سرگرمی
2 دقیقه پیش | دانلود بازی اندرویداندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفنهای همراه و تبلتها عرضه مینماید و ... |
2 دقیقه پیش | بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legendsآخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ... |
گفتگو با فرحناز موسوی مدنی مدیر شرکت عطر و طعم مگنولیا
isti/ فرهنگ کارآفرینی نداریم
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی معاونت علمی وفناوری رئیس جمهوری؛ پیش از آنکه شرکت تاسیس شود، یکی پزشک بوده و دیگری محقق. زندگی خوبی داشتهاند و شاید کمتر کسی در چنین شرایطی دست به ریسک بزند و وارد راه پرپیچ و خم تاسیس یک شرکت شود. اما دکتر برکتین رویاهای بزرگتری در سر داشت که با همکاری همسر پزشکش میسر شد. این روزها او سرپرست بخش تحقیق و آر اند دی است و کارهای مدیریتی را به همسرش سپرده. با فرحناز موسوی مدنی، رئیس هیاتمدیره شرکت دانشبنیان «عطر و طعم مگنولیا»، درباره روزهای سخت کارآفرینی به گفتوگو پرداختهایم که حاصل آن از نظرتان میگذرد.
برای شروع، لطفا درباره سیر تکاملی شرکتتان توضیح بفرمایید.
ما این کار را از سال 80 شروع کردیم و شروعش هم با موسسهای بود که در زمینه فرمولاسیون طعم فعالیت میکرد به اسم «موسسه صنایع غذایی برکتین». با کمترین امکانات، این کار را شروع کردیم. استارت کار با فرمولاسیون یک سری طعم برای کارخانههای صنایع غذایی بود که خیلی خوب از آنها استقبال شد و به دنبال آن، تقاضا کردند که این طعمها را نیاز دارند تا در حد انبوه تهیه کنند و بخرند.
این فرمولاسیون طعم دقیقا به چه معناست؟
کارخانههای صنایع غذایی شاخههای مختلفی دارند؛ مثل صنایع لبنی، شیرینی و شکلات، نوشیدنی، اسنک، گوشتی و کنسرو و مواردی از این دست. اینها برای فرآوردههایشان طعمهای مختلف را استفاده میکنند که این طعمها مثلا در صنایع شیرینی و شکلات مثل طعم وانیل، کارامل، هلو، سیب و... است. در صنایع نوشیدنی به همین ترتیب و در صنعت چیپس هم مثل طعم سرکهنمکی، کچاپ، مکزیکی، پیاز جعفری و بسیاری طعمهای دیگر. این طعمها تا قبل از اینکه ما فعالیت خود را شروع کنیم، کاملا وارداتی و شرکتهای عمدتا آمریکایی و اروپایی تولیدکننده آنها بودند. خیلی از این شرکتها هم از 30، 40 سال پیش در ایران نمایندگی داشتند. بخشی از محصولاتشان در صنایع غذایی استفاده میشد و بخشی دیگر به عنوان عطر در صنایع آرایشی و بهداشتی و بخشی هم در صنایع دارویی. ما تصمیم گرفتیم این کار را در ایران برای اولین بار انجام بدهیم. موسسه ما صرفا فرمولاسیون طعم را انجام میداد. وقتی فرمولاسیون یکسری طعم را طراحی و به کارخانههای صنایع غذایی ارائه کرد، آنها خیلی خوششان آمد و استقبال کردند. مثلا یکی از کارهای اولیهای که انجام دادیم، طعم دوغ بود؛ ماده درست کردیم که دوغ را هم گازدار میکرد و هم طعمدار. این کار را برای شرکت سبلان انجام دادیم. پروژههایی را هم برای شرکت مزمز داشتیم و تمام طعمهای این شرکت در سال 80 را ما طراحی کردیم. پروژههای دیگرمان برای شرکتهایی چون تکماکارون و غیره را هم استارت زدیم. استقبال خیلی خوب بود و همین، انگیزهای شد برای اینکه شرکت عطر و طعم مگنولیا را با هدف تولید انبوه این طعمها ثبت و سال 84 پروانه بهرهبرداری صنایع غذایی را گرفتیم. کارخانه را هم در ساوه، شهر صنعتی کاوه، ساختیم و شروع به تولید انبوه کردیم. یکی از تمایزهای شرکت ما این بود که ما طعم را متناسب با ذائقه ایرانی طراحی میکردیم و امکان پشتیبانی فنیمان نسبت به رقبا، به دلیل مجاورت و نزدیکی کارخانه ما با کارخانههای صنایع غذایی، بالاتر بود. بعد از آنکه کارمان را در شهر صنعتی کاوه استارت زدیم، به تدریج وارد زمینههای مختلف شدیم و تا الان بیشتر از 400 نوع طعم را به مرحله تولید انبوه رساندهایم. تقریبا از 2 سال پیش، خط تولید رنگهای طبیعی خوراکیمان را هم استارت زدهایم. دلیل ورود به این زمینه هم این بود که در ایران رنگهای شیمیایی به وفور استفاده میشوند که خیلی از این رنگها از مواد نفتی استخراج میشوند و میتوانند عوارض زیادی برای انسان ایجاد کنند؛ مثل سرطانها، سندرم بیشفعالی در کودکان و یا ایجاد اختلالات کروموزومی و ناباروری. از طرفی، رنگهای طبیعی وارداتی هم فوقالعاده گران هستند و خیلی از کارخانهها و واحدهای صنفی اگر بخواهند از آنها استفاده کنند، به دلیل اینکه بهای تمامشده کالایشان زیاد میشود، توان رقابتیشان را از دست میدهند. با این هدف، ما شروع به تولید رنگهای طبیعی کردیم که بتوانیم با قیمت مناسب آنها را به کارخانهها عرضه کنیم. از یک رنگ زرد شروع کردیم و الان طیف رنگیمان را به حدود 11 رنگ مختلف رساندهایم.
پیش از سال 80 و تاسیس موسسه، مشغول چه کاری بودید و اصلا چطور شد که وارد این حوزه شدید؟
من پزشک بودم و همسرم تخصص صنایع غذایی داشت و خیلی هم به این کار علاقهمند بود. او قبلا هم یکسری کارهای تحقیقاتی در رابطه با صنعت غذا انجام داده بود و تخصص ویژهاش هم طراحی فرمولاسیون طعم بود. بعد از تاسیس شرکت، وظایف را تقسیم کردیم و او بر قسمت آر اند دی، آزمایشگاهها و تولید فعالیتش را متمرکز کرد و من بر قسمت بازرگانی، تبلیغات، اداری و مالی. کمکم به دلیل زیاد شدن حجم فعالیتهایمان، کار پزشکیام را محدود کردم.
شما پزشک بودید و همسرتان متخصص صنایع غذایی. اینطور که معلوم است، هیچکدامتان تخصصی در زمینههای تجاریسازی و مدیریت منابع مالی نداشتید. چطور توانستید کار را پیش ببرید؟
کاملا درست میگویید. واقعیت این است که ما هیچکدام تجربه مدیریتی نداشتیم؛ منتهی ما از چند منبع استفاده کردیم تا توان و اطلاعات مدیریتیمان را بالا ببریم. یکی از طریق برقراری ارتباط با کسانی بود که تولیدکننده و صاحب صنعت بودند و در اوایل کار از تجربیاتشان استفاده کردیم. دیگر اینکه به صورت متفرقه مطالعاتی را انجام دادیم. در مراحل بعد که یک مقدار شرکت شکل گرفت و توان مالیاش بهتر شد، از گروههای مختلف مشاور استفاده کردیم. مثلا با سازمان مدیریت صنعتی شروع به همکاری کردیم و از مشاوره آنها بهره گرفتیم و در مقاطع مختلف، مشاورانی را استخدام کردیم. اینها خیلی کمک کردند که دید خوبی نسبت به کار پیدا کنیم. تجربه کار هم خیلی مهم است.
سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
ما سرمایه اولیه چندانی نداشتیم و از منابع خاصی هم استفاده نکردیم. از طراحی یک محصول شروع کردیم که برای شرکت سبلان بود. این شرکت وقتی طعم را پسندید، سفارش داد و خودش کمکم شروع به کار کرد و بعد هم مزمز و یکییکی مشتریهایمان زیاد شدند. اتفاقا چون سرمایه خاصی در میان نبود، مشکلات خیلی زیادی داشتیم که با آنها دست و پنجه نرم کردیم. تنها در یک مرحله ساخت کارخانه، وام مختصری از بانک گرفتیم که برای بازپرداخت آن هم دچار مشکل بودیم. ولی قدم به قدم تولیدمان افزایش پیدا کرد و هر چقدر که سود می کردیم، آن را وارد کار میکردیم و توسعه میدادیم. حتی ما چند سال بعد از زمانی که کارخانه اولمان ساخته شد، فاز دوم ساخت کارخانه را شروع کردیم و در فاز دوم، آزمایشگاههایمان را توسعه دادیم و 7 آزمایشگاه برای طعم ساختیم. بعد هم کارخانه دوم در شهر صنعتی کاوه را خریداری کردیم که آن هم در مرحله آمادهسازی و راهاندازی است.
گفتید در ابتدا که وارد کار شدید، مشکلات بسیار زیادی داشتید. میشود چندتا از این مشکلات را ذکر کنید؟
شاید آن چیزی که تمام این سالها کمک کرده که مشکلات را پشت سر بگذاریم، هدفی بوده که خیلی برایمان اهمیت داشته است و بعد انگیزه قوی و پشت کار. مثلا همان زمانی که ما میخواستیم کار را شروع کنیم، یکی از مهمترین مشکلاتمان، مسائل مالی بود. در ابتدا از کارخانه، تنها یک زمین داشتیم که باید آن را میساختیم. سرمایه زیادی لازم بود تا این کارخانه ساخته شود و به مرحله بهرهبرداری برسد. از طرف دیگر، به یک دوره تنفس نیاز داشتیم که محصول در بازار فروش برود و بتوانیم دین خود را به بانک پرداخت کنیم. یکی از مشکلات این بود که بانکها تسهیلات را به کسانی میدادند که پول داشتند و وقتی کسی که پولی نداشت و میخواست یک بیزینس را استارت بزند، بانک هم تسهیلات کمتری به او میداد در صورتی که بیشترین نیاز همان اول کار است. الان هم همینطور است. به این دلیل ما تسهیلاتی گرفتیم که خیلی محدود بود و این باعث شد کار با سرعت کمتری جلو برود. از آن طرف، بازپرداخت وام مثلا از 6 ماه بعد شروع شد در حالی که یک سال طول کشید تا کارخانه را بسازیم و یک سال زمان برد تا پروانهها را بگیریم. به همین علت مجبور شدیم تمام منابع شرکت را برای پرداخت اقساط وام با بهره 28 درصد صرف کنیم. بخش اعظمی از توان و وقت ما صرف حل کردن اینطور مشکلات شد تا اینکه بخواهیم کار را جلو ببریم.
مشکل دیگر، مسائل ارتباطی بود. این صنعت جدید بود و افرادی که متخصص آن باشند، در اختیار نداشتیم. بحث دیگر هم نیروی انسانی بود چون انتخاب افرادی برای هر قسمت که واقعا کیفیت کارشان در سطح بالایی باشد، سخت بود.
چطور توانستید در حضور شرکتهای باسابقه اروپایی و آمریکایی بازار را قانع کنید که محصول شما را بپذیرند؟
طعم چیزی است که با نسبت خیلی کم در محصولات غذایی استفاده میشود و در عین حال میتواند سرنوشت محصول را تغییر دهد. انتخاب طعم به این شکل است که شما نمونه محصولتان را میسازید و در شرایط کاملا رقابتی، کنار محصول رقبایتان تست میشود. بعد از اینکه تستهای اولیه انجام شد و مورد قبول قرار گرفت، طعم خریداری میشود. در آن زمان هم شرکتهای رقیب ما بسیار قدرتمند بودند و محصول ما بدون اینکه هیچ دید خاصی نسبت به آن وجود داشته باشد، در کنار محصولات دیگر، در کارخانهها تست میشد و بر اساس نتایج این تستها، انتخاب میشد. یکی از این نتایج، پروفایل طعمی یا آن حس و بویی است که ایجاد میکند. هارمونی طعم با محصول پایه، ماندگاری طعم، دوز مصرف، قدرت طعم و در نهایت قیمت، عوامل تعیینکننده دیگر هستند. اگر همه اینها مورد تایید باشد، در نهایت آن محصول انتخاب میشود. ما کاری برای معرفی محصول انجام ندادیم. در واقع کیفیت محصول است که طی این سالها خودش را معرفی کرده است.
از چه سالی عنوان دانشبنیان را کسب کردید؟
از اردیبهشت سال گذشته.
مدیریت یک شرکت دانشبنیان با مدیریت یک شرکت معمولی چه تفاوتی دارد؟
خیلی تفاوت دارد. بیشتر از هر چیز و در درجه اول این تفاوت برمیگردد به نگرش مدیران آن شرکت به شرکت دانشبنیان و درکی که از دانشبنیان بودن باید داشته باشند. دانشبنیان بودن یعنی شما باید تمام ارکان دانش را در شرکتتان برقرار کنید و همه پرسنلتان را به سمتی ببرید که در کار خودشان متخصص باشند و دانششان را منتقل کنند؛ چه در واحدهای آر اند دی، چه واحدهای اداری و فروش و چه... چون انجام یک کار حرفهای نیاز به کسب مهارت زیادی دارد. شرکت دانشبنیان باید به گونهای باشد که آموزش نقش مهمی را در شرکت ایفا کند و انتقال دانش مهم باشد. چنین شرکتی محصول شرکتهای دیگر را کپیبرداری نمیکند بلکه محصولاتش را از پایه طراحی میکند و لیدر یکسری محصولات میشود که تا پیش از آن وجود نداشته است. البته بیشترین ارزش افزوده را هم به محصول میدهد چون محصولات رقابتی را همه تولید میکنند. شما زمانی میتوانید ارزش افزوده بالایی به محصول بدهید که لیدر باشید و وارد بازار که میشوید، یک طرح نو داشته باشید. ما فرمولاسیون تمام این 400 نوع محصولی را که داریم، از پایه خودمان طراحی کردهایم.
نکتهای درباره انتخاب نیروی انسانی گفتید. شما چطور نیروی انسانی با این حساسیت را انتخاب میکنید و با چه مکانیزمی آنها را در مجموعه نگه میدارید؟
اینها دو بحث متفاوت است. یکی فرایند جذب است و دیگری فرایند نگهداشت. در فرایند جذب نیروی انسانی، شما باید دقیقا بدانید که چکار میخواهید بکنید و ساختار سازمانیتان را چطور میخواهید بچینید تا بدانید چه نیرویی را در چه مقطعی استخدام کنید. گاهی ممکن است یک نیروی خیلی خوب بگیرید و حقوق بالایی هم برایش تعریف کنید ولی در آن مقطع برای شما کارایی نداشته باشد. تشخیص این قضیه خیلی مهم است. در مورد نگهداشت نیرو هم دو سری انگیزه وجود دارد؛ انگیزههای مالی و بعضی هم معنوی. اگر نیرویی را جذب کنید که بتوانید به او یک مقدار اختیارات و قدرت رهبری در حوزه کاری خودش را بدهید تا بتواند با چالشهای متفاوت مواجه شود و حلشان کند، فکر میکنم بیشترین انگیزه را به او دادهاید که خودش از کاری که دارد انجام میدهد، احساس رضایت کند.
شما سالهاست در مقام مدیر یک شرکت دانشبنیان فعالیت دارید. حتما در زمانها و مقاطع خاصی، یکسری احساس نیاز داشتهاید. به نظر شما چه ضعفها و خلأهایی در این حوزه وجود دارد؟
مسائل کم نیست. خبر خوب این است که در دو، سه سال اخیر حرکتهایی انجام شده که جای امیدواری و تشکر دارد. مشخص است که عزم دولت جدید بر این است که از تولید و به خصوص شرکتهای دانشبنیان حمایت کند. ولی ما هنوز فاصله زیادی داریم با آن چیزی که باید باشد. مثلا یکسری قوانین وجود دارد برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان ولی وقتی در مرحله عمل قرار میگیرد، آنقدر تبصره و اما و اگر دارد که نمیتواند اطمینان لازم را در تولیدکننده به وجود بیاورد که بپذیرد واقعا ایدهاش قابلیت اجرا دارد یا نه. اگر هم دارد، آیا در زمانی که باید انجام شود، انجام میشود؟ مثلا خود ما تسهیلاتی را از صندوق نوآوری گرفتهایم. خیلی هم زحمت کشیدهاند. ولی الان حدود یک سال و نیم از مرحله تصویب واممان گذشته و هنوز هم به صورت کامل پرداخت نشده است. بهرهاش هم خیلی تفاوتی با بانکها ندارد. ابتدا قرار بود که بخشی از وام را دولت یا صندوق توسعه ملی ضمانت کند ولی حالا طوری شده که حتما باید وثیقه ملکی گذاشت. بعد هم اختلاف بهره این وام با وام بانکها زیاد نیست اما زمان پرداختش آنقدر طولانی است که عملا خیلی از کارها را نمیتوانید انجام دهید. اگر این پروسههای حمایتی یک مقدار روانتر و راحتتر شود، بهتر است.
بحث دیگر، لیزینگ محصولات دانشبنیان است که علیرغم اینکه مطرح شده، ما هنوز - در یک سال گذشته - نتوانستهایم از آن استفاده کنیم. یکسری مشکلات و موانع وجود داشت که امکان استفاده از لیزینگ به صورت عملیاتی نبود. چون شرایطی را برای لیزینگ محصولات گذاشته بودند که عملا جمع شدن تمام این شرایط با هم - بخشی مربوط به ما میشد و بخشی هم مربوط به خریداران – امکانپذیر نبود. باید یک مقدار شرایط آسانتر شود.
موارد دیگری هم هست؛ مثلا بحث قوانین واردات. گاهی برای تامین مواد اولیه، کالا را از کانالهای درست وارد میکنید، نقد هم پرداخت میکنید - چون نمیتوانید السی باز کنید - اما در گمرک دو، سه ماه متوقف میشود تا به مرحله ترخیص برسد. علتش هم عدم آشنایی مسئولان گمرک با محصولات است.
پس هنوز هم مشکلات زیادی دارید.
اگر عمیقتر به این مشکلات نگاه کنیم، میبینیم که خیلیهایش به مشکلات عمیق فرهنگی برمیگردد. اگر میخواهیم این مشکلات با سرعت خوبی حل شود، باید نگاه به تولید و کارآفرینی را از زمانی که فرد متولد میشود، در او نهادینه کنیم. فرهنگ را در خانه ایجاد کنیم و برای کار ارزش و احترام قائل شویم. این وظیفه بر عهده صدا و سیما و مدارس نیز است. اگر تقدس و احترام کار و کارآفرینی را جزو فرهنگمان کنیم، خیلی از مشکلاتمان حل میشود و این یک کار فرهنگی ملی بزرگ است.
منبع:
ویدیو مرتبط :
گفتگو با مدیر بین الملل شرکت فناپ در اینوتکس 2015