سیاست صفر و یک است، یا تمام‌قد با او هستید، یا باید بروید کنار، یا به طور کامل از او حمایت می‌کنید و در واقع خودتان را به او آویزان می‌کنید، یا اینکه بروید و تنهایی عمل کنید. چرا یک نیروی سیاسی باید تا این حد بی‌اصول شود که خود را به یک فرد آویزان کند؟ تنها یک دلیل دارد، عشق به قدرت به هر قیمت. این گروه سیاسی امروز خود را در موقعیتی که رای‌آوری باشد نمی‌بیند، نه قادر است از عملکرد احمدی‌نژاد دفاع کند، چون مصداق آش خورده و دهان سوخته می‌شوند، زیرا به گمان آقایان حمایت از احمدی‌نژاد بدون حضور خودش هیچ فایده‌ای ندارد؛ از سوی دیگر حاضر نیستند از عملکرد او انتقاد کنند، چرا که خودشان هم در آن شریک بوده‌اند و هرگونه انتقادی به خودشان نیز برمی‌گردد. از عملکرد مستقل خودشان هم نمی‌توانند دفاع کنند، چرا که در قضیه مخالفت با برجام تیر خلاص را به خودشان زدند. در نتیجه در میان زمین و آسمان معلق مانده‌اند، حتی اصولگرایان دیگر هم از وحدت احتمالی با آنان اجتناب می‌کنند، چون وجود افراد منتسب به این دو گروه اصولگرایی موجب طرح پرسش‌های بی‌پاسخ و فراوانی می‌شود که به ریزش آرا منجرخواهد شد. چون می‌دانند که اصولگرایان واقعی با آنان وحدت نمی‌کنند، از الان ساز اخراج آقای لاریجانی را از اصولگرایی کوک کرده‌اند؛ به این می‌گویند پیش گرفتن دست برای پس نیفتادن.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
سخنان جالب اکبر اعتماد در دفاع از حقوق هسته ای ایران