سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



سرمقاله رسالت/ کلامی از سر نصح با اصلاح طلبان


سرمقاله رسالت/ کلامی از سر نصح با اصلاح طلبان رسالت/ « کلامی از سر نصح با اصلاح طلبان » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سید مسعود شهیدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

انتخابات اسفند 94 برای اصلاح طلبان و اصولگرایان و برای حزب عدالت و توسعه، درس های بسیاری داشت که باید به هرکدام جداگانه پرداخت . در اولین گام، اصلاح طلبان موضوع این نوشته اند. انتخابات اسفند نشان داد که در سراسر کشور گرایش مردم به اصلاح طلبان افزایش یافته و اگرچه در دور اول به آن حد نرسیده که یک فراکسیون اکثریت تشکیل دهند، اما بدون تردید نسبت به سه مجلس گذشته، موقعیت بسیار بالاتری را کسب کرده اند.
به همین جهت از سر دلسوزی ، نکته ای حیاتی و سرنوشت ساز را یاد آور می شود . برای تحلیل موقعیت کنونی ابتدا باید گذشته را مرور کرد . قبلا در دو مرحله ، چنین پیروزی ، درسطحی بالاتر ، برای
اصلاح طلبان حاصل شده و فقط با بذل توجه نسبت به این تاریخچه است که می توان پیروزی کنونی را ارزیابی نموده و از آن محافظت کرد.
اولین پیروزی ، در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 حاصل شد و اصلاح طلبان توانستند در سطح کشور چهار برابر اصولگراها رأی بیاورند و در انتخابات مجلس ششم که دو سال بعد برگزار شد موفق شدند نود
در صد کرسی های مجلس را از آن خود کنند . آنها توانستند این موفقیت ممتاز اجتماعی و سیاسی را در انتخابات دور هشتم ریاست جمهوری و دور اول شوراها با فاصله زیاد از رقیب ، تکرار کنند .
آنها توانستند با موفقیت در چهار انتخابات متوالی ، قوای مجریه ، مقننه و شوراها را برای یک دوره هشت ساله ، در اختیاربگیرند ، ولی چرا نتوانستند این موقعیت بسیار ممتاز را حفظ کنند . به دلایلی که خواهد آمد و باید بر آنها تأمل کرد ، آنها با ارتکاب یک خطای راهبردی، مردم را از خود هراسان و گریزان کردند ، به نحوی که مسیر آراء مردم تغییر کرد و در 8 انتخابات بعدی یعنی به مدت ده سال از رأی اکثریت محروم شدند . علت اصلی رویگردانی مردم بنا بر نظر برخی تحلیلگران اصلاح طلب ، افراط گرایی شدید ، تعریض بر اسلام ،خروج از چارچوب های نظام ، بحران آفرینی ، بی توجهی به مشکلات اصلی مردم و همسو شدن با دشمن در برخی امور بوده است.
این اقدامات که از سوی قشر افراطی اصلاح طلب انجام شده و به مرز براندازی رسیده ، متأسفانه از سوی اکثریت اصلاح طلبان معتدل، محکوم نشده و مورد اعتراض یا انتقاد جدی قرار نگرفته و با سکوت و مدارا ، همراه شده است ، سکوت معتدل ها سبب شد افراطی ها که یک اقلیت بودند ، میداندار اکثریت اصلاح طلبان شوند و اقدامات ساختار شکنانه آنها به پای همه اصلاح طلبان نوشته شود .ترجمه تئوری های بر اندازی نرم واجرای آن در داخل کشور، تلاش برای ایجاد حاکمیت دوگانه ، زمینه سازی برای ترویج نافرمانی مدنی، بحران آفرینی های امنیتی اجتماعی، تحصن، استعفای جمعی، تهمت زدن به نظام، دامن زدن به هرج و مرج مطبوعاتی ، زمینه سازی برای سپردن امام (ره) به موزه تاریخ ، تلاش برای تضعیف ولایت فقیه ، تخریب نهادهای انقلابی و اسلامی مثل شورای نگهبان و سپاه ، همسو شدن با مواضع دشمن در برخی مواضع کلیدی و مخالفت با فلسطین و حزب الله لبنان، مردم را از اصلاح طلبان و اصلاح طلبی رویگردان کرد. آن کسانی که در سال 76 با شعار درود بر سه سید فاطمی ، خمینی و خامنه ای، خاتمی، حرکت اصلاح طلبانه را شروع کردند ، در ادامه راه ، نه تنها، خمینی و خامنه ای را از فرهنگ اعتقادی و سیاسی خود حذف کردند، بلکه در سال آخر ، عبور از خاتمی را هم در دستور کار قرار دادند تا عهد و پیمان اولیه را به طور کامل زیر پا نهند.
کار به جایی رسید که رئیس دولت اصلاحات در سخنرانی دانشگاه تهران صریحا گفت: از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن را می شنوم، این حرف شخص اول اصلاحات معنایش این است که دشمن در درون جبهه اصلاحات لانه کرده است. عملکرد مجلس ششم، نه تنها از سوی اصولگراها ، بلکه از سوی ده ها تن از چهره های شاخص اصلاح طلب، نقطه ضعف بزرگی برای جریان اصلاح طلب معرفی و محکوم شد ولی آنچه موجب حیرت است آنکه، هرگز مقابله ای با افراط گراها که این خسارت را برای جبهه اصلاح طلب پدید آوردند، صورت نگرفت و هیچ فردی به عنوان مسئول آن تند روی ها معرفی یا مؤاخذه نشد. طبق گزارش پژوهشگران اصلاح طلب ، فقط 6 در صد از مصوبات مجلس ششم مربوط به زندگی و معیشت و اقتصاد جامعه بود و مهم ترین مصوبات در جهت اغراض سیاسی و هیجان زایی و بحران آفرینی بود. برخی از چهره های شاخص افراط گرای جریان اصلاحات ، برای توجیه کردن این عملکرد عجیب اعلان کردند اصلاح طلبان از ابتدا هیچ مسئولیتی در قبال اقتصاد مردم تعریف نکرده و هدف آنها توسعه سیاسی جامعه بوده است . در دوره هشت ساله اصلاحات ، آن چنان حمله به اصول و مبانی اسلام و انقلاب گسترش یافت و آن چنان آش شور شد که فریاد اعتراض آشپزهم بلند شد . وزیر ارشاد دولت اصلاحات که امروز پناهنده به دشمن است ، هنگام توقیف یکی از روزنامه های اصلاح طلب، از توقیف شدن آن روزنامه حمایت کرد و گفت: کفاره شراب خوری های بی حساب ، مخمور در میانه مستان نشستن است!.
گریزان شدن مردم از اصلاحات ، در شش دوره انتخابات متوالی امری پنهان نیست . گاه لیست های پیشنهادی اصلاح طلب ، کمترین استقبال مردمی را به همراه داشت یا دردور اول انتخابات ریاست جمهوری سال 84 کاندیدای اختصاصی اصلاح طلب ، فقط چهار میلیون رای مردم سراسر کشور را توانست کسب کند . عده ای از هواداران سطحی نگر در این شکست ها، دستگاه های دیگر را مقصر قلمداد می کردند ولی متفکران اصلاح طلب ، افراط و تند روی را عامل اصلی شکست معرفی کرده اند .
دوران دولت اصلاحات گذشت و چند سال بعد با تغییر شرایط زمان در سال 88 دوباره توجه جدیدی به سوی اصلاح طلبان جلب شد ، کاندیدای آنها مثل کاندیدای سال 76 ، ابتدا با رهبر انقلاب ملاقات و بیعت کرد و سپس به عنوان نخست وزیر امام (ره) و سید سبز وکاندیدای وفادار به اسلام و انقلاب وارد رقابت شد. در شهرهای بزرگ ، جمعیت های چشمگیری به دفاع از او به خیابانها آمدند ودر انتخابات ، نزدیک به 14 میلیون رای مردم به نام اصلاح طلبان به صندوق ها ریخته شد و در تهران رای اول را کسب کردند . با توجه به شکست های سنگین قبلی ، این موفقیت ، بسیار بزرگ به حساب می آمد .اما باکمال تعجب این بار هم اصلاح طلبان عینا همان خطای قبلی را تکرار کردند . این بار هم ، افراط گران اصلاح طلب ، میدان دار شدند و با القای تهمت تقلب ، جوانان بی گناه را به خیابانها کشانده ، دشمن خارجی را به مداخله تشویق کردند و طی هفت ماه ، اسلام ، انقلاب ، نظام ، امنیت ، اقتصاد ، قانون ، قانونگرایی و آبروی جهانی کشور و ملت را در معرض خطر قرار دادند . اصلاح طلبان معتدل هم درست مثل دفعه قبل ، به جای برخورد قاطعانه با این افراطها که به مرز براندازی رسید وبه جای برائت جستن از آن، ساکت نشستند، نگاه کردند و حاضر نشدند دامان خود را از این اتهام پاک کنند . این بار هم مردم از اصلاح طلبان رو گرداندند و نه تنها با اجتماع میلیونی 9 دی پاسخ دادند ، بلکه در انتخابات بعدی که انتخابات مجلس نهم بود ، 94 در صد کرسی های مجلس را به اصولگرایان سپردند . اصلاح طلبان این بارهم فرصت طلائی را به علت میدان دادن به افراط گران ومیدان دادن به آنها و سکوت در مقابل آنها از دست دادند .در انتخابات سال 92 نیز این روند نزولی ادامه یافت و آنها اعلان کردند طبق نظر سنجی ها ، کاندیدای آنها 5 در صد آراء مردم را به همراه داشته و به همین دلیل از او خواستند کناره گیری کند .
در انتخابات اسفند . اصلاح طلبان ، طبق دو مرحله ی قبل ،ابتدا ، عکس سی نفره کاندیداهای تهران را که نماد لیست کشوری آنها است ، زیر تصویر امام و رهبری قرار دادند تا به مردم بگویند به اسلام ، انقلاب ، امام ، نظام و رهبری وفادار خواهند بود . مردم هم با مشاهده این موضع گیری صحیح ، فرصت دیگری به آنها دادند تا این بار راه خدمت به مردم را بهتر از گذشته طی کنند . اکنون اصلاح طلبان در معرض سومین امتحان خود ، قرار گرفته اند تا پس از دوبار مشروط شدن ، این بار شایستگی خود را به سنجش بگذارند . اگرچه هنوز برای ارزیابی زود است ولی باید به اصلاح طلبان معتدل هشدار داد که در این سومین آزمایش ، هنوز مرکب رای مردم خشک نشده و هنوز نتایج انتخابات قطعی نشده ، همان افراط های گذشته دوباره ظاهر شده ، یکی می گوید حجاب آزاد باشد، دیگری می گوید ماه های قمری را باید از تقویم ایران حذف کنیم و سومی که افراطی ترین چهره مجلس ششم بوده ،دوباره میداندار شده و در روزنامه ها وسایت ها ی افراطی و تند رو، نقش لیدرو اطاق فکراصلاح طلبان را ایفا می کند و افکار عمومی هواداران را مدیریت می کند . اصلاح طلبان معتدل هم با وجودی که از شکست های قبلی درس ها گرفته اند و از انزوای قبلی خارج شده و اکنون یک فراکسیون قدرتمند مجلس اند ،باز هم همچون گذشته ، ساکت و صامت به این منظره نگاه می کنند . رئیس دولت اصلاحات در سال 91 با صراحت گفت: بزرگترین خطای ما در دوران اصلاحات و در سال 88 میدان دادن به افراطی ها بود ، شخصیت های دیگری هم به این خطا تاکید کرده اند ولی آنچه موجب حیرت است اینکه این اعتراف بزرگ ، اثری در میدان عمل ندارد . باز هم همان نظریه پردازان افراطی دهه 70 رسما نظریه پردازان اطاق های فکر جبهه اصلاحات و اداره کنندگان رسانه ها ی اصلاح طلب هستند و برای حرکت اصلاح طلبان ریل گذاری می کنند . اصلاح طلبان معتدل با وجود آنکه می دانند چه کسانی در افراط گری ها و شکست های گذشته نقش اصلی داشته اند اما معلوم نیست به چه دلیل به خود اجازه نمی دهند حداقل این افراطی ها را محترمانه باز نشسته کنند . آنها ساکت و بی صدا می نشینند تا شورای نگهبان و قوه قضائیه ، با هزینه سنگین ، افراطی های متخلف را حذف کند آنگاه در خلوت ابراز رضایت کنند . وجود افراطی ها در بالاترین سطوح سیاستگزاری جریان اصلاح طلب سبب شده ، اپوزیسیون ، برانداز ، بهائی ، هم جنس باز و سلطنت طلب ، همه درکنار اصلاح طلبان معتدل ،متدین و خط امامی صف کشیده و جبهه سبز تشکیل دهند و چهره و عملکرد اصلاح طلبان حقیقی را تخریب کنند . بیست سال است عملکرد این افراطی های شناخته شده ، مورد اعتراض بخشی از اصلاح طلبان است ولی معلوم نیست چه محذور و ملاحظه ای در کار است که هیچ کس دست به ترکیب این مجموعه ناهماهنگ نمی زند وآن را پالایش نمی کند . همه می نشینند نگاه می کنند تا راهبرد های افراطی ، شکست های بعدی را رقم زند . این سخن نصح آمیز ، فقط سخن یک اصولگرا نیست که حمل بر اغراض سیاسی شود ، این ، سخن واقع بینانه چهره های شاخص اصلاح طلب هم هست که هر از چند گاه برای نجات جبهه اصلاح طلبی ، گفته می شود . سه مورد از این سخنان از میان صدها سخن مشابه ،انتخاب شده تا به اصلاح طلبان معتدل تقدیم گردد :
1 – آقای اکبر اعلمی نماینده اصلاح طلبان در چند دوره مجلس ، قبل از انتخابات سال 88 طی نامه ای رسمی خطاب به مهندس موسوی کاندیدای اصلاح طلبان :
در طول 8 سال حضور در مجلس شورای اسلامی عملکرد بسیاری از نمایندگان مجلس و همه وزرا و مدیران خاتمی و احمدی نژاد را از نزدیک رصد کرده و بارها تعداد قابل توجهی از آنها را به خاطر قانون شکنی، فساد و سوء استفاده هایی که در دستگاه تحت امرشان وجود داشته به مجلس فراخوانده یا در قالب نطق و مصاحبه نسبت به عملکرد آنان واکنش نشان دادم که یقین دارم جنابعالی هم کم و بیش با آنها آشنا هستید. اکنون مشاهده می شود بسیاری از همان کسانی که با گفتار و کردار انحصار طلبانه و تمامت خواهانه خود و انحراف از معیارها و مطالبات مورد نظر مردم ،اسباب شکست حرکت اصلاح طلبانه مردم را فراهم ساختند هم اکنون نیز بوی کباب به مشامشان رسیده و با هدف سهم خواهی به همراه نمایندگان ،وزرا و مدیرانی که وصفش رفت شما را احاطه کرده اند و لاجرم این شائبه را به وجود آورده اند که در صورت به قدرت رسیدن مجدد جنابعالی ، این افراد کماکان امید مردم را به ناامیدی مبدل خواهند ساخت.
2 – آقای صادق زیبا کلام در مصاحبه با سایت کلمه :
ما از قرن 19 برای آزادی و حاکمیت قانون مبارزه کرده ایم که حاصل آن حکومت مشروطه بود. شاید کمتر ملتی را بشود پیدا کرد که این قدر علیه استبداد و دیکتاتوری مبارزه کرده است. دست کم یکی از دلایل ناکامی این است که وقتی به فضای باز رسیدیم ، نخبگان و روشنفکرامون به کمتر از “شتر” رضایت نداده اند. مثلا دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و برای حزب کومله و دموکرات کردستان، لباس و پتو و غذا جمع می کردند، در حالی که این احزاب در حال جنگ با سپاه و ارتش بودند. یعنی اینقدر آزادی وجود داشت. این مشخص بود که دوام نمی آورد. بعد از دوم خرداد فضا باز شد. ما صادق زیباکلام ها چه کار کردیم؟ گفتیم درباره ولایت فقیه بحث کنیم؛ جنگ بعد از سوم خرداد و فتح خرمشهر درست نبوده؛ قصاص این گونه است؛ نعوذ بالله خدا و پیغمیر آن گونه است؛ ببینید اگر این دفعه هم دچار همین خطا شویم و بگوییم “شتر”، نه روحانی و نه پدر جد روحانی کاری نمی توانند بکنند. ما باید یاد بگیریم که دموکراسی میلی متر به میلی متر جلو می رود و یک شبه نمی توانیم ره صدساله را برویم.... مسئله مهم برای من، این است که تغییرات تدریجی است. ...من نوه ای دارم به اسم حسین علی. یکی از سئوالاتی که حسین علی از من می پرسد اینه که چرا من هر وقت سمت پرنده ها می روم فرار می کنند، اما تو که می روی این کار را نمی کنند؟ به نوه ام می گویم به خاطر اینکه تو “نمی روی” به سمت پرنده ها، تو “می دوی” به سمت پرنده ها. تو می ترسانی پرنده ها را و من نمی ترسانم...من می گویم نحوه حرکت ما باید طوری باشد که جناح راست را سر لج نندازیم، ... همه حرف من این است که خیلی پخته و عاقلانه حرکت کنیم .
3 – آقای محمد رضا تاجیک مشاورامور راهبردی رئیس جمهور اصلاحات در مصاحبه با اعتماد :
اصلاحات و اصلاح‌طلبان در شرایط حاضر از چه چیزهایی رنج می‌برند؟ریشه این دردها کجاست؟
چیزی که ما خلأ آن را داریم و بن‌مایه رنج اصلاح‌طلبان شده اینکه مانیفست یا گفتمان اصلاح‌طلبی تعریف شده نیست؛ چیزی که خیلی ابهام و ایهام دارد و تعریف و تصویب نشده است. ما از گفتمان اصلاح‌طلبی سخن می‌گوییم اما هر کدام برداشتی داریم. مفهوم اصلاحات با هم یگانه نشده. وقتی سخن از جامعه مدنی به عنوان یکی از اصول اصلاحات می‌کنیم برداشت‌های متفاوتی از جامعه مدنی مشاهده می‌کنیم. وقتی داریم از پیشرفت و توسعه سیاسی صحبت می‌کنیم نمی‌دانیم که دقیقا از کدام مفهوم حرف می‌زنیم یا حداقل درباره آن گوناگون فکر می‌کنیم. وقتی از آزادی، دموکراسی و قانونمداری صحبت می‌کنیم تعریف یکسانی نداریم. تعاریف ما دقیقا شکل نگرفته‌اند، بنابراین ما از یک گفتمان تعریف نشده که حالتی انتزاعی دارد صحبت می‌کنیم و همین موضوع مصائب فراوانی را برای ما به همراه داشته است. بعد از ١٨ سال که از اصلاح طلبی گذشته ، اگر شما جایی بخواهید به دنبال مانیفست اصلاح‌طلبی باشید که تهیه شده باشد و بقیه زیر آن را امضا کرده باشند هرگز پیدا نمی‌کنید....
یک مانیفست اگر منتشر شود و درفتی عمومی شود به طور طبیعی می تواند نیروها را غربال کند...
ولی یکی از اصلی‌ترین مسائلی که در اصلاحات وجود دارد و مانع انتشارمانیفست اصلاحات شده همین است که اصلاحات نمی‌خواهدخیلی اهل غربال کردن باشد....
معتقدم... یک جریان یا حزب یا نظام اندیشه و گفتمان باید از نوعی میدان گفتمانیت برخوردار باشد. یعنی نمی‌تواند در هر لحظه همه‌چیز باشد. جایی باید تشخص و هویت داشته باشد. یک جا باید کلامش منعقد شود و گزاره‌ای جدی بگوید. در غیر این صورت انسان‌ها نمی‌دانند با چه چیزی باید ارتباط برقرار کنند. جایی باید درون و برون ایجاد شود و خودی و دگر به وجود‌ آید. در غیر این صورت افراد نمی‌توانند با معنای این جریان سیاسی ارتباط برقرار کنند.
این اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل است که می‌بینیم به نام نامی اصلاح‌طلبی هفتاد و دو ملت وجود دارد و هفتاد و دو کنش و واکنش انجام می‌شود. همه فراز و فرودهایی که تجربه کردیم امروز به ما می‌گوید که جریان اصلی اصلاح‌طلبی باید مانیفست و گفتمانی داشته باشد تا دیگران به نام اصلاح‌طلبی سخن نگویند. اگر این مانیفست وجود داشته باشد و در معرض دید افکار عمومی و هواداران اصلاحات باشد مردم تشخیص می‌دهند چه کسانی و چه گروه‌هایی متفاوت از جریان اصلی اصلاحات هستند.
عدم نهایی شدن مانیفست اصلاحات و انتشار آن مصایبی را برای اصلاحات و اصلاح‌طلبان به دنبال داشته ....
وقتی این اتفاق نیفتاده ، دیگر راه چاره‌ای باقی نمانده و باید هزینه هر گرایش و کنشی به نام اصلاحات را بپردازیم. از کسی که به نام اصلاح‌طلبی می‌رود و با فرح پهلوی ملاقات می‌کند تا کسی که با خارج از کشور می‌بندد، تا کسی که در پشت تریبون رسانه‌های خارجی می‌خواهد نظام را براندازی کند همه‌اش را می‌اندازند گردن اصلاح‌طلبان، پس ، از ماست که برماست.
جریان اصلاحات نباید هزینه هر کسی و هر حرفی و هر کنشی را بدهد. هر چه سریع‌تر باید مشخص شود که مرزهای اصلاحات کجاست. هر کسی و جریانی که از این مرز عبور کند اصلاح‌طلب نیست. باید معلوم شود که اگر کسی از این مرز عبور کرد دیگر عبور کرده و نام او، اصلاح‌طلب نیست. ... نباید اجازه دهیم پشت سر اصلاحات حرف و حدیث باشد. اگر این مرزبندی مشخص شود هر کسی نمی‌تواند در واکنش به هر مسئله کوچکی به دامن رادیکال‌ترین اپوزیسیون خارج کشور پناه ببرد که اگر برد قبل از خروج از حاکمیت از اصلاحات خروج کرده است. اصلاحات شخصیتی دارد که هر کسی نباید از آن عبور کند. با این شخصیت می‌توانیم با مردم حرف بزنیم. اگر این شخصیت ، خط خطی و خدشه‌دار شود ما نمی‌توانیم با مردم رابطه برقرار کنیم. ما اول باید بگوییم چیستیم و کیستیم. نمی‌توانیم در عین حال همه کس و همه‌چیز باشیم. جایی باید خودمان را تعریف کنیم که مردم بدانند با که رابطه برقرار می‌کنند و می‌فهمند این طیفی که در خارج کشور نشسته‌اند و صدای‌شان از آنجا بلند شده و به پناه اپوزیسیون برانداز رفته‌اند ، اصلاح‌طلب نیستند و در دایره اردوگاه اصلاحات جایی ندارند.
مرزبندی‌ها میان رفرمیست و لگالیست و نیروی برانداز خارج از کشور مشخص نیست ".
فرصت طلایی انتخابات 94 و نتایج آن ، می تواند بستر مناسبی باشد تا جریان اصلاح طلب ، یک بار برای همیشه خود را از شر پدر خوانده های افراطی و سیاست های بحران آفرین آنها رهائی بخشد . در این صورت است که خواهد توانست، از سرگردانی بین دوست و دشمن رها شده ، شخصیت مستقل خود را تعریف کند ، مانیفست اختصاصی خود را ارائه کند ،به آن افتخار کند و بر آن وفادار و پایدار بماند .


با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: رسالت


ویدیو مرتبط :
بی بی سی اصلاح طلب است یا اصلاح طلبان انگلیسی اند