سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



«اجلاس وين و بحران سوريه» در گفتگو با مطهرنيا: شکست مذاکرات سوريه تخريب اين کشور را به دنبال دارد


«اجلاس وين و بحران سوريه» در گفتگو با مطهرنيا: شکست مذاکرات سوريه تخريب اين کشور را به دنبال دارد

شفقنا/ متن پيش رو در شفقنا منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.

در حالي که حدود چهار سال از آغاز آشوب در سوريه مي گذرد، امروز با با ويرانه اي از اين کشور رو به رو هستيم که نتوانسته است مردم خود را با امنيت در خويش جاي دهد و آمار فجيعي از آوارگان و کشته شدگان از شهروندان غيرنظامي در آن برجاي مانده است. اجلاس اخير در وين که براي يافتن راهي براي حل بحران سوريه ميان کشورهاي درگير در اين موضوع شکل گرفت و براي اولين بار از ايران نيز براي شرکت در جلسات بين المللي براي موضوع سوريه دعوت شد.اين نشست پرسش هايي را برمي انگيزد که خبرنگار شفقنا با دکتر مهدي مطهرنيا، استاد دانشگاه و آينده پژوه در روابط بين الملل در ميان گذاشته است.

اين استاد دانشگاه با اعتقاد بر اينکه ديپلماسي ايران بعد از روي کار آمدن دولت يازدهم يکي از بهترين دوره هاي تاريخي خود را طي مي کند، مي گويد: اساسا از آغاز بحران سوريه، تأکيد ايران و روسيه بر شخص بشاراسد کار اشتباهي بود. شخص اهميت ندارد، آنچه اهميت دارد خواست و اراده مردم در حمايت از شخص يا اشخاص است.

او با معرفي سه سناريو پيش روي سوريه، مي گويد: اگر يک وضعيت دموکراتيک با يک رأي گيري قابل پذيرش بين المللي به وجود آيد، شاهد ايجاد فضاي مطلوب در جابه جايي قدرت در سوريه خواهيم بود.

مطهرنيا شکست مذاکرات موجود در باب سوريه را مساوري با ورود اين کشور به آوردگاهي سخت تر از امروز از نظر نظامي مي داند که تبعات و پيامدهايي بسيار مصيبت بارتر از آنچه تاکنون بوده است براي مردم سوريه به دنبال خواهد داشت و حتي زمينه هاي نشر حفره هاي امنيتي از سوريه به محيط هاي پيراموني را نيز به وجود اورد.

متن گفت وگوي شفقنا با مهدي مطهرنيا را در ادامه بخوانيد:

*پيش از اين دو نشست بين المللي ژنو۱ و ژنو۲ براي حل بحران سوريه شکل گرفته بود که به دليل موضع گيري برخي کشورها عليه ايران از ايران براي شرکت در اين نشست دعوت نشد. چه اتفاقي افتاده و چه تغييري در ذهن قدرت ها و تصميم گيرندگان درباره سوريه صورت گرفته است که در اجلاس اخير درباره سوريه از ايران دعوت کرده اند؟

مطهرنيا: دلايل را بايد در حوزه هاي گوناگون و لايه هاي مختلف مورد توجه قرار داد. لايه نخست، اعتمادافزايي بيشتر ايران در چارچوب دکترين تعامل سازنده دولت روحاني است. روحاني توانست با مديريت دستگاه ديپلماسي توسط محمدجواد ظريف براساس دکترين تعامل سازنده در چارچوب عملکرد مناسب دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در چارچوب دکترين تعامل سازنده بناگاه اعتماد نسبت به تحرکات خردورزانه و ادبيات مدبرانه در حوزه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را افزايش دهد. از شخص رهبري نظام جمهوري اسلامي تا شوراي عالي امنيت ملي و رياست آن که شخص رييس جمهور بود و همچنين وزارت امورخارجه و تيم ديپلماتيک در راستاي تغيير حوزه عملکرد از سطح عملياتي در منطقه و نظام بين الملل به سطح ديپلماتيک هماهنگ با يکديگر حرکت کردند. توافقنامه وين و سپس برجام و تأييد آن در سلسله مراتب حاکميت با وجود چالش هاي فراوان توانست يک اعتماد روزافزون را در ارتباط با آينده تحرکات سياسي ايران در نظم منطقه اي و نظام بين الملل به وجود آورد. از طرف ديگر ايران نيز بواسطه نوع عملکرد دولت حاکم در واشنگتن و چارچوب مديريت کنگره جمهوري خواه توانست نسبت به گذشته چالش هاي فراروي نگرش ايران به دولت آمريکا در واشنگتن را تا حدودي کمرنگ تر نمايد. اگرچه هيچگاه تاکنون اطمينان صد در صدي حاصل و اطمينان با درصد بالايي حاصل نيامده است. از سوي ديگر در منطق عملياتي و سطح عملياتي هم قدرت هاي بزرگ فرامنطقه اي و ديگر بازيگران قدرتمند منطقه دريافته اند که بدون تحرک معنادار سياسي، آن هم در چارچوب پذيرش نقش جمهوري اسلامي ايران در بحران سوريه نمي توان به يک تفاهم سياسي و راه حل منطقي براي حل و فصل بحران سوريه دست يافت. بر اين اساس قدرت ايران و نياز به ايران در جهت حل و فصل مسالمت آميز بحران سوريه عامل ديگري بود که در سطح عملياتي خود را نشان داد. علاوه بر آن با توجه به موقعيت ديپلماتيکي که پس از پذيرش برجام و عملياتي شدن آن پيش آمده بود، زمينه هاي فشار فرامنطقه اي از سوي قدرت هاي بزرگ به کنشگران منطقه اي چون عربستان براي پذيرش ايران پاسخ مثبت داد و با وجود مخالفت عربستان و رژيم صهيونيستي با تحرک بيشتر ايران در مسايل منطقه اي، امروز شاهد ورود ايران به اين سطح از حرکت هستيم. سومين سطح، سطح سياسي در حوزه داخلي سوريه و نظم منطقه اي است. به هر تقدير بحران سوريه يکي از بحران هايي است که اگر در سوريه ايزوله و فريز نشود موجب گسترش آن به سطوح ديگر منطقه اي خواهد شد و هزينه هاي ملي همه بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي را بسيار بيش از گذشته افزايش خواهد بخشيد. همانطور که مسجل است جهان آينده در حال شکل کيري يک نظم نوين است و اگر اين دوران گذار بيش از اين طول کشد و هزينه هاي گزاف تري را بر دولت هاي منطقه ديکته کند، براي دولت هاي منطقه و همينطور دولت هاي فرامنطقه اي که به هر طريق مشروع يا نامشروع در منطقه حضور پيدا کرده اند موجبات هزينه هاي فراوان تري را فراهم خواهد کرد. از اين جهت است که هم اکنون در کنفرانس وين همه کنشگران منطقه اي و فرامنطقه اي نسبت به نقش يکديگر احترام متقابل را قايل مي شوند.

*شما حضور ايران در اجلاس وين را موفقيت ديپلماتيک ايران مي دانيد؟

مطهرنيا: به هر تقدير ديپلماسي ايران هم اکنون بعد از روي کار آمدن دولت يازدهم يکي از بهترين دوره هاي تاريخي خود را طي مي کند.

*با توجه به اينکه رفتن يا ماندن بشار اسد يکي از موضوعات جدي و محل مناقشه ميان حاضران در اين اجلاس است و اجلاس وين نيز بدون نتيجه اي درباره سرنوشت اسد به پايان رسيد، رويکرد آينده ايران در رابطه با بشار اسد را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

مطهرنيا: من فکر مي کنم اساسا از آغاز بحران سوريه، تأکيد ايران و روسيه بر شخص بشاراسد کار اشتباهي بود. آنچه مسجل است خواست و اراده ملت سوريه در مشخص کردن رهبران دولت حاکم بر دمشق از راه دموکراتيک است. شخص اهميت ندارد، آنچه اهميت دارد خواست و اراده مردم در حمايت از شخص يا اشخاص است بنابراين اين آدرس اشتباهي است، چه درست و چه نادرست، چه از سوي ايران و چه از سوي رقباي ايران در منطقه مطرح شده باشد که ايران بر ماندن بشار اسد تأکيد دارد. مشاهده مي شود که حتي در ادبيات سياسي داخل ايران نيز برد ايران را در سوريه متوجه ماندن بشاراسد مي کنند. بشار اسدي که از سال ۲۰۱۳ به بعد درصد بالايي از قدرت خود را در حاکميت در مرزهاي سرزميني خود از دست داده است و ديگر نمي تواند بدون حمايت دولت هايي مانند تهران و مسکو چندان ادامه حکومت دهد. بر اين اساس هم اکنون است که ايران با ادبياتي مدبرانه تر و قابل قبول تر در چارچوب ادبيات سياسي به درستي تأکيد بر آراي مردم و خواست تمامي مردم سوريه در يک انتخابات آزاد براي مشخص کردن حاکمان حکومتگر در دمشق را پيش روي قرار داده اند و اين امري است که بايد در منطق دموکراتيک کشورهاي فرامنطقه اي مدعي دموکراسي نيز مورد توجه و حمايت قرار بگيرد.

*طبق گفته جان کري روسيه، ايران و آمريکا در مورد خروج اسد از قدرت توافق ندارند اما براي راه‌هاي سياسي تلاش مي‌کنند، با اين وجود آيا دستيابي به راه هاي سياسي ممکن است؟

مطهرنيا: در سياست تنها چيزي که غيرممکن است، غيرممکن است؛ همه چيز در سياست ممکن الوقوع است و هيچکس نمي تواند بگويد در سياست غيرممکني وجود دارد. آنچه هست آن است که توافق در مسير تضارب آرا و تعامل به وجود مي آيد، حتي اگر تقابل به تعارض و ستيزش هم بيانجامد، در آخر هر تعارض و تقابل معطوف به ستيزشي هم دو طرف پيروز و بازنده مجبور هستند به تعامل روي آورند و نوعي ارتباط و تعامل معنادار را بين خود را بپذيرند. در آخر هر ستيزشي در نهايت نوعي نشست و مذاکره شکل و محتوا مي پذيرد تا بتواند ابعاد گوناگون پيروزي و شکست را مشخص و مرزهاي برد و باخت را نيز معين کند. بر اين اساس بايد پذيرفت که حل و فصل بحران هاي منطقه اي که بازتاب هاي بين المللي دارد، به آساني هر کنشگري به بسنده کردن به حداکثر حداقل هاي خود روي نمي آورد؛ همانطور که در پرونده هسته اي اينگونه بود. در پرونده هسته اي بعد از دوازده سال همه کنشگران به اينجا رسيدند که بايد در نهايت به ميني مکس روي بياورند يعني حداکثر حداقل هاي خود را به جاي حداکثر خواسته هاي خود دنبال کنند.

*شما اظهار داشتيد تکيه بر شخص از ابتدا اشتباه بود و رويکرد فعلي در ادبيات سياسي ايران در مورد سوريه را مثبت ارزيابي کرديد، آيا ايران پس از پايان مدت دولت انتقالي در سوريه جايگزيني در سطح اسد دارد که سوريه اتحاد خود را با ايران حفظ کند؟

مطهرنيا: آنچه مهم است و من بعنوان يک تحليلگر سياسي به آن اهميت مي دهم، مردم سوريه و خواست مردم سوريه است. اينکه ارتباط با ايران يا آمريکا و عربستان و مسکو داشته باشد يا نداشته باشد، معناي ديگري است که در جهان پيش رويي که مرزهاي ملي در حال کمرنگ شدن است و پرشتاب در حال تغيير و تحول شگرف در آينده قرار داريم، هر کس در دمشق يا هر پايتخت کشور ديگري حاکم باشد مجبور است در تعامل با ديگر حکومت ها قرار بگيرد وگرنه بايد هزينه هاي گزاف تقابل هايي را بپذيرد که چندان موجب ثبات آن حکومت در پايتخت ها نخواهد شد. بر اين اساس اين مطلب داراي اهميت است که مردم سوريه بتوانند روي ثبات ببينند و حاکميتي در آنجا باشد که منافع ملي سوريه را مدنظر قرار دهد و مردم مسلمان سوريه بتوانند با ديگر مردم منطقه و حتي کشورهاي فرامنطقه اي روابط محترمانه متقابل داشته باشند. مردم سوريه و نماينده دموکراسي حاکم بر سوريه آينده بايد با توجه به سوابق موجود تحرکات دولت هايي مانند تهران، مسکو، واشنگتن، رياض و ديگر پايتخت ها براي آينده روابط دولت تازه تأسيس خويش با اين پايتخت ها برنامه اي استراتژيک و هدفمند را دنبال کند.

* نتايج اجلاس وين و قرار گرفتن ايران و عربستان و همينطور آمريکا و روسيه بر سر يک ميز براي حل بحران سوريه چه سناريوهايي پيش روي دولت و ملت سوريه قرار مي دهد؟

مطهرنيا: سناريوهاي متفاوتي را مي توان ديد. سناريوي خداحافظي با بشار اسد، سناريوي سايه بشار اسد و حتي سناريوي پايان سوريه را مي توان مدنظر قرار داد. سناريوي خداحافظي با بشار اسد يک سناريوي مطلوب است. به هر حال بايد پذيرفت که حکومتگران هر کشوري بيش از يک دهه خلاقيت مديريتي براي ادامه و استمرار حکومت شخصي ندارند. بشار بيش از يک دهه بر سوريه حاکم بوده است و اکنون چه با بحران رو به رو باشد چه نباشد، در دنياي کنوني خود بايد پيشنهاددهنده خروج از مسير حاکميت و باز کردن راه براي ديگر نخبگان موجود در سوريه باشد. اين براي ملت هاي پيشرو در قرن بيست و يکم ميلادي امري شايسته نيست که نتوانند در حدود يک دهه جانشيناني خوب براي آينده کشورشان پرورش دهند پس بايد پذيرفت که اساسا حکومت هاي مادام العمر و جايگاه هاي قدرت مادام العمر، امر چندان شايسته اي به نظر نمي رسد. از طرف ديگر مساله کنوني سوريه تنها خداحافظي با بشار اسد نيست بلکه آن است که همين جايگزين مناسب براي بشار اسد که ايجادکننده ثبات در دمشق باشد نيز چندان يافت نمي شود. به همين خاطر هم ايران هم روسيه هم آمريکا هم عربستان هم ترکيه، همه اينها نگران دوراني هستند که بعد از بشار اسد رقم خواهد خورد و شخص بشاراسد به هر تقدير در آن سايه اسمي خود را هم نخواهد داشت. چرا که جايگزين هاي مناسبي وجود ندارند و اگر حايگزين هاي مناسبي هم بودند در اين چهارساله اخير وضعيت به گونه اي پيش رفته است که زمينه هاي ورود آنها به کاخ رياست جمهوري در دمشق با چالش هايي جدي رو به روست، اما اين چالش هاي جدي قابل حل است. به شرط آنکه هر کدام از اين بازيگران بپذيرند که به جاي منافع خو، در مرحله نخست منافع ملت سوريه را ببينند. اين در واقع خداحافظي با بشار است. سناريوي سايه بشار اسد آن است که باز بشاراسد تا آخر دوره رياست جمهوري باقي بماند و کشمکش هاي سياسي، فرسايشي شود و اين نشست ها تقريبا يک دهه به طول بيانجامد تا يک جانشين مناسب براي اسد به وجود بيايد که اين سناريوي مطلوب مسکو و تا حدودي تهران است. سناريوي نخست سناريوي مطلوب ايالات متحده آمريکا محسوب مي شود. سناريوي تخريب سوريه نيز سناريوي بعدي است؛ به هر تقدير با شکست مذاکرات موجود در باب سوريه بايد پذيرفت که سوريه به آوردگاهي سخت تر از امروز از نظر نظامي با تبعات و پيامدهايي بسيار مصيبت بارتر از آنچه تاکنون بوده است براي مردم سوريه رو به رو خواهد بود و حتي زمينه هاي نشر حفره هاي امنيتي از سوريه به محيط هاي پيراموني را نيز به وجود آورد.

*شما سناريوي خداحافظي با بشار اسد را مطلوب ترين سناريو خوانديد، حال محتمل ترين سناريو کدام است؟

مطهرنيا: محتمل ترين هم به سناريوي نخست بازمي گردد چرا که اگر يک وضعيت دموکراتيک با يک رأي گيري قابل پذيرش بين المللي به وجود آيد، شاهد ايجاد فضاي مطلوب در جابه جايي قدرت در سوريه خواهيم بود.

*با توجه به فضاي جديدي که از حضور نظامي برخي قدرت ها در خاورميانه به وجود آمده است، آيا به نوعي بلوک شرق و غرب در حال زنده شدن هستند و در اينجا مي توان گفت در شرايط غرب مردد و شرق مصمم در بحران سوريه، در حال تجربه احياي بلوک شرق و غرب هستيم؟

مطهرنيا: من بر اين باور نيستم. من بر اين باورم که بحران سوريه و حل و فصل آن بعد از بحران هسته اي ايران در قالب دنياي تک-چندقطبي پيش خواهد رفت. روس ها به خوبي مي دانند که بايد با برگ سوريه بازي کنند تا امتياز بيشتري در آسياي ميانه و ماوراي قفقاز بگيرند. روس ها در پي ايجاد يک فضاي رو در رويي با ايالات متحده آمريکا نيستند. وقتي روس ها برگ پرونده هسته اي ايران را که از دست دادند، وضعيت امتيازگيري آنها در نظام بين الملل با توجه به وقايع اوکراين مورد ترديد واقع شد و در يک عمليات پيشدستي با برگ سوريه هم اکنون در پي امتياز گرفتن از وضعيت گذار از نظم کهن به نظم جديد بين المللي هستند. بر اين اساس رو در رويي و تقابلي که مانند جنگ سرد بخواهيم به ذهن خطور دهيم، پيش نخواهد آمد؛ هر چند که اصطکاک ها و چالش ها را نيز نبايد ناديده انگاشت، اما اين اصطکاک ها و چالش ها در چارچوب الگوي تک-چندقطبي موجود -که در پرونده هسته اي هم تجربه شد- بار ديگر در بحران سوريه پيش خواهد رفت. اگرچه زمان بر است، اما مي توان گفت سناريوي محتمل تر و قابل قبول تري براي اين معناست.


ویدیو مرتبط :
مذاکرات در وقت اضافه؛ قسمت اول- مقصر شکست مذاکرات کیست؟