سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



سرمقاله ابتکار/ آشتي ملي با آهنگ اعتدال


ابتکار/ « آشتي ملي با آهنگ اعتدال » عنوان يادداشت روز روزنامه ابتکار نوشته حامد وکيلي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

1- در ميان فضيلت ها، از حقيقت طلبي و عدالت خواهي ارجح تر سراغ نداريم. ترجيح اين دو فضيلت بر
ساير فضيلت ها، نياز به هيچ دليلي ندارد. افضل الفضايل بودن اين دو فضيلت، چون روشني آفتاب بي نياز از هر بينه اي است. به طوري که هر فضيلتي را بايد با اين دو محک زد.
اين نوشته مدعي است که آزادي خواهي، محصول اراده حقيقت طلبي است. يعني آزادي از ميوه هاي حق است. مخالفت با آزادي از اين نظ ر مذموم است که خلاف حقيقت طلبي است. چرا که آزادي خواهي از لوازم حقيقت طلبي است.
گاهي اما حقيقت و عدالت، پا بر دُم هم مي گذارند. اينجاست که تقدم هر کدام بر هر کدام، راهي را از راهي جدا مي سازد. آنان که راي به تقدم حقيقت )و لذا آزادي(مي دهند، آزادي خواه شدند و آنان که راي به تقدم عدالت مي دهند، عدالت طلب.
عدالت هر چند روح اسطوره اي دارد اما از زماني که تعريف ارسطويي يافت، به حصر صنايي نيز درآمد. و اين چنين پاي "ذات" گرايي و "اصول"گرايي به عدالت باز شد.
اين ذاتگرايي ها، با آزادي زاويه دارد. لذا هر چه عدالت طلبي از آزادي خواهي فاصله گرفت، به سمت "اصولگرايي" روان تر شد. اصولگرايي محصول عدالت خالي از آزادي است. نکته اي البته گفتني است. هر قدر که فضا امنيتي شود، آزادي کمرنگ تر مي شود. در مديريت امنيتي، بي رمق ترين مولفه، مولفه آزادي است. به همين سبب است در تفکري که دال مرکزي آن، امنيت است، آزادي قدر و قدي ندارد. لذا اين نوع عدالت، به سبب دوري از آزادي خود را در کالبد تنگ «امنيت » جاي مي دهد و تعريف
عدالت به تعريف امنيت فرو مي کاهد.راز اينکه عدالت طلبي با قرائت اصولگرايي، به امنيت طلبي مي انجامد همين است.
-2 معروف است که اصلاح طلبان، آزادي خواه اند و اصولگرايان، عدالت خواه.
آزادي خواهي شعار تاريخي اصلاح طلبي است و عدالت خواهي ادعاي اصولگرايي. چندي است که اصولگرايان حتي نهادهايي با همين نام )عدالت خواهي( تاسًيس کرده اند. لذا علي الادعا اصلاح طلبي از متن حقيقت طلبي ماخًوذ شده است و اصولگرايان از متن عدالت طلبي.به همين سبب در چندين نوشته، صاحب اين قلم به حکم اصلاح طلبي و آزادي خواهي )و لذا به حکم حقيقت طلبي( از حق اعتراض دلواپسان دفاع نمود. نوشتم که تعرض به اعتراض آنان، تعرض به آزادي است و اين برخلاف مرام اصلاح طلبي است.
سخن و مطالبه دلواپسان، نقطه مقابل سخن اکثر مسئولان نظام )و در واقع تصميم نظام( بود، اما حقيقت طلبي حکم مي کند که آنان در بيان نظر خود آزاد باشند. ما نيز وفادار به آزادي مانديم و از حقوق آنان دفاع کرديم.هر چند به حکم همان حقيقت طلبي، سخن دلواپسان را نقد کرديم اما به بستن دهان آنان رضايت نداديم.در عدالت منهاي آزادي )که در واقع پهلو به پهلوي عدالت صوري مي زند( تکليفِ هر چيز از پيش مشخص است؛ حتي تکليف تکليف! در واقع در اين نوع عدالت خواهي، تکليف گرايي، دستور العمل عدالت است. راز اينکه اصلاح طلبان، انتخاب را حق مي دانند ولي اصولگرايان آن را تکليف، همين است.نظام معرفتي اصلاح طلبي فربه از "حق" است و نظام معرفتي اصولگرايي، فربه از "تکليف".پيوند تاريخيا صلاح طلبي با حق خواهيِ حکيمانه/ فيلسوفانه و پيوندا صولگرايي و محافظه کاري با تکليف گراييِ فقيهانه ناشي از همين ذائقه است.
-3 کنون نه از سرِ آزادي خواهي که از سرِ همان عدالت صوري، آنان بايد جبران نمايند. اگر با حق و آزادي ميانه اي ندارند با عدالت صوري که آشنايي دارند. سوداي آزادي ندارند، ادعاي عدالت که دارند. اصلاح طلبان )يا همان آزادي خواهان( براي امنيت و قانون، يک گام به آشتي ملي نزديک شدند. آنان جنبش اعتدال راه انداختند و سکه عقلانيت به بازار ريختند. اين يعني آزادي يک گام به امنيت نزديک شد. حال امنيت گراها نيز گامي پيش آيند.سفره آشتي ملي پهن شده است. اصلاح طلبان با جمع ميان مسووليت پذيري و آزادي خواهي، بر سر اين سفره نشسته اند. اصولگرايان نيز بيايند و از سر رعايت عدالت همراه با عقلانيت بر سر اين سفره بنشينند. اگر مسووليت پذيري را چاشني کار خود کنند قطعا تمايل به آشتي ملي پيدا خواهند کرد.يک گام اصلاح طلبان پيش نهاد هاند، آنان نيز يک گام پيش نهند. واين همان مسير «اعتدال » است. اعتدال يعني اداي سهم آزادي، قانون و امنيت بر نهج عقلانيت. هيچ گاه دو جريان، با سقف مطالبات نمي توانند قدمي به هم نزديک شوند. هميشه حداقليات آشتي پذيرند.
برخاست اصلاح طلبي از دنده اعتدال گرايي محصول گشودن دست عقلانيت در اين جريان بود. اصولگرايان نيز بيايند و از سر عقلانيت، روي خوش به اعتدال نشان دهند تا از شر افراطي گري نجات يابند. يک دهه است که اصولگرايان از دنده «چپ » برخاسته اند و اين جريان را به دام افراطي گري افکنده اند. عقلاي اين قوم از ترس نيش افراطيون، به کنج عزلت خزيده اند. کنون اما از بزرگان معتدل اين جريان پرسيدني است، در آسمان سياست، آفتاب اعتدال دميده است؛ آيا زمان شما نرسيده است؟!


ویدیو مرتبط :
ابتکار اعتدال و گردوغبار