سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



آداب و رسوم زنان گذشته در استقبال از «سال نو»


آداب و رسوم زنان گذشته در استقبال از «سال نو»ایران بانو/ آغاز بهار با چادری نو تا هفت سینی با پارچه‌ای سپید
کمتر از صد سال پیش مثل این روزها شور و شوق بسیاری برای به استقبال رفتن سال نو و عید نوروز در بین مردم آغاز می‌شد، در این میان زن‌ها نقش مهمی داشتند، آنها از تغییر دادن رنگ چادرهایشان تا برق انداختن تمام خانه و آماده کردن انواع خوراکی‌ها و کاشتن سبزه، زیبایی ورود به فصل بهار را برای اهل خانواده دو چندان می‌کردند.
استقبال بهار با خرید لباس‌های نو
در تهران قدیم با شنیدن صدای پای بهار، مانند امروز جنب و جوشی بود که در بین مردم از فقیر و غنی به راه می‌افتاد که بخش زیادی از آن در تهران امروز از بین رفته است و اندکی از آن باقی مانده است. از نخستین کارهایی که مردم انجام می‌دادند، تهیه وسایل عید از خرید رخت و لباس گرفته تا انواع شیرینی‌ها و خوراکی‌ها برای پذیرایی از میهمان‌ها بود.
نخستین نمازسال جدید با چادری نو!
خرید لباس عید کودکان از واجبات بود، آن هم لباس‌هایی که بیشتر از رنگ‌های سبز و سرخ و زرد و آبی تهیه می‌شد تا نشاط را با بهار به همراه بیاورد. بعد از آن نوبت به خرید کفش و کلاه می‌رسید و برای مردهای خانه گیوه و عبا و کلاه و زن‌ها چادر سیاه و چادر نماز بود، البته زن‌ها در این روزها برای عید چادر سیاه براق آهاردار می‌خریدند. چادری که نو بودن آن باید در میهمانی‌ها چشمگیر بود و مهم‌تر از همه تهیه چادر نماز نو بود که در کنار سفره هفت سین سر کرده و نخستین نماز سال نو را با آن به جا می‌آوردند.
خانه تکانی از فقیر تا ثروتمند
بعد از آسوده شدن خانواده از نو کردن رخت و لباس و کفش و کلاه برای بزرگ‌ترها و بچه‌ها، نوبت به خانه تکانی می‌رسید این سنتی بود که در خانه هیچ غنی و فقیری تعطیل پذیر نبود و همه به شوق آن را انجام می‌دادند. خانه تکانی مثل امروز تهران البته باز با حضور اصلی زنان خانه بود. باید کل و جزء خانه بیرون ریخته می‌شد و پاکیزه و شسته و گردگیری می‌شد و با همین خانه تکانی بود که خیلی از اشیای کهنه و زائد یک ساله بیرون ریخته می‌شد.
خالی کردن کل اتاق از اثاثیه!
ماجرای خانه تکانی آن روزگار به صورتی بود که اتاق را کاملاً از اشیای و اثاثیه خالی کرده و آنها را به حیاط می‌بردند تا پس از نظافت و خاک‌گیری و شست‌و‌شو به جاهای خود برگردانند، دادن ظروف مسی برای سفید کردن به سفیدگرها و سابیدن ظروف برنجی و ورشوی مانند سماور، سینی و... با گرد آجر و گل انداختن به آنها و لیف و صابونی کردن ظروف نقره هم از کارهای دیگری بود که انجام می‌شد.
تکاندن تمام فرش‌ها و پرده‌ها و لباس‌ها
خانه تکانی شامل فرش تکانی هم بود به صورتی که از گلیم گرفته تا نمد و حصیر یکایک را به کوچه می‌آوردند و با تکان دادن و چوب و ترکه زدن تکان داده و خاکگیری می‌کردند و به حیاط برده و جارو می‌زدند، کنار فرش تمام پرده‌ها، روفرشی‌ها، چادر شب‌ها و روتشکی و ملحفه‌ها و کلیه لباس‌ها هم شسته
می‌شدند.
زنان خانه و کاشتن دانه‌های سبزه
بعد از خانه تکانی نوبت به سبز کردن، سبزه می‌رسید کاری زنانه و لطیف که از بیست روزه تا ده روز به عید مانده با دستان عاشق زنان خانه صورت می‌گرفت و این کار به این صورت بود که زن خانه به تعداد جمعیت خانواده، مشت مشت گندم یا عدس و ماش و هر چه عقیده داشت را بدون آنکه به زمین بریزد در ظرفی سفالین ریخته و با هر مشت نیت سلامتی و تندرستی و خوشی و خوشبختی و افزایش مال و... کرده و در آن آب نیمه گرم ریخته و در جای گرم و اگر هوا زیاد سرد بود و جای گرم نبود در پای کرسی می‌گذاشت و هر روز به آن آب می‌داد و بعد از جوانه زدن در ظرف مسی یا چینی ریخته و جلوی آفتاب می‌گذاشتند تا سبز شود و بعد با روبانی قرمز دور آن را می‌بستند.
آی گل پونه، نعنا پونه، نو بر بهاره گل پونه!
در همین روزها بود که مغازه‌های شیرینی فروشی، آجیل فروش‌ها، دوزنده‌های لباس، کفاش‌ها و کلاه‌دوزها و گیوه فروش‌ها و ماهی‌فروش‌ها و سبزی فروش‌ها رونق زیادی داشتند، که در میان این کسبه، پیشه وران دیگری هم بودند که به دور کوچه‌ها و گذرها به راه می‌افتادند و ورود بهار را بشارت می‌دادند از جمله «نعنا ترخونی‌ها» که با لاوک‌ها چوبی پونه وحشی‌های پر عطر و بوی و ترخون‌های پا کوتاه و تربچه‌های نقلی آب زده خود را به کوچه آورده و فریاد: آی گل پونه، نعنا پونه، نو بر بهاره گل پونه، تربچه نقلیه نعنا و ترخون، سر می‌دادند.
بستنی فروش‌ها و فریاد بیا که بهار آوردم، نوبر بهار آوردم
به گفته جعفر شهری در کتاب تهران قدیم که به زیبایی به وصف این روزها پرداخته است بستنی فروش‌های چرخی و دوره گرد هم با راه انداختن چرخ‌ها و سرگرفتن بشکه قالب بستنی‌شان با فریاد: بیا که بهار آوردم، نوبر بهار آوردم، جیگرو جلا می‌ده بستنی، پر هل و گلابه بستنی، تمام شهر را از آمدن بهار خبردار می‌کرد و کنار آنها هم آب آلویی‌ها که لگن‌های آلو خیس کرده‌های خود را سر هر چهارراه روی چهار پایه بلند خود می‌گذاشتند و فریاد می‌زدند: سرآبه آب آلو، تشنه بیا آب آلو، صفرا بره آلو. . و باغبان‌ها هم بیل به دوش: آی باغچه بیل می‌زنم، آی مو هرس می‌کنم را داد می‌زدند.
خالی کردن آب حوض و بیرون ریختن سیاهی از خانه!
از آداب رسوم دیگر مردم تهران قدیم، آداب شب چهارشنبه سوری بود آن روزگار از یکی دو روز مانده به شب چهارشنبه سوری آب‌ حوض خانه را خالی و عوض می‌کردند به این صورت که بعد از تمیز کردن و برق انداختن حوض، تمام افراد خانه به صورت دسته جمعی، آب قدیمی حوض را به نیت ریختن سیاهی و چرک دلی از خانه به جوی کوچه می‌ریختند و آب تازه که قبلاً هر کدام از اهل خانه حبه نبات یا حبه قندی در حوض انداخته بودند را در حوض تمیز شده می‌ریختند. آبی که روشنایی و صفای خاصی به خانه می‌داد و کسی تا زمان تحویل سال حق دست زدن به آن
را نداشت.
حرکت زنان به سمت «دباغخانه» و شکستن سحر
از دیگر آداب چهارشنبه سوری که زن‌ها به ‌آن اعتقاد داشتند، این بود که بعدازظهر سه‌شنبه آخر سال به قول خودشان سحر زده‌ها و سیاه بخت‌ها و بخت بسته‌ها و دختران خانه مانده به سمت «دباغخانه» می‌رفتند تا آب آن را به دست آورند و رسوم این کار این بود که هر یک کوزه یا شیشه‌ای برداشته لباس و کفش کهنه پوشیده و در اتاقی که درش رو به جنوب باز شود جمع شده از آنجا با هم حرکت کنند و این سخنان که بیشتر محتوایش درباره بریدن و شکستن و ریشه کن کردن باشد بخوانند مانند این جملات: ربابه خانم پر چادرش را به میخ در کوچه گرفت درید! مشهدی محمدعلی هر چه علف در باغچه داشت از ریشه کشید بیرون! شیشه ترشی از دست عروس خان آقا افتاد خرد و خاکشیر شد و... و آنقدر از این حرف‌ها بزنند تا به دباغخانه برسند در این اعتقاد که این سخنان در راه باطل کردن سحر و گرفتاری مؤثر است!
رد شدن و سر خوردن زنان و دختران از «توپ مروارید»!
از آداب دیگری که ریشه آن هم در خرافات بود رد شدن دختران و زنان از زیر «توپ مروارید» بود این توپ، توپ جنگی بود که در میدان ارگ روی سکویی قرار داشت که درباره‌اش روایات زیادی نوشته‌اند، در شب چهارشنبه سوری که شلوغ‌ترین ایام رفتن به سراغ این توپ بود. این بود که زنان از زیرش رد می‌شدند یا از لوله‌اش سر خورده به چرخ‌ها و زنجیرهایش دخیل می‌بستند و شعرهایی را می‌خواندند: ای فاتح قلعه‌های صد در بسته، رحمی به من بسته درِ دل بسته، نه کس در قلعه‌ام گشادست هنوز، نه تیر کسی به چله‌ام بنشسته.
«غول بیابان» و راه افتادن در کوچه و بازار!
جالب است بدانیم افرادی معروف به «غول بیابان» در آن زمان کسانی بودند که مانند حاجی فیروز و آتش افروزها برای سرگرمی مردم در این روز به راه می‌‌افتادند که با لباسی خاص و با پای برهنه در اماکن شلوغ مانند قهوه خانه‌ها ظاهر می‌شدند و ناگهان نعره‌ای گوشخراش زده خود را غول بیابان خوانده با خواندن اشعاری چون: ما غول بیابانیم، سرگشته و حیرانیم، گاهی توی تهران، گاهی توی شمرانیم و... پول جمع می‌کردند و البته طریق گرفتن پول از مردم هم مثل گدایی نبود بلکه تماشاچی‌ها باید خودشان پول را به غول بیابان می‌دادند.
ترقه یک شاهی و فشفشه سه تاصد دینار!
اما در این شب چهارشنبه سوری، آتش باروتی و آتش بازی هم متأسفانه مانند امروز که ریشه در خرافات دارد رواج داشت به این صورت که از بازی‌های این شب ترقه‌بازی، بازی کودکان و بعضی بزرگسالان بود که به وسیله آتش بازی‌های باروتی انجام می‌گرفت و شامل ترقه، فشفشه، کوزه، قمپاره و... بود که از عصر آن روز به صدا در می‌آمد، قیمت‌های ترقه هر عدد به یک شاهی و فشفشه سه تا صد دینار بود.
چهارشنبه سوری و بوته سوزانی
اما مهم‌ترین مراسمی که انجام می‌گرفت بوته سوزانی بود، به صورتی که بوته‌ها در حیاط خانه و در کوچه‌ها و زیر گذرها در هفت کپه و خط مستقیم چیده می‌شد و یک نفر کبریت به نخستین کشیده از شعله آن کپه دومی و از شعله آن سومی تا آخرین را گرفته که افراد به ردیف ایستاده و منتظر پریدن از رویشان می‌شوند و شروع به دویدن و پریدن می‌کنند و با هر جهش یک بار: زردی من از تو، سرخی تو از من را به زبان می‌آوردند تا شعله بوته‌ها فروکش کرده و خاموش شود.
سبزی پلو زن خانه و شب «علفه»
حال نزدیک به تحویل سال جدید می‌شویم در تهران قدیم یک شب به شب تحویل سال جدید مانده را شب «علفه» می‌گفتند که در این شب با دست پخت و هنرنمایی زن خانه، خانواده باید علف پلو مانند سبزی پلو بخورند که البته با کوکوی سبزی و سیر تازه و ماهی همراه باشد عقیده به پلوی سبزی دار در این شب این بود که خوردن آن دل را زنده و بدن را سالم نگه می‌دارد. آماده کردن هفت سین هم مثل امروز جزو جدانشدنی سال نو بود که زنان مثل امروز ما به زیبایی این کار را انجام می‌دادند و البته با تفاوت‌هایی این سفره پر از برکت را برای تحویل سال نو در خانه‌شان پهن
می‌کردند.
سفره هفت سین به سپیدی پارچه چلوار
پهن کردن سفره هفت سین در آن زمان به حدی اهمیت داشت که نچیدن آن خرابی روزگار و نگون‌ساری کار و بار را به همراه داشت، به صورتی که در دو ساعت قبل از تحویل سال سفره هفت سین که از جنس چلوار یا هر پارچه سفید و تمیزی بود گسترده و هفت سین عید روی آن چیده می‌شد. در این لحظه دیگر تمام حواس‌ها متوجه خیر طلبی و آینده‌جویی هر چه بهتر بود و دقت در اینکه در کنار سفره اخم‌ها درهم نبوده و لبخند بر لب‌ها باشد و با این حالت تمام اهل خانواده دعای «یا مقلب‌القلوب والابصار...» را به نیت وارد شدن به نکویی در سالی پر از برکت بر زبان جاری کنند.




با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: ایران بانو


ویدیو مرتبط :
آداب و رسوم