سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
چهره ها/ مريم سعادت: آخر هفته را با «لباس آبي روي بند رخت و چند داستان ديگر» سر کنيد
چهره ها/ مريم سعادت: آخر هفته را با «لباس آبي روي بند رخت و چند داستان ديگر» سر کنيد
خبرگزاري کتاب ايران/ مريم سعادت، بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون، مجموعه داستان «لباس آبي روي بند رخت و چند داستان ديگر» نوشته ژيلا تقيزاده را براي مطالعه آخر هفته پيشنهاد کرد و گفت: نثر کتاب بسيار نزديک به زبان گفتار است و اين باعث ميشود که مخاطب ارتباط خوبي با داستانها و شخصيتهاي اين کتاب برقرار کند.مريم سعادت درباره کتاب پيشنهادي خود براي مطالعه مخاطبان گفت: به تازگي کتابي از ژيلا تقي زاده خواندم با عنوان «لباس آبي روي بند رخت» که در پاييز 88 از سوي نشر ني منتشر شده است. اين کتاب از 11 داستان کوتاه تشکيل شده و نام کتاب هم از يکي از داستانها گرفته شده است.
سعادت درباره ويژگيهاي اين کتاب گفت: نکته جالبي که در اين کتاب وجود دارد، زبان و يا نثر کتاب است که بسيار نزديک به زبان گفتار و مردمي است و اين باعث ميشود که مخاطب ارتباط خوبي با داستانها و شخصيتهاي اين کتاب برقرار کند. شخصيتهاي اين کتاب هم به آدم هاي سنتي بسيار نزديک هستند.
وي افزود: به عنوان مثال داستان «لباس آبي روي بند رخت» روايت زندگي و تخيلات زني نقاش است. اين زن با وجود داشتن فرزندي کوچک با نام ستاره، همسرش را در کنار خود ندارد و به اصرار مادرش تصميم دارد با پسردايي خود ازدواج کند، اما بنا به دلايلي از تصميم خود منصرف ميشود.
در بخشي از اين داستان ميخوانيم: اول من شهلا رو ديدم. نه اول کاظم يعني اول من ولي چون کاظم اول گفت بعدش هر چي من ميگفتم دنگي ميزد تو سرم ميگفت غلط کردي. ولي خدا که ميدونه اول من ديدمش، خودمم تو دلم ميدونم. تازهشم آدم که از دست داداشش ناراحت نميشه. آخه من و کاظم دو قلوييم. اول من به دنيا اومدم اون وقت يه قلو بودم.بعدش دو دقه شده بعد شده پنج دقه، ده دقه که شده مث اينکه مامانم داشته ميمرده بابام نذرکرده اگه نميرن، يعني مامانم و کاظم، اون موقع که اسم نداشته، بابام نذرکرده اسمشو بذاره کاظم. اين شده که من کامبيزم ولي کاظم کاظمه.
ویدیو مرتبط :
رخت آویز لباس واندر هنگر