من هم می آیم (درباره فراخوان ایرانیان برای حضور در کتابفروشی ها) پژمان موسوی*


اما آمارها خیلی چیزها را هم نمی بینند؛ مثلاً نمی بینند لرزش دست های پیرمرد را توی قفسه کتابفروشی وقتی چشم تیز کرده و دارد کتابی تازه چاپ را ورق می زند، یا نمی بینند بهترین هدیه برای «عزیز ترین ها»، هنوز کتاب است نه هیچ چیز دیگر، نمی بینند راسته انقلاب و کریم خان را که هنوز پاتوق کتابخوان ها و کتابگردهاست و فست فود و رستوران هنوز هم نتوانسته است جای آنها را بگیرد؛ این ها را هم اگر ببینند، این همه شور و شوق برای حضور در کتابفروشی ها را که یک ماهی می شود در شبکه های مجازی و زندگی واقعی جاری شده است دیگر اصلاً نمی بینند، یعنی نمی توانند ببینند اصلاً؛ مگر می توانند این همه شور و شوق و انگیزه را ببینند و باز هم ناامیدانه از گریز ایرانیان از کتاب و کتابخوانی بگویند؟
درست است که یک روز در سال است این شور و شوق و این هم افزایی، اما قد یک سال کش می آید و با شدت و ضعفی معنا دار، در طول سال تداوم می یابد. اصلاً مگر بد است این یک روز بودن؟ روز تولد هر آدم هم یک روز است و جهان هم در روزی مثل این روزها، به وجود آمده و بتدریج به تکامل رسیده است. مهم همین بلوغ تدریجی و تکامل پلکانی است؛ همین که یک روز بهانه ای شود برای حضور در کتابفروشی ها، همین کافیست برای جرقه یک «راه» تازه: راهی که بی شک غایت و نهایتش فرهیختگی و فرزانگی یک ملت خواهد بود. راه زیادی نیامده ایم، این دومین سالی است که اهالی فرهنگ و هنر و مردم به دعوت احمد مسجد جامعی پاسخ مثبت داده اند و اعلام کرده اند که امروز پنجشنبه 28 اردیبهشت ماه، همزمان با پنجمین روز هفته کتاب، به کتابفروشی ها می آیند و کتاب می خرند.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در فراخوان امسال خود دست روی نکته مهمی می گذارد وقتی می گوید: «باید همه کمک کنیم که رونق به کتابفروشی ها برگردد. سال گذشته در آخرین پنجشنبه هفته کتاب همراه با گروهی از اهل علم و دانش و بزرگان دینی و فرهنگی کشور از مردم دعوت کردیم به کتابفروشی ها بروند و خرید کنند. بسیاری از مردم و نخبگان به این دعوت پاسخ دادند. در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور مانند قم، شیراز و... برخی از نخبگان و مقام ها نیز به این دعوت پاسخ دادند. این حرکت یک حرکت نمادین بود. با یک حرکت نمادین نمی شود انتظار داشت که مشکل ساختاری و ریشه ای حل شود، اما کمک می کند که این موضوع برای همه اهمیت پیدا کند.»
او درست می گوید، همین که این دست حرکات نمادین، کتاب و کتابخوانی را به کانون توجه بیاورد هم کافی است، همین نشان می دهد که یک جای کار ما در کتابخوانی می لنگد و باید فکری اساسی به حالش بکنیم. این حرکت می تواند یک آغاز خوب و تأثیر گذار باشد، آغازی برای حل ریشه ای یک مشکل بزرگ. مشکلی که بیش از آنکه به کم توجهی برخی از ما به خرید و مطالعه کتاب برگردد، به مؤثر ندانستن و کم اهمیت تلقی کردن نقش کتاب در زندگی هایمان بر می گردد. اینکه نمی دانیم کتاب، مهم ترین وسیله انتقال حقایق و کارنامه و میراث فرهنگ و معرفت بشر است. اهمیت و نقش کتاب در توسعه فرهنگی تا بدان جاست که امروزه میزان زمانی را که هر ملتی به خواندن کتاب اختصاص می دهد با میزان توسعه آن کشور مقایسه می کنند. دستیابی به اهداف توسعه اجتماعی و فرهنگی ممکن نیست مگر به تحقق و لوازم آن؛ و کتاب و کتابخوانی یکی از مهم ترین لوازم هر توسعه پایداری است. امروزمان را به کتابگردی و حضور در کتابفروشی ها برای خرید و تورق کتاب این یار دیرین اختصاص دهیم، ضرر نمی کنیم...
*روزنامه نگار
**روزنامه ایران/پنجشنبه بیست و هشتم آبان 1394
9345**2054

انتهای پیام /*


ویدیو مرتبط :
به موسوی گفتم بیا تلویزیون!گفت:می آیم برای بیانیه خوانی